داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

چطوری شد که گی شدم (۱)

سلام به همه من پدرام هستم از تهران ماجرا برمیگرده به زمان نوجوانی با سهیل همکلاسیم تو دبیرستان کون کونک بازی میکردیم. کلا اون منو گی کرد از اول دبیرستان زنگ های تفریح شوخی شوخی انگشتم میکرد و در می رفت یه روز زنگ ورزش بود که من و اون تو کلاس بودیم همه رفته بودن زمین ورزش ته کلاس نشسته بود و کیرش رو می‌مالوند، به من گفت بیا بشین کنارم، منم رفتم ته کلاس پشت نیمکتی ک اون نشسته بود نشستم بعد اون کیرشو از رو شلوار که راست شده بود نشون میداد و گفت ببینم مال تورو … گفتم اینجا آخه داخل کلاس ؟، یکی میاد گفت مگه دختری که می‌ترسی همه اینجا پسرن دیگه در بیار ببینم … زیپ و دکمه شلوارم رو باز کردم و کیر نیمه خوابیده ام رو درآوردم. کیرمو دست گرفت و گفت این هسته خرماست که … گفتم یعنی چی؟! گفت راستش کن ببینم این خیلی کوچولوعه بعدش کیرش رو درآورد و گفت ببین کیر به این میگن … من چشام ۴ تا شده بود کیرش خیلی بزرگ بود علی رقم هیکل ریزش کیر بزرگ و کلفتی داشت یه چیزی شبیه فیلم ها بهم گفت بگیر دستت یه دستم رو بردم و کیرشو گرفتم وای نمیدونید چه حسی داشتم اولین باری بود که کیر یه نفر رو دستم میگرفتم کیر خودمم راست شده بود اونم دستشو برد سمت کیر من و گرفتش شروع کرد به مالوندن و گفت این آخرشه؟ گفتم یعنی چی؟ گفت کیرت راست راست شده گفتم آره دیگه یه نگاه انداخت و گفت هسته خرماست بابا… یه نیم نگاه به من و کیرش انداخت و گفت کیر منو دوست داری؟ گفتم خیلی باحاله گفت دوست داری بساکی برام؟؟ من که کلا صفر صفر بودم تو این قضیه گفتم چه جوری ؟ گفت مگه فیلم سوپر ندیدی تا حالا ؟ ندیدی چطوری کیر طرفو میخورن؟؟ گفتم آها، چرا دیدم ولی من دوست ندارم، خوشم نمیاد گفت چرا؟؟ چیزی نیست که می‌ترسی؟ گفتم نه کلا حال نمیکنم اینجوری … وقتی دید اینجوری راهی نداره گفت دستت رو بیار پشتم کونمو بمال شلوارتم شل کن منم دستم بردم دم کونش و لپ کونشو گرفتم به مالوندن گفت برو وسط دم سوراخ انگشت کن بعد خوشم دست انداخت تو شلوارمو رفت سراغ سوراخم شروع کرد به مالوندن گفت اینجوری که من میکنم انجام بده بعد دستش رو آورد بیرون و انگشت فاکش رو کرد تو دهنم بعد برد سمت سوراخمو با یه فشار کرد تو من مثل فشنگ پریدم وای که چه دردی داشت شلوارم رو کشیدم بالا گفتم برو بابا کسخل چیکار کردی… دستمو گرفت و گفت بیا بشیم چرا داد میزنی بشین کاریت ندارم بابا…
منم نشستم پیشش گفت همون کاری که من باهات کردم رو با من بکن منم انگشت فاکم رو کردم تو دهنش و بعد کردم تو سوراخش اونم شروع کرد به بالا پایین کردن و آه و اوه کردن بعد گفت با اون دستت هم برام جق بزن منم این کارو کردم براش بعد چند دقیقه گفت ول کن، بعد کلاس آخر صبر کن نرو کارت دارم گفتم چیکار داری من کیر بخور نیستماااا گفت نه بابا کارت دارم. خلاصه کلاس آخر هم تموم شد و من که جلو میشستم از جام تکون نخوردم تا همه برن اونم آخر کلاس خودشو الکی مشغول جمع و جور کردن وسایلش کرده بود تا کسی مشکوک نشه … وقتی همه رفتن اومد بالا سرم و گفت بیا بریم … گفتم کجا ؟ گفت دنبالم بیا رفتیم کلاس ته راهرو … یه کلاس بهم ریخته بود کلا شکل انبار داشت نیمکت ها روی هم ریخته بود و ازش استفاده نمیشد دو تا اونورترش هم کلاس جبرانی بود( این خیالمون رو راحت میکرد که مدرسه حداقل تا دو ساعت دیگه بازه ) رفتیم داخل کلاس من گفتم اینجا برای چی گفت دوست نداری باهم یه کارایی بکنیم گفتم من نمی‌فهمم یعنی چی من که گفتم کیر نمی‌خورم گفت باشه رفت سمت درب کلاس و یه صندلی پشتش گذاشت که باز نشه بعد گفت در بیار ببینمش گفتم تو کلاس دیدی دیگه چی رو ببینی باز … گفت باز کن هسته خرما رو …نمیخوای جق بزنی ؟؟ جق بزن ببینم آبت چطوریه … مجبور شدم کیرمو در بیارم اونم کیرشو درآورد و شروع کرد به مالوندن کیر من بعد کیرش رو گذاشت کنار کیر من کیرش دو برابر کیر من بود کیر من سفید بود و کیر اون سیاه و کلفت سر کیرشم کشیده بود و سوراخ کیرش قشنگ معلوم بود یه جورایی حشری شده بودم، دو دل بودم که کیرشو بخورم یا نه … دلم می‌خواست تجربه کنم ولی میترسیدم … اون زانو زد و شروع کرد به ساک زدن کیرم واای که چه حسی داشت اولین بار بود که تجربه میکردم گفت آبت که خواست بیاد بگو منم با سر اشاره کردم که باشه… بعد چند دقیقه گفتم فکر کنم داره میاد رفت کنار و گفت بزن تا بیاد بعد بریز ببینم تا کجا میره آبت خودشم دست به کیر شد و شروع کرد به جق زدن … آب من با فشار پاشید بیرون تا دیوار روبروم رفت اونم آبش پاشید کمی کمتر از من رفت. نمیدونید چه حالی داشتم انگار سبک شده بودم یه نگاه به آب کیرهامون انداخت و گفت اره تازه کاری از آب کیرت معلومه هم سفیده هم پر سرعت من چون زیاد جق میزنم آب کیرم کرم رنگه و آبکی تر … من که تازه داشتم تجربه کسب میکردم خوب گوش میکردمو سر تکون میدادم. گفت لب بازی دوست داری؟ گفتم چجوری؟ گفت ای بابا تو فیلم ها ندیدی چیکار میکنن ؟؟ گفتم چرا دیدم ولی زیاد خوشم نمیاد… گفت خب برای امروز بسه بعدا در موردش حرف میزنیم… اون روز گذشت و من از وقتی که ازش جدا شدم کلا ذهنم تو کارهایی که کردیم بود تو خونه هم رفتم حموم دستم رو بردم دم سوراخمو انگشت فاکم رو یه کم کردم تو درد داشت ولی انگار لذت هم داشت کیرم راست شد و دوباره جق زدم … بیحال اومدم رو تختم دراز کشیدم و تا صبح به اون لحظه فکر کردم…

نوشته: پدرام

ادامه دارد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها