داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامان هوسشو رو من خالی میکرد

سلام اسم من حامی با قد 180 وزن 75 به نظر خودم و بقیه خوبم از نظر قیافه ما تو شمال کشور زندگی میکنیم یه خواهر دارم دانشجو هستش الان از نظر سنی 3 سال ازم کوچکتره پدرم قبلا مکانیک بود اما حالا مسافر کش هستش و اکثر اوقات خونه نیست اما مادرم…قبل از اینک از مادرم بگم میخوام بهتون بگم که این داستان کاملا واقعی و برای من خاطره ای هستش که همیشه تو ذهن من نقش بسته شاید بعضی ها بگن نه واقعی نیست اما قسم میخورم واقعیه اینو نمیگم که بهم فحش نگید چون در هرصورت کسانی که بخوان فحش میدن مهم نیست هر کس هر چی میخواد بگه من واسه دل خودم مینویسم و میخوام با بچه های انجمن کیر تو کس قسمتش کنم .

واما مامانم که اسمش پریسا هستش 34 سال سن با یه قد بلند کمر باریک و لاغر اندام یکم به چاقی میزنه یعنی لاغر لاغر نیست چشمای مشکی ابرو کمون صورت پر کلا اگه بخوان توصیفش کنم یه زن در رده زنهای خیلی خوبه …همیشه میدیدم که بهم علاقه داره اما میذاشتم به حساب مادر فرزندی ولی اون کارهاش غیر عادی بود نه از نظر من 14 ی 15 ساله( راستی من دارم از چند سال پیش میگم تا روشن شید )از نظر همسایه ها تا اینکه یادم میاد یکی از همسایه ها گفت که پریسا تو داری زیاد با حامی نزدیک میشی این خوب نیست 15 سالشه تو باهاش حموم میری من این و از زبون مادرم شنیدم که شبش بهم گفت ولی مامانم در جواب گفت تو اگه تو قلبم بودی میفهمیدی این دوست داشتن من یه عشق خدایی هست نه یه دوست داشتن معمولی خلاصه همش باهام نزدیک بود وقتی میخواست منو ببوسه از لب میبوسید روز ب روز بزرگتر میشدم و اون بهم نزدیکتر شبها بجای اینکه پیش پدرم بخوابه پیش من میخوابید پدرمم چیزی نمیگفت شایدم از خداش بود چون دیگه بهم علاقه ای نداشتن میدیدم زمانهایی که اونها با هم بحث میکردند و تنفر تو صحبتهاشون شنیده میشد

وقتهایی که پدرم شبها هم به جاده میزد پریسا پیشم راحتر میخوابید یعنی اول میرفت دوش میگرفت به خودش عطر و اتکلن میزد یکم ارایش میکرد میومد جلوی من قبل اینکه برق و خاموش کنه پشتشو میکرد سمت من و بهم میگفت روتو کن اونور میخوام لباس عوض کنم منم چشامو میبستم اما میدیدم دزدکی کونشو قر میداد شلوارو از پاش در میوورد و یه دامن کوتاه که تا زانوهاش بود و میپوشید من اوایل زیاد حسی بهش نداشتم اگه دزدکی میدیدم از کنجکاوی بود اما یه نازک ته تهای دلم وسوسه میشدم اما خیلی کم و زودم فراموشش میکردم خواهرم تو اتاق خودش بود و از اتفاقات اینور خبر نداشت حتی گاهی وقته به شوخی میگفت مامان تو چرا پیش من نمیخوابی و پیش حامی میخوابی پریسا هم میگفت به تو ربطی نداره حسود میدیدم ناراحت میشد اما به روش نمیوورد خلاصه هرشب هرشب بهم نزدیکتر میشد من هم اصلا تو باغ نبودم بعضی اوقات که دم صبح از خواب بیدار میشدم میدیدم ی پاهشو انداخته لای پاهام دستشم دور گردنم تا اینکه پدر مادرم از هم جدا شدن من یکم افسرده شده بودمو به مادرم هم اینو میگفتم اما همش میگفت من بخاطر تو این کارو کردم من اینو نمیفهمیدم که منظورش چیه راستی اینم بگم که خواهرم رفت پیش پدرم زندگی میکرد چون اونم دل خوش نداشت تمتم توجه مامان بمن بودو منم از دنیا بیخبر من 17 سالم بود که یه روز با رفیقها قرار گذاشتیم که دست جمعی با رفیقها بریم مشهد این مسله با پریسا در میون گذاشتم که برای اولین بار زد تو گوشم گفت کثافت تو غلط میکنی که بری مشهد اونم با رفیقهای کونی خودت یادم نمیره عین این جمله رو گفت من شوکه شده بودم اخه فکر میکردم مادرم خوشحال شه اما نمیدونستم که انقدر عصبانی میشه خلاصه این گذشت و شد عروسی دختر خالم که تهران زندگی میکردن ما رفتیم تهران چند روز اونجا بودیم اونجا هم شبها پیش من میخوابید اما نه انقدر نزدیک با یکم فاصله برای من یکم سوال شد که چرا اینجا باهام نزدیک نیست موقع رقصیدن تو هر عروسی بخصوص شیوا دختر خالم تو چشمام زل میزد نگاه میکرد و میرقصید داستان من خیلی طولانی میشه اگه بخوام همه رو با جزییات تعریف کنم برا همین به جاهایی اشاره میکنم و زود میگذرم فقط میخوام شما خوب متوجه شید که جرقه سکس اتفاقی نبود و بلکه ریشه در گذشته داشت دیگه طوری شده بودم که هرجا میرفتم با من بود غیر از مدرسه و دستشویی با بعضی وقتها سر کوچه پیش رفیقهام من 18 سالم شده بود و اون هنوز با من حموم میرفت توی حموم لخت لخت میشد فقط شرت پاش بود وقتی پشتمو کیسه میکشید و سینه هاش مالیده میشد بهم سرمو خودش کف میزد منو میذاشت بین پاهاشو منو کف مالی میکرد من دیگه یواش یواش داشتم از سکس و جلق و این چیزها اگاه میشدم

ترم 1 دانشگاه با یه نفر اشنا شدم که به اگاهی میداد چند بار فیلم سوپرهم بهم داده بود من یادم نمیره اولین جلقمو به یاد مادرم زدم اخه رفیقم میگفت برو دستشویی کیرتو انقد دست بزن و به یه کی فک کن منم فقط مادرم بهم نزدیک بودو به اون فکر میکردم وقتی ابم اومد حالا دیگه روزی چند بار این کارو میکردم یادمه یه روز تو حموم وقتی مادرم سرشو کف زده بود و چشماش بسته بود من سینه هاشو میدیدمو جلق میزدم انقد بهم لذت میداد که همش تو حموم اینکارو میکردم حالا دیگه شبها پیش مادرم میخوابیدم خودم بهش جفت میکردم بهش میمالوندم یه روز تابستون از صبحش چند بار جلق زده بودم و شبش که خوابیدم یهو ساعت 4.یا 5 بود که از شق درد بیدار شدم کیرم درد عجیبی گرفته بود نمیونستم بخاطر چیه یهو چشمام به بدن لخت پریسا خورد ملافه از سرش کنار رفته بودو با شرط پیشم خوابیده بود اینم بگم من 21 سالم شده بود و مادرم دیگه کمتر بامن حموم میرفت نمیدنم چرا اما بهم میگفت تو دیگه مرد شدی خودت میتونی کارهای خودتو کنی خلاصه خیلی وقت بود پریساو با شرط ندیده بودم درد کیرم خوب شد رفتم پشت کونش یواش دستمو گذاشتم روی کونش خیلی نرم بود زمانی که دست زدم کیرمو گرفتم تو دستم میمالیدم به کیرمو دست میکشیدم لای ورنهاش بدن پریسا خیلی سفیده بدون یه خال مو بزرگی کونشم مزید بر علت شد و منظره زیبایی به وجود اورده بود دلم نمیخواست ابم بیاد داشتم باهاش ور میرفتم که یهو تکون خورد و جابجا شد وای جلوی کسش پف داشت هوا دیگه گرگ و میش شده بودو پنجره رو به بیرون باعث شده بود که فضای خونه روشن بمونه وقتی پف کسشو دیدم یهو ابم پاشید رو بدن پریسا رو شرطشو یکم رو پاش یه ذرشو پاک کردم و خوابیدم دیگه پریسا بامن جور دیگه ای شده بود حرفهاش تغیر کرده از من سوال میپرسید که چرا انقد صورتت جوش داره تو چرا انقد حموم میری چرا شورتهات انقد لکه داره نمیدونم چرا میپرسید اما میدونم که میخواست از زبونم بشنوه که جلق میزنم با اینکه خیلی وقت بود که بامن حموم نمیرفت اما یروز بهم گفت میخوام برم حموم زودباش لخت شو توهم بیا چشمام گرد شد گفتم من گفت پس کی تو دیگه لبهام خشک شد و اب دهنم و قورت میدادم ترس داشتم اخه حالا دیگه دیدن بدن لخت پریسا یه ارزو شده بود من میتونستم تا یک ماه به یادش جلق بزنم تو حموم میتونم باهش بلاسم رفتیم حموم یواش رفتم لباس کندم دیدم با یه شورط و سوتیین نشسته رو لگن یکم اب کشیدیمو یکم وقت گذشت که یهو زبونم در رفت البته از هوس دراز بکش کیسه بکشم گفت نه نمیخواد الان نه تو دراز بکش من کیسه بکشم من دیگه مثه اونموقع ها نبودم که دراز بکشم به پشت یعنی رو به سقف و اتفاقی پیش نیاد اخه ما فقط پشت و کیسه نمیکشیدیم از جلو هم کیسه میکشیدیم اینکه میدونستم کیرم راست میش شک درش نبود من انقد دیگه اونموقع هوسی بودم که کیرم داشت میترکید بدن لخت پریسا کمر باریک صورت خوشگل کون بزرگ یعنی یه حلوی به تمام معنا جلو باشه کیرم راست نشه سینه هاش زیر سوتیین هنوز قشنگتر بود من گفتم نه مامان من کیسه نمیکشم اخه تنم جوش داره درد میاد گفت خفه شو دراز بکش چرا اونکارو میکنی که جوش بزنه قرمز شدم لال شدم رو به زمین دراز کشیدم داشتم فک میکردم منظورش چی بود داشتم فک میکردم که امروز باید با پررویی بهش بگم هرچی پیش اومد خوش اومد هوس عقلمو دزدیده بود دیگه هیچی فک نمیکردم فقط گاییدن پریسا چون همش تو خیالم داشتم میگاییدمش البته مقصر خودشم بود چرا انقد پیشم ازاد گشت تا من دیوونه شم کیس مامان تموم شد و گفت بر گرد تنم میلرزید اما من هوسی بودم یکم مکس کردم دوباره گفت خودشم فهمیده بود اما بازم میگفت برگرد چشامو بستم مغزمو خالی کردم برگشتم کیرم داشت شورت قرمزمو پاره میکرد چشام بسته بود نمیدونستم داره به چی نگاه میکنه چشامو یواش باز کردم دیدم داره به رفت و امد کیسه نگاه میکنه سینه هاش تکون میخورد وای داشتم هلاک میشدم زل زدم به سینه هاش زد بسرم دیگه گفتم یکم پایینتر برو سینم سرخ کردی عجیب بود اروم رفت پایین اما انگار ن انگار پسرش براش راست کرده کیسش تموم شد و نوبت من شد گفتم دراز بکش دراز کشید گفتم چشاتو ببند بازش نکن میخوام محکم کیسه بکشم چیزی نگفت چشاشو بست هرچی میگفتم انجام میداد این منو بیشتر تحریک میکرد اروم پاشدم شورتمو در اوردم کیسو برداشتم رفتم رو باسنش نشستم شورتش مزاحم بود شروع کردم از بالای گردن کیسه کشیدن همینطور خم و راست میشدمو کیرم سمت بالا بود بهش گفتم سوتینتو در بیار تا کیسه بکشم گوش نکرد و دوباره گفتم انجام نداد گفتم باز کنم بازم حرفی نزد یواش دستم رفت سمت سوتین باز کردم هیچی نمیگفت درش اوردم یه ذره به کیرم مالوندم گذاشتمش کنار وقتی کیسه میکشیدم یه دستی هم به کیرم میکشیدم یه موقع هاییم دستمو میذاشتم رو کونش اما جرات نداشتم کیرمو به کونش بمالم دلم میخواست اما دل دل میکردم میدونستم خودشم شاید بخواد اما مطمن نبودم اخه قبلا هم کوچکتر بودم همینطوری کیسه میکشیدم فقط هوس توش نبود الانم کاری نکرده بودم پس شاید هنوز نمیدونست ترسم و هوسم حالمو عوض کرده بودن نمیدونم چطور شد که یه ذره شوورتشو از پایین دادم بالا کیرمو گذاشتم لای شورتش حالا وقتی کیسه میکشیدم کیرم روی خط کونش سر میخورد ترسیده بودم فشارم بالا پایین میشد خودمو کاملا دست هوسم دادم عجیب بود مامان انگار خوابیده بود هیچی نمیگفت صداش کردم جواب نمیداد جراتم بیشتر شد و گفتم میخوام شورتتو در بیارم اذییت میکنه بازم چیزی نگفت حالا دیگه دوزاریم افتاد که شاید دلش بخواد وگرنه اگه میخواست چیزی بشه تا حالا شده بود شورتشو. ارووم اروم کشیدم پایین خط کونشو نگاه میکردم داشتم میمردمبه عمد یه دست کشیدم روش حالا کیسه رو انداختم و با دستم داشتم بدنشو لمس میکردم دیونه شده بودم داشتم به ارزوم میرسیدم لمبرهای کونشو باز کردم لاشو قشنگ نگاه کردم وای اصلا سیاه و قهوه ای نبود صورتی صورتی اروم یه بوس کردم مادرم سرشو رو دستش گذاشته بود و تکون نمیخورد کیرمو اول دوتا دست کشیدم و یکم صابون زدم گذاشتم لای پاهاش پاهاش باز بودو نمیشد من دوتا رونهاشو یکم جفت کردم خودشم همکاری کرد کیرم لای پاهاش بود اروم به بهانه دست کشیدن بدنم بالا پایینش میکردم دیگه فهمیدم دلش میخواد قشنگ روش دراز کشیدم تمام وزنمو انداختم روش حالا خیلی بد شده بود نمیدونستم دارم چیکار میکنم یهو با دستام محکم 2 بار کشیده محکم زدم در کونش یکم پرید صورتشو برگردوند چشاش بسته بود کشیده دردش اورده بود این شد که گفت اااااای لحنش بیشتر هوس بود تا درد دو تا دیگه زدم در کونش و کیرمو در اوردم بهش گفتم برگرد پریسا به اسم صداش زدم اینبار حرفمو گوش داد برگشت یه ذره کسش مو داشت سینه هاشو با دو دستم گرفتم مالوندم یکم نوکشو خوردم ارووم اومدم رو شکم وای چه ناف تمیز و قشنگی داشت یکم ورم داشت یه ذره اب ولرم ریختم رو بدنشو زبونمو تو نافش چرخوندم دستمو گذاشتم رو کس پف کردش لاشو دست زدم خیسیش با خیس اب حموم فرق میکرد سر بود فهمیدم خیس کرده انقد داشتم از بدنش لذت میبردم که رفتم زیر گوشش گفتم زن من میشی تعجب کردم سرشو تکون داد گفت اره دیگه تحملم تموم شد مطمن شدم ورود ازاده کیرمو بروم جلوی لباش گفتم کیر شوهرتو نمیبینی چشاشو با مکث باز کرد تا دیدش گذاشت تو دهنش قشنگ مینداخت ته گلوش و اوق میزد اوق که زد با اینکه نمیخواستم ابمو بیارم نمیدونم چیشد که ابم با فشار ریخت تو دهنش داد زدم گفتم ابم اومد بخورش بخورش اه اه اونم ابم خورد دراز کشیدم بغلش و بی حال شدم یکم شرم داشتم عذاب وجدان و خجالت نمیذاشتت چشامو باز کنم 5 مین بعدش با اغوش پریسا به خودم اومدم تا بغلم کرد کیرمو دوباره راست شد لباشو گذاشت رو لبامو زبونشو تا ته میکرد تو گلوم لبامو داشت پاره میکرد یهو گفت شوهر من میشی اومد نشست رو کیرمو میمالوندش به کسش انقد مالوند تا سر سر شد گفت یکم سینمو بخور نوکشو گذاشت تو دهنم چشاشو بست کسشو رو کیرم تنظیم کرد روانه کرد تو واااااای با اینکه یبار ابم اومده بود اما انگار 5 روز پیش ابم اومده باشه داشتم حال میکردم کسش گرم مث اتیش تنگ مث کس دختر 10 ساله چشاشو تو چشام زل زده بود و زبونشو در میوورد لبخند میزد میگفت دوستت دارم از بچگی میخواستمت به یادت جلق میزدم داشتم گوش میکردم هم کس میداد هم از گذشتش میگفت داد میگشید میگفت کیرت تو کسم واااای چقد کیرت خوبه همش مال منه به هیچکی نمیدم اینارو گفت و یهو دادش بیشتر شد داد میزد اه اه اه اه منم دیگه ای صحنه هارو دیدم فهمیدم داره ابش میاد منم تنظیم کردم تا با اون بیارم دیگه اند داد کشید ترسیدم همسایه ها بیان گفتم یواش اهمیت نداد داد زد و چند تا اه اه ااه کرد و با صورت افتاد روم و اروم شد منم ابمو همزمان باهش خالی کردم سفت منو چسبیده بود و لب میگرفت بار دوم که ابمون اومد من دیگه شرم نداشتم خودمونو اب کشیدیمو اومدیم بیرون شبش باهم مثه زن و شوهر رفتیم رستوران غذا خوردیم و اومدیم رو تخت مث زن و شوهر دراز کشیدم…شبش بازم سکس داشتیم تا الان هم سکس داریم اما همش برای هم تازگی داریمو اصلا زده نشدیم بهش قول دادم که هیچ وقت تنهاش نزارم اخه به من گفته اگه از پیشش برم میمیره نمیدونم چیکارش کنم هم دلم میسوزه هم دوسش دارم اما از اینده میترسم بخاطر همین میگم هرچه پیش امد خوش امد …امیدوارم از لذت من لذت برده باشید خدا یارو یاورتان

نوشته:‌ حامی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها