سلام دوستان محترم
داستانی که مینویسم برای من اتفاقی روی داد حالا از کامنت های دوستان استفاده خواهم کرد
من فهیمه هستم 41 ساله هستم با قد 166 و وزن 78 کیلو که میشه گفت تقریبا تپلم نه چاق.از زمانیکه خودمو شناختم دختر یا زن حشری بودم ازدواج کرده ام ولی شوهرم جوابگوی سکس من نیست شغل خاصی داره و اکثرا در ماموریت یا مسافرته. اوایل ازدواج میپذیرفتم و میساختم ولی رفته رفته خیلی برام سخت بود و نمیخواستم خیانت کنم تا اینکه با سیما جون اشنا شدم و ایشان هم مجرده و گاهی تو گوشم میخونه که شیطونی کنم ولی من تا حالا زیر بارش نرفتم البته نه اینکه خوشم نیاد گفتم عاشق سکس هستم
علی الخصوص در بعضی از داستانها خوانده بودم همچنین در فیلمها هم سکس دو مرد با یک زن خیلی برام جالب و شهوت انگیز بود بارها وقتی با سیما جون حرف میزدیم من این مطلب را میگفتم گفت بالاخره خدا کنه به آرزوت برسی باور کنین هر موقع تصورش را میکردم که یک کیر تو کسمه ویکی دیگه تو کونم خیلی شهوتی میشم و خیس میکنم
یک مدتی با خواندن داستانها و با دیدن فیلمها خودمو ارام میکردم .ولی احساس کردم کافی نیست شوهرم هم یا نبود اگر هم بود خسته خواب بود بندرت ان هم بزور من یک سکس نصفه نیمه داشتیم با کمک سیماجون و گشتن تو اینترنت و سایت ها یک روز به یک تبلیغات ماساژ برخوردم نوشته بود ماساژ four hand اولش متوجه نشدم بعدش با توضیحاتی که داده بود فهمیدم که دو نفر یک نفر را ماساژ میدهد
ادرس و شماره تلفنهایی که داشتند تماس گرفتیم و یک مورد را انتخاب کردیم و قرار شد فردا ساعت 6 بعد از ظهر بیان منزل خودمون و ماساژ را انجام دهند وقتی قرار را گذاشتیم سیما گفت من میرم فردا ساعت 5 فبل از امدن انها میام
شب که خوابیدم همه اش بفکر ماساژ دو نفر مرد روی خودم بود م از طرفی خوشم میامد حشری میشدم از طرف دیگه میترسیدم خلاصه شب خوابیدم صبح که بیدار شدم اول با شوهرم تماس گرفتم که کی بر میگرده خاطرم جمع شد که تا اخر هفته بر نمیگرده حمام رفتم و خودمو ترو تمیز کردم منتظر شدم ساعت 5 بعد از ظهر بود سیما زنگ زد که من برام مشگلی پیش امده نمیتونم بیام گفتم این که بد شد پس من هم زنگ بزنم و ماساژ را کنسل کنم سیما گفت چکاریه که کنسل کنی بزار بیان یک ماساژی میدن و میرن دیگه.
تلفن را قطع کردم دو دل بودم که کنسل کنم یانه گفتم بادا باد بزار بیان
سر ساعت 6 بود که زنگ زدند و من در را باز کردم داخل امدند دیدم دو تا مرد جوان حدود 30 ساله که هیکل و قیافه معمولی داشتند امدن داخل اتاق را نشان دادم میز تاشو ماساژ اورده بودن تو اتاق باز کردن و خودشان هم لباس عوض کردن که یک شورت ورزشی و تی شرت تنشان کردند و گفتند ما اماده ایم من داخل اتاق امدم گفتند لباستان را در بیارید چون از روغن استفاده میکنیم لباس نباشه بهتره که من مجبور شدم با شورت و سوتین روی تخت بخوابم یکی از ماسور ها گفت اگر برایتان ممکنه سوتین هم در اورید که گفتم باشه در اوردم
یکی بالای سرم بود یکی دیگه پایین تخت بود رو غن زدند و همزمان دستاشون را روی بدن من میکشیدند من یکجوری شدم یک تکونی خوردم ادامه دادن و پرسیدند اولین باره که ماساژ میگیرین گفتم دو نفره بلی قبلا یک نفره انجام دادم خلاصه با حالت خاصی دستاشون روی گردنم و روی پاهام و رونهام دستاشونو با فشار ملایم بالا پایین میکردن که حال میکردم بعد از مدت زمانی ماسور بالا به کمرم رسید و یکی دیگه ته رونهام که تقریبا با لپ های کونم رسیدیکی گفت اگر دوست داشته باشین ما فول بادی ماساژ میدیم گفتم یعنی چی گفت اجازه بدین شورتتان را در بیارم و همه جای بدنتان را ماساژ بدیم
من جوابشان را ندادم تقریبا سکوت کردم دست کرد شورتمو کشید پایین من هم همراهی کردم و کونمو بالا دادم شروع کردن کون و کسمو ماساژ دادن من هم اخ اوخم در امده بود که تو گوشم گفت دوست داری کستو ماساژ بدم با سرم تایید کردم و ان یکی هم دستای روغنیش را رو کونم و سوراخ کونم میکشیدچشمامو بسته بودم تو حال بودم که حس کردم دستام که کنار بدنم بود یک چیز مالیده میشه دستمو حرکت دادم فهمیدم شورتاشونو در اوردن و کیر راست شده را به دستام میمالن سرمو بلند کردم دیدم هر دو لخت با کیر راست شوه گفتند که شما بخوابین یکی رفت بالای تخت نشست رو رونهام که پشتمو ماساز بده کیرشو از پشت به کون و کسم میمالید که وقتی به کسم میمالید کونمو بالا گرفتم چون چرب هم بود سر کیر رفت تو کسم بالاتر گرفتم تا ته کیرش رفت تو کسم حال میکردم که ان یکی سرم را بلند کرد کیرشو گذاشت تو دهنم حالا یک کیر تو کسم و یک کیر دیگه تو دهنم داشتم حال میکردم که گفتم یکی به پشت بخوابه رو زمین و یکی خوابید من نشستم رو کیرش که کیرش تا ته رفت تو کسم با یکی گفتم بیا تو از عقب کیرتو بکن تو کونم همان رویایی که داشتم ان هم کرد تو کونم حالا داخل کسو کونم کیر تلمبه میرنه که یکی گفت اجازه بده ما جامونو عوض کنیم که عوض کردند گفتم هر سه باید ابمون با هم بیاد با هم ارضا بشیم که 5 دقیقه در این حالت بودیم که من داشتم ارضا میشدم انها هم گفتن که ما هم ابمون میاد گفتم در نیاری بریزین تو کسو کونم که هر سه با هم ارضا شدیم
این سکس یکی از ارزو هام بود که رسیدم و لذت بردم امیدوارم که شما هم خوشتان امده باشه . به امید داستانهای دیگه
نوشته: فهیمه