داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فاطمه مامان حشری

مامانه من معلم زبان اموزشگاه خصوصی هستش و پدرم در عسلویه کار میکنه که راهمو ازش دوره ولی اکثرن دعواشون هم هست باهم
یه جورایی کاری به کار هم ندارن

من الا ۱۹ سالمه داستان ماله چهار سال پیشه که از زبون روز میگم براتون از مادرم بگم اسمش فاطمه هستش خیلی عادی لباس میپوشه باهم مهربونیم و خوشگله خیلی . ۳۵ سالش بود اون موقع

یک همسایه داشتیم پسر جوون طرفای ۲۶ بود که با مادر پیرش زندگی میکرد تو یک ساختمون بودیم اسمش مجید بود مجید قیافه خاصی نداشت خیلی زبون باز بچه باحالی بود و با منم طرح رفاقت ریخته بود
هرموقع با مامانم رد میشدم نگاه سنگینشو روش میدیدم یکم عصبانی میشدم ولی بروز نمیدادم
بعضی وقتا تو اسانسور سه تایی میشدیم لبخند هاشو میدیدم ولی خودمو میزدم به متوجه نشدن چون بچه بودم و دوست نداشتم دعوا کنم تا ابروم جلو دوستام بره چون اون با دوستایه منم فاز رفیق بودن گرفته بود چند وقتی گذشته بود وحدود دو سه ماه از نگاه ها و شیرین زبونیاش گذشته بود یک روز عصر که باهم خواستیم بریم بیرون مادرم یک کاغذ تو کفشش پیدا کرد گفتم مامان چیه مامانم یه نگاه کردو گفت هیچی بهمون گفتن چرختو اینجا نزاری و کاغذو گوله کردو گذاشت جیبش و منم ادامشو نگرفتمو تموم شد
ما چون عصرا باهم میرفتیم موسسه اغلب باهم بودیم حدود یک هفته گذشت که مامانم گفت تو برو خونه من میرم یه سر پیش مامان بزرگو میام گفتم باشه چون مسیر کوتاه بود رفتم
از اون ور صبح ها بعضی وقتا خونه نبود یا تایم های ازادش باشگاه رفتنش زیاد طول کشیده میشد خیلی به خودش میرسید من کم کم شک کرده بودم از اون ورم مجید خیلی منو تحویل میگرفت
یبار که داشت میرفت باشگاه پاشدم دنبالش رفتم که دیدم دم در باشگاه سوار یک ماشین شدو رفت من تو شک بودم هنگ بودم چی میدیدمواقعا عصبانی رفتم خونه خیلی عصبانی بودم تا دوروز بد نگاهش میکردم که خواستم فراموش کنم و بهش حق بدم ولی اصلا راضی نمیشدم مامانمم دلیل ناراحتیمو نمیدونست
هفته بعد داشت میرفت باشگاه که یه لحظه اومدم صداش کنم دیدم از لای در یک شرت سوتین قرمز پوشیده اندامشو درست تاحالا ندیده بودم جلو اینه بود کون بزرگی داشت سینه های هشتاد پنج قد کوتاه داشتم دید میزدم غیر ارادی که اومدم بیرون مادرم رفتو منم رفتم چرت بزنم هفته بعدش پدرم اومده بود طبق معمول جر بحث که من کلافه شدمو رفتم یکم پایین نشستم که مجید از راه اومدو نشست کنارم گفت نکنه دوباره دعوا گفتم چی بگم گفت یه وقت نزندش بابات نگاه چپ چپ بهش کردمو گفتم به تو چه گفت عه پروگی نکنا گفتم تو غلط میکنی دخالت کنی گفت دخالت نیست فاطمه رو دوسش دارم یه لخند مرموزانه زد گفتم چه گوهی خوردی گفت مامانت خودشم منو دوست داره گفتم گوه زیاد نخور گفت بیا بشین منم عصبی با اینکه زور زدنشو نداشتم به زور نشوندم گفت بزار چندتا عکس نشونت بدم اروم شی
چندتا عکس که با دوربین گرفته بود زنه لخت سینه های نوک قهوهای که تا گردن زنه گرفته بود کون کسشو عکس گرفته بود کس کون تقریبا سیاه و ورق میزد زنه با شرت سوتین قرمز بود دوزاریم افتاد گفتم این کیه گفت حالا تو چی کار داری کیه تا بهش گیر دادم گفت مامانته و یه فیلم از کردن کیرش تو کس مامانم نشونم داد
گفت ببین بین خودمون باشه من عصبی فحشش میدادم گفت ببین پرو بشی هم به دوستات نشون میدم هم پخش میکنم که گفتم غلط میکنی که رفیق شیش من اومد گفت چی شده گفتم هیچی مجید گفت چیزی نیست بیا بشین اینجا و عکسارو به رفیقم نشون میداد میگفتن عجب کس حقی چه کونی تا منو اذیت کنه رفیقم نمیدونست
اون هفته گذشت من بهش پیام دادم تو تل فیلم مارو بهم بده چت های مامانمو عکس سکسی هایی که بهم داده بودنو بهم داد
گفتش هفته بعد بیا خونمون کارت دارم رفتم خونشون گفت میخوام مامامتو جلوت لخت کنم من یکم حشری شده بودم بدمم نمیومد
منو قایم کرد تو تراس اتاق تا از پست پنجره ببینم گفت یک سوپرایز ویژه برات دارم تراس پردشو کشیدو یکم از لاش برام جای دید گذاشت
مامانم اومد صداشونو از حال میشنیدم اون روز مدرسه نرفته بودم بعد ده بیست دیقه اومدن تو اتاق چشمم خورد بهش لباساشو در اورد موهاشو فر کرده بود ست مشکی زده بود لاک مشکی مجید پشت مامانمو بهم کرد از لب میگرفت بهش میگفت جنده خانم دوتا دوتا میخواد اسپنکش میزد من چون به مجید به اجبار اعتماد کرده بودم کمی حشری شدم ممه های مامانمو میخورد مجید که میخواست منو اذیت کنه میگفت جنده من کیه مامانم میگفت تو میگفت فاطی ممه شکلاتی فکر کن بچت بودو جلوش کس میدادی من اصلا تو شوک هم بودم نمیدونستم مامانم انقدر رفتارش فرق کنه صدای در زدن خونه شنیدم پشمای من ریخت مجید رو به مامانم کردو گفت بفرما سفارش اومد من استرس گرفته بودم رفت درو باز کنه بعد اومدنش انگار یه سطل اب ریخته باشن رو سرم رضا رفیق شیشم بود هیکلی بود خیلی کشتی گیر دیدم رضا مامانم مجید بحث کردن رضا گفت اینکه مامان سعیده گفت بله فاطی جندس مامانم گفت این چه کاریه کردی گفت فاطی یه خر کیریه نبینش گفت یعنی چی این مسخره بازیا این دوست سعیده ابروم میره گفتش نترس هماهنگه بعد یکم بحث کردن منم که تو شک فقط میخواستم بدونم چی میشه مامانم که دید اش کشک خالس همینطور لخت رضا رو بقل کردو لب ازش میگرفت رضا هم کم کم همراهیش کرد لباساشو باهم دراورد واقعا خر کیر بود مجیدم لخت شد اون کیرش خیلی بزرگ بود واقعا
رضا رفت خوابید رو تخت تخت دو نفره بود و عرضی خوابید مامانمم داگ استایل شدو شرو کرد ساک زدن عین یک جنده واقعی ساک میزد
کونشو برای مجید تکون میداد محید انگشتش میکرد…

نوشته: ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها