“این داستان به شخص خاصی اشاره نمیکند و صرفا یک کصتان میباشد”
با کسری اشنا بشین،کسری دوران کودکی سختی داشته،بعد از تولد برادر کوچیکشم که دیگه رسما کسی کیرشم حسابش نکرد حتی ننش و اونو کُصراه صدا میزدن تو کل فامیل؛کسری دوران کودکی و با یه عالمه عقده تموم کرد و با همون عقده ها وارد دوران نوجوانی شد. در مدرسه همیشه مسخرش میکردن و وسایلشو ازش میگرفتن و به اصطلاح بولی میشد و ازونجایی که نمیتونست از خودش دفاع کنه به صورت عقده تو خودش جمع میکرد.خلاصه این کسری بدبخت ما وارد دبیرستان و جو بی رحم جوانک ها شد.در دبیرستان دوستی نداشت حتی دشمنم نداشت تقریبا نامرئی بود .اون که بدجوری به توجه نیاز داشت ناگهان با فضای مجازی اشنا شد.از اینستاگرام شروع کرد.یه پیج فیک زد و یه مدت از ملت پول تیغ میزد و احساس زرنگی میکرد و در پیج های دیگه فحاشی میکرد.اون سعی میکرد عقده هاشو اینطوری خالی کنه.خلاصه دوران بلوغ رو با فحاشی تو صفحات مجازی گذروند و بخشی ازون عقده هارو باز کرد.بعد از بلوغ و در سن هجده سالگی وارد انجمن کیر تو کس شد(البته اشنایی داشت ولی قانون میگه زیر هجده کسی نباید بره انجمن کیر تو کس و همه هم این قانون رو رعایت میکنن این بچه مچه های کیون سفید هم همه منم)و شروع کرد به کص نمک پاشی زیر داستانا که دید کسی محل کیر هم نمیزارتش پس شروع کرد به گذاشتن کامنت هایی مثل مامانم کص میده و ازین دست کصشر ها که باز هم با کیر ملت روبرو شد و وارد فاز تاپیک شد.در تاپیک ها عکس یه ننه مرده ی دیگه ای رو ور میداشت و با تاپیک عکس ننم چطوره و یا خواهرم کیر میخواد به اشتراک میذاشت.خلاصه بعد از مدتها بهش توجه شد اونم توسط کون نشور هایی مثل خودش و باهم یه گروه تشکیل دادن که تا پای کص و کون ناموسشون از هم حمایت کنن .کسری که حالا حمایت این دوست نماهاشو میدید وارد فاز کصتان نویسی شد و اومد شروع کنه نوشتن که دید هیچی به مغز کصش نمیاد پس رفت سراغ فیلم های پورن محارم و هربار فیلم هارو با قلمی کیری به داستان مینوشت.اولین داستانش اینطوری بود: سلام من کسری ام قدم 170 و یه شکم شبیه کون اسب ابی دارم ولی وقتی به نوشتن سایز کیرش(دودولش)رسید شرتشو کشید پایین و چمنارو کنار زد دید این اگه بخواد از میزنای هم بگیره 5سانت بیشتر نمیشه که ناگهان جرقه ای تو ذهنش زد و با خودش گفت همه خواننده های انجمن کیر تو کس که گاون من از همه باهوش ترم پس دروغ مینویسم همه هم باور میکنن پس همه نوشته هاشو پاک کرد و دوباره شروع کرد:سلام من کسری ام و این داستان کاملا واقعیه و اسامی هم ساختگی ان، قدم 190 و هیکلم ورزشی مثل ارنولده و با یک لبخند کثیف گوشه لبش به نوشتن ادامه داد سایز کیرمم قابل دار نیست 30سانته رنده رند و خوش دست هرکی استفاده کرده راضی بوده.تو یه روز گرم که مامانم رفته بود حموم گفت بیا پشتمو لیف بکش البته بگم بابام هم خونه نبود ماموریت بود مثل همیشه منم رفتم که دیدم مامانم تو حموم خوابش برده ولی شرت پاش بود پس من رفتم شرتشو جوری که نفهمه با یه ضرب کشیدم پایین و شروع کردم خوردن کیرش ببخشید کصش که چون بچه تیزیم فهمیدم بیداره و خودش دوس داره که یهو برگشت و ممه هاشو کرد تو دهنم و در همون حالت داشت واسم ساک میزد طوری که ادم اگه بخواد فک هم بکنه پوزیشنو گوزپیچ میشه ولی واقعیه باور کنید و بعد چند دقیقه گفت بکن توش پسر سکسی و بکنم منم حدود پنج دقیقه داگی و فرغونی به صورت ترکیبی کردمش بعد مامانم ارضا شد ولی من بازم میخواستم که کردم تو کونش،کونی که به بابام هم نمیداد گفت واسه تو نگه داشتم که 25 دقیقه دیگه کردمش و واسه بار دهم ارضا شد و بعد همو شستیم اومدیم بیرون که بعد با خودش گفت عه یه جای داستان اشکال داره من قرار بود رو ممه هشتاد و پنج مامانم ابم بیاد پس دوباره برگشتن حموم و یه پنج دقیقه مصلحتی سریع سریع کرد ننشو و ریختش رو ممه ننش و تمام. کسری احساس خوشحالی میکرد که یه داستان نوشت و حالا وقت ارسال بود پس رفت و با نام کسری دس به جق منتشر کرد و بعد دو هفته داستانش اپلود شد ولی وقتی رفت در محل کامنت دید که مردم به خواهر و مادر و خودش تجاوز کردن ولی در کمال تعجب ازین نوع توجه خوشش اومده بود و احساس خوشحالی میکرد البته حمایت دوست نما های کیون سفیدشم کم نبودن. ازون به بعد هر شب یه کصشر با نام مختلف ارسال میکنه و احتمالا تا اخر عمر کیری و بی ارزشش به این کار ادامه بده و کیر بزنه به سایت.
زیاد شد ولی فقط خواستم بگم مثه کسری نباشیم ناموسمونو واسه توجه حراج نکنیم؛)
نوشته: بابی؟