سکس های مختلف محمد (۱)

سلام. من محمد هستم 21 سالمه و خیلی اوقات داستان سکسی میخونم. اما اولین باره میخوام بنویسم.
چیزهایی که مینویسم خاطرات هستند و کاملا واقعی. اونی که نمیخواد باور کنه نمیشه مجبورش کرد.
من از 11 سالگی که فهمیدم سکس چیه و چه لذتی داره و از کنجکاوی زیادی که دارم دنبال تجربه کردنش بودم.
تو سن 11 تا 13 سالگی با یکی از پسر عموهام که 3 سال از من کوچیکتره کمکم طبیعی کردم و کیر ک چی بگم دودولامونو بهم نشون میدادیم و همون کارای بچگی که اکثرا تجربه کردن.
اینارو با یک پسر عمومی دگم ک همسنمه درمیون گذاشتم و 3 نفری همیشه کارمون همین بود و وقتی عموها دور هم جمع میشدن یا میرفتیم شهرستان دنبال یک اتاق یا یک جایی برای مالیدن همدیگه میگشتیم. تا اینکه من تو سن 13 سالگی با جق زدن آشنا شدم و دگ کارم این بود که پسرعموهام برام جق بزنم و منم با کیراشون بازی کنم و آبم بیاد.اینم بگم بازی کردن با کیر خیلی لذت داره مخصوصا اگ خوش فرم و باحال باشه. اونم تو سن کم. دگ کم کم بزرگتر شدم تا رسیدم به سن راهنمایی. بچه سوسول و درس خونی هم بودم. تو مدرسه راهنماییم که تو پایین شهر مشهدم بود یک دوستمو که فقط اول و دوم دبستان باهاش بودم دیدم و دوباره مثل قدیم رفقای شیش هم دگ شدیم.اون خیلی دعوایی شده بود و عموهاش برای دعواهاش میومدن منم کنار اون بودم شدم از شاخ های مدرسه. همیشه دور و برمون چند تا پسر بودن و ماهم مثلا قلدرشون بودیم.
سال اول هیچ کاری نکردم برا سکس و طبق منوال گذشته بودم. اما سال دوم چندتا پسر جدید هم اومدن تو کلاسمون و اونجا بود که شیطنتم دوباره گل کرد. با یکیشون که هیکل ریزی داشت یکم رفیق شدم اما بی دلیل ازش دور شدم و اون قانون طبیعت که میگه از هرکی هرچقد فرار کنی بیشتر دنبالت میاد دنبالم میومد و شوخی میکرد. هیکلش خیلی ریز بود و اویزونم میشد. یک روز موقع ورزش بهش یکهو گفتم بریم دسشویی بلکه دگ دنبالم نیاد. اون گفت بروگمشو شوخی نکن (با خنده) اما وقتی دید جدیم گفت نمیشه که شلوغه. دیدم واقعا داره جور میشه. گفتم خوب موقع ورزش تو بیا تو تیم من(مدرسه ما که اینطوری بود سه تا تیم میشدیم و هر تیمی دو تا گل میخورد میومد بیرون و اون تیم میرفت)
اونو تو تیم خودم انتخاب کردم و از شانس خوبم اولین تیم افتادیم بیرون که یواشکی و با استرس رفتیم دسشویی. اون موقع واقعا کیرم گنده شده بود از شهوت زیاد و خیلی کلفت. الان 17 سانته و کلفتی معمولی.
کیرمو ک دید تعجب کرد و خواست بره که کشوندمش تو و شروع کردم برام جق زدن. اینقد استرس داشتم که ابم خیلی دیر اومد اما وقتی اومد کمرم داشت میشکست. هیچ وقت اینجوری ابم نیومده بود. حالا بماند دگ اونجا بچه ها فهمیدنو ابرومون رفت. اما از اون به بعد کارمون همین شده بود. دسشویی آخر جق لاپایی ارضا و اونم هیچوقت کیرشو بهم نشون نداد و حتی نمیزاشت دست بزنم. دگ کمکم چند تا بچه دگ هم دور و برمو گرفتن و فقط سکس میکردیم. حتی سر کلاسی که معلم بود و کامل ارضا میشدیم.
گی من و پسرداییم.
یک شب داییم و خانواده اومدن خونمون و من پیله کردم پسر داییم بمونه باهم کاپیوتر بازی کنیم. تازه بازی انگری بردز اومده بود. اونم مونده پیشمو تا یک شب بازی کردیم و موقع خواب دو تا تشک انداختم که کنار هم بخابیم. پسر داییم یک سال ازم بزرگتر بود اما واقعا کیرش خوش تراش بود. تا دو شب باهم حرف زدیم و شب بخیر گفتیم. احساس کردم یک چیزی اروم زیر پتوی من داره تکون میخوره. هی تکون میخورد هی اروم میشد. شاید بگم بیست دقه طول کشید تا اینکه پسر داییم دستشو بالاخره رسوند ب کونم. منم خودمو زده بودم به خواب اما شهوتی شده بودم. بعد 15 دقیقه دستشو کرد تو شلوارم و هی کونمو میمالید و به کیرم دست میزد. یهو مثلا که از خواب بیدار شده باشم گفتم چیکا میکنی بی ادب. که دیدم ترسید و دستشو کشید عقب. باز دوباره خوابیدم اما شروع کرد. اونشب اصلا نخوابیدیم اما تا صبح لذت بردیم و فرداش هم کلی سکس کردیم باهم که یبار داشت لاپایی میزد که یکدفعه کیرش رفت تو کونم چنان دردی داشت که دیگه تا دو هفته با کسی سکس نمیکردم.
ببخشید طولانی شد. نمیشد کوتاه تر بگم. خیلی داستان های سکس برام اتفاق افتاده که اگ نظر ها خوب باشه مینویسم.

نوشته: محمد