داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاطرات فروشگاه زنجیره ای

سلامیی به بلندی کیر
این داستان کس کردن اتفاقی
یک سالی بود که تو یک فروشگاه زنجیره ای کار می کردم پولش که خوب نبود ولی هر چند یکبار یه سوژه برا جق پیدا میشد یبار یه دختره با مادربزرگش اومدن 200 تومن خرید کردن چون مبلغ بالا بودکد قرعه کشی بهشون تعلق میگرفت به دختره گفتم لطفا شمارتون رو بدید تا اینو گفتم چشاشو چهار تا کرد با دست اشاره کرد که مادربزرگم اینجاست من که اصلا تو باغ نبود دوباره بلند تر گفتم میشه شماره تون رو بدید اخر سر دختره اومد دم گوشم شمارش رو گفت تازه من فهمیدم این اوسکل چی فکر کرده یه نگاه به دختر کردم همونجا 1 فاتحه برا پدر کسی که گفته دخترای خنگ جذابن فرستادم از شدت سفیدی دختره میتونستم خودمو تو چاک ممه هاش ببینم همینطور که ما چشم تو ممه (چشم)بودیم صدای کسشعر گفتنای بقیه مشتریا بلند شد سریع خودش جمع جور کرد و با مادربزرگش که بیرون منتظر تاکسی بود رفتن تا اخر شب من تو فکر دختره بودم همش خودمو تو ممه هاش تصور میکردم طوری که اخر شب صندوقم حدود200تومن کم اورد. ساعتای 1 بود پیام دادم به دختره نوشتم شما برنده شدید با یه ایموجی نوشت چی؟ مطمعن نبودم که بهش بگم چون محل کارمو میدونست ولی اون ممه های سفید کسخلم کرد نوشتم یه دوست پسر تا اخرای صبح داشتیم کسشعر میگفتیم که فهمیدم طلاق گرفته و با مادربزرگش زندگی میکنه مث گوزی که از کون برخاسته بود کیرم راست شد من که از دو کیلومتری کس رد نشده بودم یه مطلقه مکان دار پیدا کرده بودم اونم چه مطلقه ای ممه هاش اجازه نداد چشماش رو ببینم که چه رنگیه ممه هاش حکم پلاک ماشین رو برام داشت اگه تو خیابون میدیدمش فقط از رو ممه هاش میشناختمش ولی چون بی تجربه بودم کسلیسیم جواب نداد چون همون اول مث کسخلا نوشتم میدی بکنیم اونم بلاک کرداقا ما تا یه هفته روکش سیاه به کیرمون بسته بودیم و بیادش با گریه جق میزدیم این گذشت بعد 2هفته طبق معمول داشتم سفارش میبردم دم خونه ها اره درست فکر میکنی سفارش اینترنتی گذاشته بود من که دوباره تو باغ نبودم رفتم زنگ خونشون رو زدم یه دختره جواب دادلطفا بیارید بالا در رو که باز کرد دیدم بهم خیریه شده بعد چند ثانیه دو هزاریم افتاد که این همون دختره هست بدون هیچ حرفی تو چشای هم دیگه خیره شده بودیم اون به چشام نگاه میکرد من داشتم شلوارم رو میدادم بالا که کیرم اذیت نشه بدجوری راست کرده بود دلو زدم به دریایه ممه هاش ,اروم تو گوشش گفتم تنهایی؟هیچ جوابی نداد فکر کنم فهمیده بود من کسخلم رو پنجه پاهاش وایستاد خیلی اروم ازم لب گرفت من که از پادری به قالیچه سلیمان تبدلی شده بودم با یه دست ممه هاش رو میمالوندم با دست دیگه سعی میکردم جلوم رو ببینم افتادیم رو مبل لباس قرمزش رو سریع باز کردم یا پاره کردم دقیق یادم نیست ممه هاش مث مرواریدی که داخل صدفن افتاد بیرون سفید ,گرد , نوک صورتی,از گردنش تا نافش رو خوردم هنوز شلوارش رو در نیاورده بودم که دیدم کاملا لختم و شلوارم تا زانو پایینه مث اینکه تو این مدت لباس های منو در اورده شاید خودم در اورده بودم نمیدونم. این فقط یه شوک بود سریع دامن سیاهش کشیدم پایین یه شورت قرمز نازک پوشیده بود کسش شده بود مث وسط هندونه همون قدر قرمز همون قدر صاف و حتی بیشتر ابدار دستامو از لای ران هاش بردم بین پاهاش تو چشماش نگاه کردم بهم خیره شده بود با یه نگاه ترسیده متعجب از اونایی که باعث میشه جوری بکنیش که نتونه راه بره بعد از چند ثانیه با ور رفتن با چوچولش برشگردوندم هیکلش جمع جور بودرو همون حالت چند تلمبه زدم ولی خوب ما جقی بودیمو بعد از 1 دقیقه ابم اومد خداییش دست فرمونم خوب بود ریختم رو مبل ولی یه حس کسشعری بهم دست داد یه دقیقه ,(اهمیت ویرگول)کمتر از چیزی بود که انتظار داشتم ولی اون چیزی نگفت فقط اروم اومد تو گوشم گفت کارتخوان داری؟ تازه یادم افتاد باید سفارش هاشو بهش بدم میخواستم پول نگیرم ولی از خونشون معلوم بود باکلاسن خلاصه که از اون به بعد کیرمون تو کس بود تا وقتی که رفتیم دانشگاه حالا اون باز داستان داره جقتون بی بلا

نوشته: winter writer

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها