داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دوست دختر مطلقه و شیخ

با سلام خدمت دوستان
داستانی که براتون تعریف میکنم خودم هم بهش فکر میکنم خنده ام میگیره
ما یه دوست دختر داشتیم به اسم نرگس که درگیر کارهای طلاقش بود با هم آشنا شدیم، یعنی میخواست از شوهرش جدا بشه و شوهرش نمی خواست طلاق بده یا اینکه با مهریه مشکل داشت.
خلاصه که ما با نرگس خیلی بیرون می رفتیم و نرگس واقعا خوش پوش و جذاب بود و وقتی با هم بودیم من از شق درد میمردم
اجازه کاری هم به ما نمی‌داد
میگفت تا جدا نشدم نمیتونیم با هم رابطه داشته باشیم
منم اختیارم دست کیرم بود و واقعا درک نمیکردم
یه روز نرگس گفت مادرش بهش گفته باید برن پیش دعا نویس براشون دعا بنویسه که مشکلشون حل بشه
منم فکر کردم که شاید روش خوبی باشه از این طریق بکنمش
همون شب نشستم یه نقشه حسابی کشیدم.
من یه جایی کار می‌کردم که یه نگهبان سن بالا داشتیم موهای سفید بلندی داشت و بهش می‌گفتیم شیخ
شیخ شرایط مالی خوبی نداشت و من یه آپارتمان داشتم بهش اجاره داده بودم بشینه
بهش گفتم شیخ به کاری برام انجام میدی؟
گفت هرچی باشه به روی چشم
رفتم انقلاب یه کتاب عربی قدیمی گرفتم
انداختم داخل آب و خشکش کردم که خیلی قدیمه به نظر بیاد
یه مقدار تسبیح و از این خرده ریز های رمال ها از سمساری گرفتم
با یه میز تحریر کوچیک و پارچه سبز و اینا
بردم خونه شیخ
شیخ رو کامل توجیه کردم که چیکار کنه، اومدم به نرگس گفتم به دعانویس پیدا کردم که هر کسی رفته پیشش مشکلش حل شده اما یه مقدار زیاد میگیره، گفت کجاست و اینا
گفتم من بلدم بیا با هم بریم هزینه هم با من که قبول نکرد گفت خودم میدم
فقط مشکلم حل بشه
رفتیم پیش شیخ و من توی سالن موندم و رفت داخل
بعد ۵ دیقه با عصبانیت اومد بیرون و گفت بلند شو بریم،
گفتم چی شده؟ گفت مرتیکه بهم میگه باید یه مرد زبونشو بزنه به این کتاب و بماله به سینه هات تا بتونم جن ها رو احضار کنم
خجالت نمی‌کشه
منم گفتم لابد چیزی میدونه که میگه
گفتم این ها کفر میکنن تا بتونن جن ها و ارواح رو بگیرن
و این چرت و پرتا
چند روزی گذشت و با شوهرش هی دعوا داشتن
زنگ زد بهم گفت من دیگه بریدم، آخرین امیدم همین شیوه
برسم ببینیم چه میگه
منم گفتم باشه
رفتیم اونجا شیخ گفت باید مرد غریبه باشه از اقوام نباشه
به من گفت شما میتونید این کارو بکنید؟
گفتم اگه نرگس خانوم راضی باشن آره.
به شیخ اشاره گردم رفت بیرون و من موندم و ممه های نرگس که یک سال تو کفش بودم.
زبونمو کشیدم رو کتاب و کشیدم رو نوک صورتی ممه هاش
واقعا بوی بهشت میداد
چند باری تکرار کردم و بهم گفت بسه
سواستفاده نکن
رفتیم بیرون
بعد چند روز زنگ زد بهم گفت باور نمیکنم اینقدر شوهرم خوب شده باشه
حاضر شده بیاد دادگاه طلاقم بده فقط باید توی مهریه اقساط رو کم کنن براش و این چرت و پرت
منم گفتم بابا این شیخ کارش درسته.
فقط مرحله داره باید دوباره بریم
رفتیم پیش شیخ و دوباره با عصبانیت اومد گفت
من دیگه این مرحله رو نیستم
گفتم چی شده؟
گفت مرتیکه رسما میخواد من بدم
گفتم بابا مگه چی گفته؟
گفت
میگه باید یکی کیرشو بماله به کتاب و بماله به کست
گفتم ای داد بیداد
حالا باید چیکار کرد؟
دیدم ته دلش راضیه
گفتم بیا و این بار هم امتحان کن
میارزه که طلاق بگیری و راحت بشی
و اینکه فقط یه مالیدن ساده‌ است با اکراه قبول کرد و بهم گفت تو باید این کارو بکنی برام و همین جا تموم بشه
گفتم باشه هرجور تو بگی
رفتیم اتاق و من خوابوندم رو تخت
تو کونم عروسی بود
نقشه ام داشت عملی میشد
شلوارشو درآورد
واییییییییییی یه کس سفید و تپل و ناز
وقتی چشمم بهش خورد نفسم بند اومد
گفت من چشمامو میبندم فقط زود باش
رفتم بین پاش کتابو آوردم کیرمو مالیدم بهش
یواشکی یه تف زدم به کیرم و آرووم مالیدم به کسش
تا خواست چشماشو باز کنه محکم فشار دادم رفت تو کسش
خودمو انداختم روش
شروع کرد داد و بیداد کردن
گفت چرا اینطوری میکنی شیخ گفته فقط برای
گفتم بابا شیخ چی
پشم چی من یه ساله دنبال اینم بکنمت
شیخ و میخ همش فیلم بود
خلاصه با هر زوری شده گرفتمش و دیگه کاری نمیتونست بکنه
یه کم که کردمش شل شد و خودش هم داشت حال می کرد
یه هفت هشت دقیقه ای کردمش و به مراد دلمون رسیدیم.

حالا بعد از اون خداییش طلاق گرفت و چند سالی با هم دوست بودیم و بعدش از ایران رفت
اما شیخ کار خودشو کرد

نوشته: کیو۱۹۹۲

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها