داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خانم مهندس قسمت هشتاد وششم

بهرام خیلی تیز بود و تیزم منو می کرد . فکر کردم اگه همین جوری پیش بریم خیلی هم وقت زیاد میارم تا برم خودمو برای شوهر جونم آماده کنم . وای که چه شود . تمام لحظه های ما سر شار از شیرینی و لذت و خوشی خواهد بود . واقعا چه لحظه هایی . کاش این لحظات به پایان نمی رسید و ما زندگی جاودانی می داشتیم . ولی راستی راستی هم زندگی جاو دانی داریم . چون با مرگ نمی میریم . فعلا که داشتم با حرکات بهرام جون می گرفتم .. -اووووووخخخخخ روشنک چقدر تازه و داغی -منم دارم با تو به آخرش می رسم . بهرام می دونم تو هم الان به فکر عروست هستی که کیارش داره می کندش . -خب ما طوری هستیم که دیگه این جمع اشتراکی ما تا زمانی که جون در بدن داریم حفظ می شه ولی در هر حال .. -حالا بیا محکم تر و سریع تر کارتو بکن فقط یه جوری بکن که ما حس کنیم از این روز قشنگ و به یاد ماندنی تونستیم نهایت استفاده رو بکنیم . -هر چی تو بگی روشنک . کف دستشو روی کس من می گردوند و کیرشو با فشار از اول تا آخر می کرد توی کسم وقتی این فشارشو همراه با سرعت ادغام می کرد و لبه های زیرین کسمو هنگام خروج کیرش فشار می داد دادم از هوس می رفت به آسمون . چند بار پی در پی این کارو انجام داد-بهرام خوبه .. خوبه ..همینو داشته باش ولم نکن .. داره میاد داره می ریزه .. چقدر خوب چقدر با حال منو گاییدی . ولم نکن نکن … . بهرام دیگه بی اندازه بی حال شده بود . اونم مثل من لبریز هوس بود . چشاش از هوس باز نمی شد . -اووووههههههه روشنک حس می کنم تازه دارم می گامت -خوبه این یه حس خوبه به خاطر این که سالهای سال باید منو بگایی . .. -روشنک قلقلک اومد ;/; می دونم همین جور داری ار گاسم میشی .. -آره بهرام یه حس قشنگ و طولانیه . وقتی هم که می بینم نیم ساعت وقت دارم که خودمو تر و تازه نگه داشته باشم و بپرم توی بغل آقای خودم هوسم بیشتر میشه -ولی خانوم مهندس خوشگله من در عوضش این سپیده ای که من دیدم فکر نکنم بهروز رو به این سادگیها ولش کنه که یه آبی به بدنش بده -عیبی نداره کمی دیر تر . من که زنش هستم عیبی نداره ولی می ترسم شیره جون شوهر مو بکشه .. -مطمئن باش این بهروزی که من دیدم …-چیه می خوای بگی خیلی تو دار و دم داره ;/; -چه عرض کنم آینده نشون میده . مهم اینه که تو شوهر کردی و قال قضیه هم کنده شده . چیکار میشه کرد . میگن از دواج یه قماره .. بالاخره باید این قمار رو بازیش می کردی . قبولش می کردی که خودت رو غرق در اون کنی . ضرر هم نکردی . -برای من عشق از همه چی مهم تره -برای همه این طوره روشن . فقط از بس حرف زدیم باید چند بار دیگه حرکات کیری انجام بدی تا آبم بیاد .. آب داغ کیر داغ بهرام توی کس من خالی شد .دیگه وقت ماچ و بوسه و دسر بعد از غذار ونداشتیم . عجب با حوصله ای بودیم این من و بهرام . دو تایی مون رفتیم حموم ولی خب اون داخل زیاد کاری به کار هم نداشتیم . هر چند من کیرشو توی دستم گرفته براش صابون زدم و اونم سریع و دو دقیقه ای بدنمو لیف زد . خیلی سریع هم اومدیم بیرون . وقتی تمام کار کردم و دوباره هم با هزار مکافات لباس عروس تنم کردم هنوز پنج دقیقه ای وقت داشتیم . بالاخره شوهر جونم رسید . دامادمن .. عشق من . نگاهی به سر و صورت بهروز انداختم که ببینم سپیده جایی از اونو کبود نکرده باشه . خیلی خسته و در هم نشون می داد . -بهروز من خودمو دوباره از نو عروس کردم . ببینم پدرت رو در آورد .;/; اصلا هیچی واسم گذاشت ;/; نمی دونم دیگه از دستش چیکار کنم . حقش بود که امشب ما خودمون با خودمون باشیم . -اگه دوست داری برو یه دوش بگیر . عرق داره از سر و روت می چکه . چیه حالشو نداری ;/; تن خوشبوی تو مال رفیقم .حالا بهت میگم برو حموم نمیری . کاری کردم که اون تنشو یه آب و صابونی بزنه و بر گرده . آخه که آدم این قدر بی خیال نمیشه . وقتی بر گشت تازه تیپ دا ما دا رو پیدا کرده بود . با همون موهای خیسش در آغوشش گرفته و  نرم نرم می بوسیدمش . بازم هوسم در حال اوج گرفتن بود . -بهروز من عروست شدم ;/; هر مرحله ای که با هم هستیم یه نا باوری بهم دست میده . اینجا دیگه  آغاز راهیه که نشون میده من و تو با همیم .. می خواستم حرفای دیگه ای هم بزنم که یادم اومد من و هر سه تا عروس دیگه همه  مون از خط خارج شده ایم و سر نوشت مشترکی داریم . -روشنک این لباس عروس چی بود دوباره تنت کردی -بی ذوق این کارو برای تو کردم که سر حال بیایی . حالا که نمی خوای درش میارم -روشنک خیلی خوشگل و خانوم شدی در این لباس . بذار خودم لختت کنم .. همین کار رو هم کرد ماهرانه تر از یک زن لباسامو در آورد حتی تا شورت و سوتین منو هم از پام در آورد و سرشو واسه میک زدن  گذاشت لای پام ….. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها