داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اولین سکس در ۲۵ سالگی

سلام اسم من سامان هستش و ما یه رفیقی به اسم افشین داریم که یک سال از ما بزرگتره آقایون. و خانمها سرتونو درد نیارم این بنده خدا هی واسه ما موقعیت جور میکرد که ما با یه دختر بخوابیم ما به بهونه های مختلف در میرفتیم تا اینکه اوائل عید منو دعوت کرد خونش ولی بهم نگفته بود چه خبره ما هم پاشدیم رفتیم دیدیم یه دختر خیلی خوشگل و خوش هیکلم و ورزشکارم اونجاست بعد افشین جون گفت پارسا جان من دیگه میرم هیچ راه فراری هم نیست سفارشتم کردم بعد واقعا رفت من موندم و دختره دختره هیکلش ورزشکاری من ازش ترسیدم بهم گفت تا حالا سکس نداشتی گفتم نه بهم. گفت نگران نباش بعد بی مقدمه لخت شد منم همین جوری مونده بودم و اصلا روم نمیشد هیچ کاری بکنم‌ بهم گفت چرا لخت نمیشی گفتم بی خیال بشیم. اومد طرف بی مقدمه لبمو با لبش گرفتمن پس زدمش گلی ول نکرد تا. اینکه لختم کرد و منم نتونستم دیگه مقاومت کنم بهش گفتم بلد نیستم از کاندوم استفاده کنم گفت نمیخواد فقط بهم یه قرص داد منم خوردم بعد منو انداخت رو تخت و شروع کرد ساک زدن من واقعا به زور داشتتم نفس میکشیدم قلبم داشت از سینه در میومد بعدش منو وادار کرد که من باید لیس بزنم منم این کارو کردم و کلی داستلن و جزئیات دیگه تا اینکه رو من خوابید و شروع کرد به بال و پاین کردن داشتم میمردم اصلا ارضا نمیشدم بهم گفت بخاطر قرصیه که بهم داده بعد یه مدت گفت حالا نوبت توه بعد چرخید حالا من روی اون بودم بهم گفت نلمبه بزن تنهایی نتونستم خودش هیلی کمک کرد ولی بعد یه مدت تونستم بهتر بشم اونم ول کن نبود بعد یه مدت احساس کردم داره میاد بهش گفتم من کامل خوابومد رو خودش به با پاهاش کمرمو قفل کرد نزاشت بلند شم گفت باید بریزی تو کسم میخواستم خلاص بشم نتونستم دو سه تا دیگه تلمیه زدم تا اینکه آبمو ریختم تو کسش کلی حال. داد و تا صبحم با هم بودیم آخرم بهش گفتم چقدی با ما حساب میکنی گفت خاک بر سرت من قبلا شاید این کاره بودم ولی من خواهر افشین هستم و افشین بهم. گفته اگه بتونی با این سکس کنی باهات ازدواج میکنه هیچی هنون جا بود فهمیدم رفته تو پاچمون البته چرا دروغ من بدم نمیاد یه زن ورزشکار و خوش هیکل و خوشگل داشته باشم از اول عید منو افسانه کلا با هم هستیم و اصلا برام مهم نیست که قبلا چیکاره بوده یا چیکار کرده یا اینکه یک سال از من بزرگتره چون قل افشینه میدونم تصمیم عجله ای گرفتم ولی من مطمئنم هیچ دختری راضی نمیشه زن من بشه از شما دوستانم میخوام برام یه زندگی موفقو آرزو کنید تازه قراره افسانه از من یه ورزشکار بسازه
نوشته: سامان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها