داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

آموزش سكس به دخترهام8


;بلند شدم و مهسا هم پشت سرم به طرف سونا اومد و رفتیم داخل ; من روی سکویی که بود به پشت دراز کشیدم ; بخار همه جا رو گرفته بود و گرمای خوبی داشت ; مهسا اومد و مشغول ماساژ دادن شد و اول از کمر و شکمم شروع کرد و مونا هم داشت شونه هام رو میمالید. مونا بالای سرم نشسته بود و رو صورتم خم شده بود و داشت شونه ها و گردن و سینه هام رو میمالید و مهسا هم روی رونهای پام نشسته بود و بعد از ماساژ کمرم شروع کرد کیرم رو ماساژ دادن و به اصطلاح دیگه داشت برام جلق میزد ; درضمن داشت کوسش رو به پام میمالید ; مونا که داشت مهسا رو تماشا میکرد و سرو سینه اش روی صورتم بود ; سینه هاش رو که هنوز برجستگیش خیلی کوچیک بود بوسیدم و کمی هم دستهام رو بهش مالیدم و بعد گفتم بزارید کمی بلند شوم.مهسا از روی پاهام بلند شد ; سینه هاش حسابی سفت شده بود ; من روی سکو نشستم و مونا و مهسا رو بغل کردم و گفتم : متشکرم بچه ها; خیلی خوب بود ; حالا من میخواهم ماساژتون بدم. ولی باید یکی یکی بخوابید تا ماساژ بدم ; روبه مونا گفتم: بخواب.مونا هم به پشت خوابید. من از پاهاش شروع به ماساژ دادن و مهسا هم از شونه و سینه هاش.به مهسا گفتم : بیشتر سینه هاش رو بمال بزار خوب ک;یف کنه.مهسا که منظورم رو فهمیده بود شروع کرد با سینه های خیلی کوچیک مونا بازی کردن ; مونا با وجودیکه هنوز سنش کمه ولی چشمهاش رو بسته بود و مشخص بود داره لذت می بره من بعد از اینکه پاهاش رو کمی ماساژ دادم به اون کوس کوچولوی بدون موی مونا رسیدم و به آرومی با انگشتهام شروع کردم دور کوس و پیشانی کوسش رو به آرومی دست کشیدن طوری که حسابی خوشش بیاد بعد آروم شروع کردم لبه های کوسش رو که هنوز حتی بیرون نیومده با انگشتهام نوازش کردن ; مونا که حسابی داشت لذت می برد پاهاش رو تا جایی که میتونست از هم باز کرده بود به آرومی انتهای کوسش که به باسنش میرسه رو دست میکشیدم و حتی با باسن کوچولوش بازی می کردم ; مهسا هم دیگه داشت سینه های مونا رو میبوسید و می مکید و می لیسید ; مونا حسابی لذت می برد ولی نتونست ارضاء کامل بشه ; یعنی هنوز بلوغش کامل نشده ولی دیگه خسته شده بود و بدنهامون حسابی عرق کرده بود ( طوری درجه حرارت سونا رو تنظیم کرده بودم که بیش از درجه نشه ).مهسا گفت : دیگه نوبت منه و دست مونا رو گرفت و بلندش کرد.به مونا گفتم : خستگیت در رفت ;;;مونا گفت : یک جوری بود ; نمیدونم چه جوری شد ; ولی خوب بود.گفتم : مونا همون کاهائی که مهسا کرد براش بکن.مهسا به پشت دراز کشیده بود و مونا بالای سرش نشست و اول شونه ها و گردن و بعد هم سینه های قشنگ و سفت مهسا رو ماساژ داد ; من هم که از ساق پای مهسا شروع کردم به بالا اومدن و همینطور که ماساژش میدادم به کوسش که مثل بلور داشت میدرخشید نزدیک شده بودم و مونا هم داشت سینه های مهسا رو ماساژ میداد.گفتم : مونا ; مثل مهسا (منظورم این بود که سینه های مهسا رو ببوسه و براش بلیسه ) مونا هم شروع کرد نوک سینه های مهسا رو به دهنش فرو کردن ولی نمیدونست چیکار کنه.گفتم : مونا آروم بوس کن و میک بزن ; بزار مهسا ک;یف کنه.مونا هم داشت کاری که گفته بودم انجام میداد و در حقیقت خواهرش رو حسابی تحریک می کرد و براش یک تجربه جدید بود. من هم کوس مهسا رو کمی با دست مالیدم و بعد پاهای مهسا رو حسابی باز کردم و لبه های کوسش رو براش میمالیدم ; یک کم هم چوچولش رو ماساژ دادم و انگشتم رو به روی درز بین لبهای کوسش می کشیدم ; میدونستم مهسا داره حسابی لذت می بره ; برای همین هم رفتم بین پاهای مهسا و صورتم رو به کوسش نزدیک کردم و شروع کردم به لیسیدن کوس دخترم. با شروع لیسیدن من مهسا که دیگه نمیتونست آروم باشه صدای آآآآآآآه و اوووووووهش در اومده بود و صداش تو اون محوطه کوچیک سونا پرشده بود یک کم که لیسیدم و زبونم رو داخل کوسش کردم و چوچولش رو با نوک زبونم لیس زدم ; پاهاش رو به سرم فشار داد و با دستهاش سر منو به کوسش فشار می داد و با تکانهای شدیدی که به کمرش داد کاملا; ارضاء شد و دهن منرو با آب کوسش پر کرد من هم که کیرم داشت از بزرگی میترکید ; خیلی به خودم فشار آوردم که چیزی نگم ولی گفتم : مهسا جون برگرد تا پشتت رو ماساژ بدم اونهم پاشد و کف سونا به شکم دراز کشید و من به مونا گفتم بخواب جلو صورت مهسا ; بعد من رفتم و شکل خوابیدن رو میزون کردم ; مونا پاهاش رو دو طرف سر مهسا کاملا باز کرده بود و به پشت خوابیده بود و مهسا میتونست کوس ظریف مونا رو بلیسه ; من هم رفتم پشت مونا و رو پاهاش نشستم و اول کمی کپلهای مهسا رو مالیدم و بهد کیرم رو لای شکاف کپلهاش مالیدم با دست هم داشتم اون کپلها رو ماساژ میدادم ; بدنهامون حسابی خیس عرق بود و من کمی با سوراخ کون مهسا بازی کردم و انگشتم رو فرو می کردم توش و در می آوردم. مونا چشمهاش رو بسته بود و درحالی که مهسا داشت براش کوس کوچولوش رو میلیسید حسابی داشت حال می کرد و با اینکه هنوز نمیتونست کاملا; ارضاء بشه خیلی بهش حال داده بود من هم آروم سر کیرم رو دم سوراخ کون مهسا گذاشتم و کمی فشار دادم ; میدونستم که مهسا تا حالا از کون تجربه نداشته و سوراخش خیلی تنگه برای همین نمیخواستم که خیلی آزارش بدم ; و فقط تا همون کلاهک کیرم که فرو رفته بود بیشتر بهش فشار نیاوردم و کیرم رو بیرون کشیدم و بعد لای رونهای مهسا گذاشتم و چند بار عقب و جلو کردم و دیگه داشتم ارضاء میشدم کیرم رو از لای پای مهسا در آوردم و دوباره لای شکاف کپلهاش گذاشتم و با دستهام کپلهاش رو به هم فشار میدادم تا بیشتر حال کنم ; بعد از چند بار عقب و جلو کردن کیرم اونجا ; آب کیرم مثل یک آتشفشان فوران کرد و به روی کمر و پشت مهسا پاشیده شد.مهسا که فهمید من ارضاء شدم چند تا لیس کوچولوی دیگه به کوس مونا زد و گفت : مرسی باباجون !!! خستگی ما که در رفت.من که هنوز رو پشت مهسا ولو بودم بادستم آب کیرم رو رو پشت مهسا مالیدم و بلند شدم و گفم: بچه ها دیگه باید بریم بیرون.مهسا و مونا هم که خیلی لذت برده بودند به آرومی از جاهاشون بلند شدند و با هم اومدیو بیرون و زیر دوشهای جلوی سونا خودمون رو شستیم و و آب کشیدیم.ساعت تو استخر داشت عدد رو نشون میداد و من با دستم به ساعت اشاره کردم.گفتم : بچه ها امشب دیگه بسته. باید بریم بخوابیم ; دیگه دیر وقته.حوله هامون رو پوشیدیم و به بچه ها گفتم شما ها برید تا من اینها رو خاموش کنم و بیام. بچه ها رفتند و من هم فقط پمپ ها رو خاموش کردم و درجه های سونا و جکوزی رو هم حسابی کم کردم ( می خواستم هر وقت خواستیم سریع گرم بشه ) ; بعد رفتم بالا ; مهسا و مونا داخل پذیرائی نشسته بودند و تلویریون و ماهواره رو روشن کرده بودند و داشتند تو کانالهاش چرخ میزدند.با خنده گفتم : پاشید ; پاشید…. باید بخوابید ; دیگه دیره.بعد کنترلها رو گرفتم و خاموش کردم و مهسا و مونا هم به سمت اتاق خواب طبقه سوم راه افتادند.ادامه دارد…..

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها