داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

کون دادن هانی

سلام من هانی هستم واز ۱۰ سالگی پسر همسایمون لطف کرد منو اوبی کرد بار اول انگار همین دیروز بود یادم نمیره اون اسمش مهدی بود واز بس رد شده بود تو مدرسه سنش خیلی بیشتر بود اخراجش کرده بودن تو دبیرستان یه ظهر تابستون بود در خونشون نشسته بودیم تو کوچه بگم کوچهای یزد هم اونوقتا کلا خلوت خالی بود از خودم بگم اونموقع یکم تپلی با یه کون سفید که واقعا نمیدونم چرا همش حس داشتم کونمو بمالن یا کیر بچها تو مدرسه رو ببینم بوس کنم بله نشسته بودیم در خونه مهدی یه شلوار ورزشی پام بود بدون شرت یکم اول حرف زدو همونحا دست کرد تو شلوارم با دولم بازی کرد بعدم انگشتشو رسوند به سوراخم شروع کرد مالیدن اینم بگم مادرم خیلی حساس بود همیشه تمیز باشیم هروز حموم بریم وقتی شروع کرد مالیدن دستشو دراورد یکم تفی کنه دید اصلا کونم بو نمیده دستش بو نگرفته بود بالاخره باز شروع کرد انگشت کردن منم چرا دروغ بگم خوشم اومده بود یدفعه گفت بیا بریم تو یکاری بکنیم یادت بدم اخ انگار دیروز بود بردم تو همیشم خونشون خالی بود البته بگم این شروع کار بود رفتیم تو بردم تو اطاق شدلام کرد رو تخت خوابیدم طوریکه کونم لب تخت بود اروم شلوارمو داد پایین حسابی کونمو مالید الان یادم میاد واقعا میخوام شق کردم کونمو حسابی مالید تف زد لا پام کیرشو گذاشت لاپایی میزد و با سر کیرشم میمالید در سوراخم وای لذت بخش بود بعد یه چند وقت شد نفهمدیم متوجه شدم در سوراخم داغ شد بهش گفتم مهدی چی شد کونم داغ شد گفت هیچی نیست تفه خودش خشک مییشه بعدا تو دانشکاه بود فهمیدم چکار کرده اوبی بشم و هروز بهش بدم و کونم بخاره الانم بعد کلی سال هنوز کونم میخاره کون میدم این داستنها واقعی فقط اسم خودمو عوض کردم بعد اون روز دیگه اتو اومد دستش گفت نیایی تو محل به بچها میگم اون موقعم مثل الان نبود واقعا ترسیده بودم دیگه هروز تو خونه یا تو راه مدرسه یه خرابه بود مهدی جون تا یه مدت لاپایی میزد تا اینکه فهمیدم از کون دادن خوشم میاد ولی نمیدونستم اوبی شدم

نوشته: هانی اوبز

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها