داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کلاس تقویتی با طعم لز (۲)

سلام دوستان صدیقه هستم می‌خوام ادامه داستان کلاس تقویتی با طعم لز رو براتون تعریف کنم .اول خواستم بگم که داستانم واقعی هست هیچ دروغ یا تخیل پردازی نیست .از اون روز که رفتم خونه استاد با خانمش رفتم حمام شروع کردیم به لب گرفتن یه حالت عجیبی بدنم رو فرا گرفته بود سینه هامو سفت میمالید چشمام بسته بودم فقط داشتم لب میگرفتم و سست شده بودم یه لحظه دستشو از رو سینه ام برداشت برد وسط پام شوکه شدم شروع کرد به مالیدن اول یه کمی خواستم مقاومت کنم ولی چنان تحریک شده بودم که از ممانعت کردن پشیمون شدم چنان حس گرفته بودم که شاید اون حالت رو فقط باید پیش بیاد که حسش کنی .زن استاد روی دو زانو نشست شروع کردن به بوسیدن کوصم و آروم آروم لیس زدن منم بشددت تحریک شده بودم آخ و اوخ میکردم یه لحظه چوچولم میک زد فقط دیدم بدنم شل شده و ارضا شدم وای لز چقدر لذت بخشه چرا تا حالا بهش فکر نکرده بودم این جملات داشت تو ذهنم مرور میشد که زن استاد بلند شد و بمن گفت تو برام نمیخوری اول یه حالت چندش بهم دست داد ولی دوست هم داشتم امتحان کنم رو زانو نشستم و دقیقاً حرکاتی که زن استاد انجام داده بودم منم انجام دادم اول بوس بعد لیسیدن و مکیدن وای حتی خوردن هم داشت دوباره تحریکم میکرد تا یه لحظه یه جیغ کشید و ارضا شد .چون بار اولم بود بدنم خالی کرده بود و استاد متوجه شد و بعد از دوش گرفتن اومدیم بیرون یه نیم ساعتی گپ زدیم من باید برمیگشتم خونه خداحافظی کردم تو مسیر خونه همش به لز و لزبین بودن فکر میکردم وای حس عجیبی بود تجربه اش برام واقعاً زیبا و لذت بخش بود بعد از اون ماجرا چند بار دیگه قرار گذاشتیم برنامه لز با هم داشتیم تا اینکه چون بومی شهر ما نبودن رفتم زمانی که شنیدم شوکه شدم دیگه حتی فکر کردن بهش دیوونم میکرد بالاخره رفتن منم دچار یه افسردگی بدی شدم تا یه چند ماهی گذشت من مشغول کار تو یه فروشگاه شدم چندتا همکار آقا و خانم داشتم همکارهای آقا پیشنهاد دوستی و رابطه میدادند که من اصلا دوست نداشتم تا بالاخره یه همکار خانم که واقعا خوشگل بود به پرسنل فروشگاه اضافه شده من با دیدنش واقعاً به دلم نشسته بود و حتی شبها وقت خواب به لز کردن باهاش فکر میکردم چند روزی که گذشت سعی کردم سر دوستی و رفاقت رو باهاش بندازم و یه قرار بیرون باهاش گذاشتم اول قبول نمی‌کرد می‌گفت ما که همش با هم هستیم ولی به هر قیمتی قبول کرد . قرارمون شد یه فست فود معروف من اول رسیدم و یه چند دقیقه ای. منتظر شدم تا اومد بعد از سفارش یواش یواش بحث جنسی رو باز کردم که دوست پسر داری و از این حرفا می‌گفت که ندارم ولی یقین داشتم که دروغ میگه چون همیشه با موبایلش تماس‌های مشکوک داشت .اینجور که گفت ندارم بحث های جنسی رو مطرح کردم که زن با زن هم میشه همدیگه رو ارضا کنند …ادامه داستان رو بعداً میگم …

نوشته: صدیقه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها