داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

ندای عشق 59


می دونستم میای نوید . می دونستم هنوز عادت داری که مرد روز های سخت باشی . عادت داری که خودتو نشون بدی . عادت داری که  همه  برات کف بزنن و هورا بکشن . همه بگن که آفرین به نوید قهرمان .. دیدی که چطور خودشو واسه یکی دیگه به خطر انداخت .. ندا اشک می ریخت و این حرفا رو می زد . می خواستم بهش بگم ندا عزیزم قهرمان بازی چیه من اگه به خاطر تو می مردم چی ;/; ولی حرفی بهش نزدم . گذاشتم عقده های دلشو خالی کنه . خیلی عذاب کشیده بود -ندا واسه چی چشاتو باز نمی کنی ;/; چرا وقتی روبروم قرار گرفتی چشاتو بستی ;/; مگه دوست نداشتی منو ببینی ;/; میون گریه هاش شروع کرد به خندیدن . چه جورم می خندید . مثل بعضی فیلمها . شبیه به آدمایی که تازه میخوان مجنون و دیوونه بشن و خودشونو هم خیلی بر حق می دونن ولی خداییش ندای من حق داشت . هر چی فکر می کردم که از چه چیزش یا کارش میشه ایراد گرفت چیزی به ذهنم نمی رسید ولی منم دوستش داشتم -تو داری واسم از دوست داشتن میگی ;/; تو اصلا می دونی دوست داشتن یعنی چه ;/; معنی عشق وفداکاری رو می دونی ;/; حالا یه دری به تخته خورده و یه روز عقلت کار می کرده یا از بی عقلی ات بوده که اومدی نجاتم ولی دیگه از اون به بعدشو .. نمی دونم چی بگم -من نمی خوام ریختتو ببینم . اون موقع که می خواستم ببینمت کجا بودی . اون وقتی که قالم گذاشتی و رفتی . من چشم به راهت بودم . هر لحظه منتظر بودم که در اتاقم تو بیمارستان باز شه و یه چهره ای رو واسه اولین بار ببینم وقبل از این که تو یا یکی دیگه به من بگن این نوید منه خودم احساست کنم . خودم بشناسمت . منتظر زنگ تلفن هم بودم منتظر بودم بیای و بگی که دیگه هیچوقت ترکم نمی کنی و همیشه مال منی . منتظر بودم تا بهت بگم نوید,  منم می تونم ببینم منم می تونم صورت زیبای تو رو ببینم همین جوری که باطن زیباتو دیدم همونجوری که دل پاکتو شناختم . منتظربودم بیای و بغلم کنی و بغلت کنم تا با خوشحالیم شریکت کنم . آخه تو بیشتر وقتا شریک غمهام بودی . دوست داشتم شریک شادیم باشی . می دونی چرا چشامو باز نمی کنم ;/; وقتی که چشام بسته بود به خوشبختی رسیده بودم . عشقو پیدا کرده بودم . تو رو پیدا کرده بودم . زندگی رو پیدا کرده بودم ولی حالا حس می کنم که دیگه هیچی ندارم . یادت که نرفته بهت چی گفتم . من اون دنیایی رو که تو درش نباشی نمی خوام . واسم ارزشی نداره وحالا می فهمم که خود منم برات بی ارزشم . تواین دنیایی که عشق ارزشی نداره و اونو به بازی می گیرن زندگی کردن بیخوده . دنیایی که همه میخوان همو فریب بدن -ندا من نمی خواستم گولت بزنم باور کن همیشه مراقبت بودم . من حس می کردم لیاقتتو ندارم ارزش تو خیلی بالاتر از ایناست که بخوای با من باشی .-نوید واقعا برات متاسفم . تو با این حرفات داری خودتو محکوم می کنی . با این حرفات اولا داری به من توهین می کنی بعد این که داری تصدیق می کنی که اون چیزی که در این دنیای پوچ و بی ارزش ما حرف اولو می زنه پوله و ثروت . این تویی که داری این تابو رو علم می کنی . خدای من این دختره بازم داشت محکومم می کرد -ندا من فکر خونواده ات بودم فکر بابات مامانت فکر این که بقیه چه حسابی رو من می کنن و با چه دیدی بهم نگاه می کنن . من نمی تونستم اون چیزایی رو که تو می خوای در اختیارت بذارم -بیخود بهونه نیار . من و تو بیشتر از صد دفعه در این مورد حرف زده بودیم و هر دفعه هم این مشکلو حل می کردیم . این سوژه دیگه تکراری و کهنه و قدیمی شده بود -ندا من آدم سالمی نبودم ارزش تو رو نداشتم و ندارم -من از تو بدی ندیدم . ندیدم که چیزی رو از من بدزدی . فقط دل منو دزدیدی و دیگه پسم ندادی . تو امانت دار خوبی نبودی -ندا من نمی دونم چی بگم این قدر منو محکوم نکن -واسه اینه که حرفی واسه گفتن نداری . چی می خوای بگی ;/; تو نمی تونی مدعی بشی و باشی که دوستم داری -ندا عذابم نده تحقیرم نکن -تو باید عذاب بکشی . درد بکشی . بفهمی که درد چیه رنج چیه . این رسم دوست داشتن نیست این ایثار نیست که قلب یکی رو زیر پات لهش کنی . تو اونو ازم دزدیدیش ولی منم با رضایت خودم گذاشتم که اونو ازم بزنیش . لذت می بردم از این که دزدیدیش . اون فقط مال تو بود و حالا هم که نمی خوام زنده بمونم دیگه دیگه نمی خوام هیشکی دیگه قلبمو بدزده ودل شکسته من به درد کسی نمی خوره و منم به درد کس دیگه ای نمی خورم وراحت بگم بعد از تویی که نومیدم کردی نمی تونم عاشق هیشکی دیگه بشم . شاید قصه عشق ما این بوده که آخرش با تلخی تموم شه . من همیشه از اون پایان هایی که خوش باشه خوشم میومد . از اون داستانهایی که عاشق به معشوق می رسه . همه چی به خوبی تموم میشه . از اونایی که به خواننده لذت میده و اون حس می کنه که خودش جای قهرمان داستانه . اگه دختر باشه فکر می کنه به پسره رسیده واگه پسر باشه فکر می کنه دختره واسه همیشه مال اون شده . منم از اون داستانها خوشم میومده . ولی حس می کنم اگه یه شوکی وارد کنم شاید که این یه درسی بشه برای آیندگان وبقیه عشاق که اشتباهات تو رو تکرار نکنن و بتونن با هم تفاهم داشته باشن . ازت خواهش می کنم بعد از من این دفترو منتشرش کنی تا از این تجربه تلخ واسه شیرینی لحظه های عشق و زندگی استفاده بشه .. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها