داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و مشتری؛ تن آشنا

سامان اولین مشتری من نبود اما چهره اون یادآور گذشته شیرینم بود. قدی متوسط با هیکلی معمولی و کمی شکم با موهای کم پشت اما مرتب و پیشونی پر از چروک، منو یاد اولین عشق زندگیم انداخت… اون زمان لخت شدن برای من مهمترین اتفاق ممکن بود و به معنای اعتماد کامل و اعتقاد به عشق بود! یادم میاد که برای کندنه تک تک لباسام برنامه داشتم و دوست داشتم همه چیز روی اصول و قواعد احساسی پیش بره. هر روز به دنبال کشف اسرار بیشتری از بدن خودم و معشوقم بودم. همه ی اون معاشقه ها راز های بیشتری رو برملا میکرد.
+خانم… خانم…
_ میتونم از دستشویی استفاده کنم؟!

… بله بله حتما
ترجیح دادم تا برگشتن اون، لباس هامو در بیارم… فقط سوتین و شورت تنم بود.
با دیدن بدن لخت من جا خورد و به سینه ام خیره شد و بعد از مکث کوتاهی سرش رو پایین انداخت.
_منتظر چی هستی؟ حاضرشو دیگه!
احساس کردم میخواد حرفی بزنه اما همونطوری که به گل های فرش خیره شده بود، شروع کرد به باز کردن دکمه های پیراهنش. و بعد دکمه شلوارش. از روی شورت مشکی و نسبتا تنگی که تنش باقی مونده بود، معلوم بود هنوز راست نکرده بود، برعکس اکثر مشتری ها…
کنارم دراز کشید و سریع اما آروم لبا هامو بوسید. اول چند بوسه معمولی روی لب و بعد شروع شدن زبون بازی. از نوع بوسه ها معلوم بود تجربه زیادی نداره. دست پاچه بودن توی حرکات دست و لرزش ریز لب هاش مشخص بود. خواستم کاری کنم که از این حالت خارج بشه، واسه همین به پشت دراز کشیدم و سامان رو ، روی خودم کشیدم و به بوسه ها ادامه دادیم… به سمت سینه ام که رفت ذوق و علاقه رو توی چشماش میدیدم. بدون وقفه شروع کرد به خوردن سینه هام. با ولع زیادی نوک سینه هامو میک میزد. هرچقدر که توی لب و بوسه ضعیف بود، توی خوردن سینه عالی بود!
مدت ها بود از خورده شدن سینه هام اینطور لذت نبرده بودم و دوست داشتم سرش رو به سمت سینه ام فشار بدم، همون کاری که دوران جوانی با معشوقم میکردم. اما… اما اون فقط یه مشتریه، همین!
_هی… چیکار میکنی؟! زودتر کارتو تموم کن. دوست دخترت که نیستم!
+اما !
_اما نداره! زود باش
از روی من بلند شد و شورتش رو درآورد. کیر معمولی و سفیدی داشت. کاندوم رو سریع روی کیرش کشید… پاهامو باز کردم و با سر اشاره کردم که شروع کن.
کیرش رو چندباری روی کص ام مالوند و آروم سر کیرش رو رد کرد و با دو سه تلمبه شروع کرد. سرش رو به سمت صورتم آورد، توی ذهنم گفتم کاس سینه هامو بخوره،توی همین حال خواستم لب هامو جلو ببرم که به سمت سینه ام رفت ! همراه با تلمبه ها به خوردن سینه ام مشغول شد. تنش بوی آشنای عشقم رو میداد، دوست داشتم دستامو دور کمرش حلقه کنم اما باید حد و حدود خودم رو رعایت میکردم! آه آروم و بهم جمع شدن صورتش، خبر از ارضا شدنش میداد… اولین بار بود از زود ارضا شدن مشتری ناراحت بودم!..
سرعت زیادی توی پوشیدن لباس داشت! در حالی که داشت دکمه های پیراهنش رو میبست، با همون حالت خجالت و سری رو به پایین گفت ببخشید! واقعا ببخشید! خداحافظ! واقعا ممنونم!..

نوشته: sun girl

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها