داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با مشتری داف

با سلام ، حتما بخونین داستان طولانیه از وسطاش باحال میشه ، عالیه داستان ، آرشم ۲۷ ساله ،قد ۱۸۰ ، با مزه ،یه پراید ۱۱۱ سفید ،فروشنده مبل ، آخرای نمایشگاه بین المللی بود ، یه مادر کم سن با یه دختر فوق العاده داف ، «کمر باریک ، باسن برجسته ، برنزه، موها فر ریز، چشم ها آبی ، سینه ها خوش فرم » اومدن تو غرفه ما ،( میز غذاخوری میخواستن)
مادرش پرسید میز هاتون خط میوفته ؟ در جواب گفتم روی بنز s500 هم کلید بکشین خط میوفته … هر دو همو نگاه کردن خندیدن ، بهناز دخترش پرسید s500 داری فروشنده ای؟ گفتم نیرو گیر نیاوردیم خودم اومدم ، بعد از یکم صحبت خرید کردن(بیشتر مادرش از وضع مالی من میپرسید) ، مادرش سریع گفت از دخترم شمارشو بگیرین ، برای هماهنگی تحویل ، اینجا کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد … منم شمارمو نوشتم روی فاکتور ، گفتم امری داشتین من در خدمتتونم . دو روز بعد تماس گرفت ،(تو این دو روز یک لحظه چهرش ، اندام سکسیش از یادم نمیرفت )، شمارشو که دیدم سریع جواب دادم بدون اینکه چیزی بگه گفتم بریم بیرون ؟ خندید گفت جهت پیگیری میزمون تماس گرفتم ، گفتم ببخشین اینقدر خوبی که این دو روز همش به تو فکر میکردم ، یکم ناز کرد گفت بریم ، حالا از یه ور خوشحال ، از یه ور من s500 از کجا جور کنم ،زنگ زدم رنت ماشین حدودا اندازه دو ماه حقوق من میشد ، روز قرار شد ، با پراید ۱۱۱ بری دنبال همچین دافی ؟ هی میگفتم کاش حداقل نمیگفتم s500 , که یهو ذهنم معجزه کرد . رفتم یه ساختمان نیمه کاره پیدا کردم ، گچ گرفتم ریختم توی ماشین صندلی های عقب ، یکمم ریختم روی ماشین ، گونیشم انداختم روی صندلیه عقب ، یه شاخه گل خریدم ، رفتم سر قرار … رسیدم نیاوران خونشون ، زنگ زدم اومد پایین ، پیاده شده بودم ، شاخه گلو دادم بهش ، گفتم بفرمایین ، دزدگیر ماشینو زدم باید قیافشو میدیدین وقتی پراید و دید ، وااای من خودم سریع گفتم این بابای دیوس من بنزو برده بیرون ، ماشین ساختمونو آوردم ، نیگا کن پر گچه، سریع در عقبو باز کردم گچایی که ریخته بودمو دید ، گفت هانی مگه ساختمون میسازید ، گفتم آره یه ۵۴ واحدی تو فرمانیه ، یه نفس عمیق کشید ،با یه لبخند معنی دار خواست منو آروم کنه ، گفت عزیزم ماشین ماشینه فرقی نداره که ، (بنز و پراید )اومد سوار شد ، باورم نمیشد ، ذهنم داشت برای یه کس معجزه میکرد دوستی داشتم که املاکی بود ،به بهونه خرید سیگار پیاده شدم ، زنگ زدم بهش گفتم مکان داری ؟ گفت یه واحده خالیه هیچی نداره تو کامرانیست ، اگه میخوای بیا کلیدشو بدم ، گفتم نه میام پیشت میگم از واحدمون میخوام واسه مشتری عکس بگیرم ، تو هم مارو ببر ،درو وا کن ، کلیدو بده بعدشم برو ، رفتیم توی واحد ، الکی چندتا عکس گرفتم از خونه ، دوستمم خداحافظی کرد رفت ، من موندم بهناز با یه عالمه فانتزی ، داشتم دیونه میشدم هی تو ذهنم بود الان چطوری سره بحثو باز کنم ، که یهو بهناز گفت آرش جان ، گفتم جان ، من سولار رفتم میشه یکم آبرسان اسپری کنی پشتم ، اونجارو دستم نمیرسه ، داشتم از خوشحالی دیونه میشدم ، خودمو کنترل کردم گفتم حتما ، وای تو سه ثانیه مانتوشو تاپشو درآورد ، چی میدیدم ، سوتین که نداشت ، سینه های فوقالعاده گرد رو بالا ، کمر باریک ، اینقدر صحنه کیری سکسی بود ناخواسته سرمو انداختم پایین (اینا همش به خاطر s500 جعلی بود ) اومد جلو گفت ناراحت شدی ؟ سریع گفتم نه چند وقته سکس نداشتم ، گفت دیگه من هستم ، یه کاری میکنم از سکس فراری بشی ، بلافاصله شروع کرد لب بازی کردن ، دستام رو سینه هاش بود ، سریع شروع کردم خوردن سینه هاش ، شروع کرد کمربندمو باز کردن ، دست کرد تو شورتم با کیرم ور رفتن ، منم هم سینشو میخوردم ،هم کسشو میمالیدم ،شلوارمو در آوردم ، یه ساپورت مشکی داشت ، سریع درش آوردم ، گفتم سگی بشین ، گفت رو زمین نمیشه ، زانوم زخم میشه ، برگشت خم شد ، دستاشو گزاشت زمین ، کس خاره انعطاف بدنی ، گفتم از پشت بزنم ؟ گفت من حلقویم خدا دوستت داره، با کسم عشق بازی کن ، اینقدر حشری بودم ندادم بخوره ، سریع کردم تو ،سه تا تلمبه زدم آبم اومد بس که این دختر کس بود ، دیدم آبروم میره همونو ادامه دادم ، وای کیرم اینقدر که کسش تنگ بود تحت فشار بود ، کل فضا رو صدای شالاپ شالاپ تلمبه های من ، صدای شهوتی آه و ناله های بهناز گرفته بود خوابیدم زمین گفتم بشین روش ، کف پاشو گزاشت زمین نشت روی کیرم چنان میکوبید خودشو روی کیرم که دلم درد گرفته بود . گفتم دارم میام اونم داشت میومد نفس نفس میزد ، موهاشو ریخته بود تو صورتش ، خارکسه عین فنر داشت رو کیرم بالا پایین میپرید ، یه جوری کس میداد که داشت به رویاهاش با یه پسر پولدار جامه عمل میپوشوند ، بدنش لرزید منم پاچیدم تو کسش ، افتاد روم ، یکم لب بازی کردیم پاشدیم لباس پوشیدیم از خونه زدیم بیرون …
هربار که من میگفتم کیرم راست شده اون میومد میداد میرفت ، آخرم گفتم ما نمیتونیم ازدواج کنیم خانوادم نمیزارن ، کات کردیم امیدوارم خوشتون اومده باشه .

نوشته: آرش

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها