داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

من و خانوم فعال حقوق بشر

من یک فعال سیاسی هستم و قد م بلند ( در حدود 190 ) و بدن پری دارم( وزنم با یک کمی اضافه وزن 100 کیلو است ) فیس مردونه ای هم دارم و به قول دخترا وقتی سیبیل میزرام و موهام رو هم بلند میکنم و از پشت میبندم شبیه پاو بازهای اسپانیایی میشم . البته من به ایرانی بودنم افتخار میکنم و مسبب مشکلات امروز ایران رو اول گردن مردم خودمون میبینم که نسل قبلی گند زد با انقلاب کردنش و بعد هم گردن فرصت طلب هایی مانند اخوند و … بماند …
قبل از هرچیز باید بگم که این خاطره واقعیه است و چون هم خودم و هم اون خانم خبرنگار الان زندگی دیگه ای داریم و هر کدوم با کسی دیگه ازدواج کردیم من نامها و مکانها رو تغییر دادم ولی اصل داستان رو بی تغییر براتون میگم . اون موقع درسم تموم شده بود و راستش رو بخواهین 24 سالم بود ولی هنوز موفق نشده بودم که کس بکنم و دوست دختر داشتم ولی بیشترین فاز سکسی رو با دوست دخترام میرسید به لب گرفتن و یک بار هم از کون کردن یکی از دوست دخترام که جاش نیست توی این داستان براتون بگم . ماجرا از اینجا بود که من به دور از خانواده در تهران زندگی میکردم و یه خونه مجردی داشتم توی کرج ( 45 متری گلشهر ) و توی یه شرکت هم به عنوان کارمند کوچولو مشغول بودم و در هفته هم 2 روز رو به کس کلک بازیهای سیاسی و شرکت توی جلسات این حزب و اون حزب و گروه اختصاص میدادم و طوری شده بود که همه کاری میکر دیم جز کس کردن تا اینکه توی یه جریانی که زیاده روی کردیم و تجمع درست کردیم جلو مجلس برای سد سیوند ( ما از مخالفای سد سیوند بودیم ) دستگیر شدم وبعد از بازجویی اولیه توسط وزارت و پلیس امنیت در نهایت 3 ماه بعد از آزادی موقت از طرف دادسرای انقلاب اسلامی تهران برام احضاریه اومد و من هم از طرف دوستان سیاسی برای حمایت معرفی شدم به کمپین وکلای حقوق بشر و این آغاز ماجرای سکسی من و سرکار خانم میترا بود .
روز موعود که باید خودمو به دادگاه معرفی میکردم با پیشنهاد وکیلم آقای … ( ایشان به رایگان از بچه های سیاسی وکالت قبول میکردند ) با یک خانم آشنا شدم که فعال حقوق بشر بود. ساعت 10 ص معرفی به دادسرای انقلاب باهاش قرار گذاشتم و میدان معلم اولین بار دیدمش . با وجود اینکه نگران پرسشهای بازپرس در خصوص اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و اینها بودم ولی از همون اول که میترا رو دیدم و باهاش دست دادم نمیدونم چرا یه دفعه حالی به حالی شدم و راست کردم . میترا زنی جا افتاده و حدودا 40 ساله بود ولی صورت زیبا و سینه های پر و کون بر آمده و خیلی قشنگی داشت . طوری که وقتی روی پله های دادگاه جلوی من راه رفت و چشمم به کون خوشگلش افتاده کم مونده بود بی اختیار دستم رو بزنم به کونش . اونروز رفتیم و بازپرس هر چی خواست پرسید و تا جلسه بعدی بازپرسی با قید ضمانت 20 میلیون تومانی که بنده خدا یکی از فغالین سیاسی سند ماشینش رو اورد اومدم بیرون و صحبت کردن با میترا هم از همون روز شروع شد . تلفنی چند بار باهاش صحبت کردم و متوجه شدم که از لاس زدن خوشش میاد و چند سالی هم هست که از شوهرش به دلیل تمایلات فمنیستی که خودش البته میگفت زور گویی شوهرش درباره نوع شغلش و…جدا شده بود و مطلقه بود ودیگه یه مدتی کارمون شده بود راجع به همه چی صحبت کردن غیر از پرونده خودم . تا اینکه با هم رفتیم کوه و اونجا البته با دخترش که پریا بود اومد . پریا دخترش 17 سالش بود و اینقدر لاغر بود که اصلا تو دل برو نبود ولی خودش جوووون چه گوشتی بود . دیگه دستای همو میگرفتیم و پریا هم جلو تر میرفت و رسیدیم به یه مسیر فرعی توی دربند و کنار یه نهر آب چادر 4 نفره ای رو که همیشه برای کوه همراه میاوردم رو علم کردم و پریا هم موبایلش زنگ خود و مثل اینکه با یکی از دوستاش که بعد از ما راه افتاده بود قرار داشت و اونجا از من و میترا جدا شد . جای دنجی بود و زیاد شلوغ نبود و باز هم من که به فکر سکس و کردن میترا بود چادر رو بردم اونور رودخونه و علم کردم . رفیتم توی آب و پاهای خوشگلش رو لخت کرد و انداخت توی اب و من هم که حسابی راست کرده بودم کنارش روی یه سنگ نشستم و دستم رو برای اولین باز پشت کمرش انداختم طوری که نوک انگشتام به کنار سینه هاش میخورد . آب خیلی یخ بود و به جاش سنگی که روش نشسته بودیم خیلی داغ و یه کمی کونمون رو میسوزند . برای همین چند لحضه بعد بلند شدیم و خود آناهد با نگاه معنا دارش و لبخند موزیانش رفت سمت چادر و من هم دنبالش رفتم و البته مونده بودم که بلاخره به من پا میده یا نه که رفتم تو چادر دیدم داره از توی کولش دنبال کرم ضد آفتاب میگرده که آروم رفتم کنارش و در سکوتی 10 ثانیه ای و نگاه خیره لبم رو گذاشتم روی لبش و اون بد تر از من شروع کرد به خوردن لبم و چنان با ولع زبونشو انداخت توی دهن من که انگار اون داشت منو میکرد . همینطوری که میخوردمش آروم خوابوندمش روی زمین که یه دفعه داد زد و بلند شد و از شانس بد من یه قلوه سنگ زیر چادر بود و کمرش رو اذیت کرد .زیر چادر رو صاف کردم و خوابوندمش و سریع گرم کنش رو دراوردم و سینه هاشو که یک کمی بوی عرق میداد مالوندم و دیگه داشتم دیونه میشدم و نفهمیدم چه جوری سوتینشو در اوردم و اونم چشماش بسته بود و ناله میکرد و من شروع کردم به خوردن گردن و سینه هاش چونه خوشگلش و لب هم این وسط میگرفتیم و آروم دستم رو بردم توی شورتش و کسش خیس خیس بود و شروع کردم به مالوندن کسش که دیگه صدای ناله هاش در اومده بود و همین طور با یه مکش هر دو لباسامون رو در آوردیم و چشمش که به کیر راست شده من افتاد ( اندازه کیرم معمولیه و بین 15 تا 17 سانته ولی کلفتی خوبی داره ) محکم کیرممو گرفت توی دستش و با چشم و نگاه دیگه میگفت بکونم توی کس خوشگلش که انگار دست نخورده مونده بود و تمیز تمیز و داغ داغ بود . اومدم پایین تر و سرم رو گذاشتم روی نافش و شرع کردم به لیسیدن نافش و دستم هم از وسط کسش داشت کونش رو فشار میداد و یه دست دیگم هم سینه هاشو میمالوند . میترا از من 15 سال بزرگتر بود و تازه میفهمم که محمد عبدالله چه لذتی میبرده از کردن خدیجه بماند … بعد از اینکه کسش رو حسابی خوردم و آب کسش هم شر و شر راه افتاده بود بهش گفتم میخوام بکونم تو و اونم گفت همش مال خودتو جون جرم بده تا ته بکن عزیزم تو نکنی کی بکنه ؟ کیرمن هم که خیس پیش آب بود لیز و نرم بود و برای اولین بار کردم توی کوسش که بعد از جند تا تلمبه زدن آبم اومد و همشو خالی کردم توی کوسش و اونم قبل از من توی خوردن کوسش ارضا شده بود و 10 دقیقه ای توی خالت خلصه کنار هم لخت خواب بودیم که یواش یواش صداهای اطرف رو شنیدم که مردم عادی بودن که از اونور رودخونه رد میشدند و آواز هم میخوندند و… جمع و جور کردیم و اومدیم پایین و من تا یک سال بعد هم میترا جون رو میکردم و گاهی من خونه اونها میرفتم و گاهی اون میامد تا اینکه میترا کشید کنار و گفت که باید این رابطه تموم بشه چون دخترم شک کرده و در ضمن ممکنه اطلاعات جمهوری اسلامی هم برامون داستان درست کنه … این یه داستان واقعی بود و امیدوارم لذن برده باشین.

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها