داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

منو دزدید

داستان مربوط میشه به دیروز…
یه خانم متاهل ۲۸ ساله ورزشکار اندام فوق سکسی و خوشگلم هیچ اغراقی هم نمیکنم تو محل همه تو کفم موندن بعدتموم شدن دانشگاه ودرسم بیکار بودم وهرروز باشگاه بدنسازی میرفتم اینکه چندنفر دنبالم بودن بماندالان میخام ماجرای یکیشونو تعریف کنم یه پسره هرروز تایم باشگامو فهمیده بود منو رفت و برگشت همراهی میکرد منم هیچ محلی بهش نمیدادم بعضی وقتها که خیلی سیریش میشد یه نیم نگاهی بااخم بهش میکردم یه روز که کفش پاشنه بلند پوشیده بودم ازشانس بدم پاشنش کنده شد ومن چندمتری لنگان لنگان رفتم دیدم واقعا ضایعست و نمیشه ومیدونستم الان طبق معمول پسرهای همسایه تو کوچه منو میبینن و سوژه میشم واسشون ،تو این حین همون پسره کنارم وایساد و خیلی محترمانه خواهش کرد برسوندم منم یکم مکث کردم و بعدقبول کردم رفتم عقب نشستم و تشکر کردم اونم شروع کرد به حرف زدن که امروز به آرزوی دوسالم رسیدم و گفت که دوساله مدام تعقیبت میکنم وعاشقت شدم و ازاین حرفها.حرفهاش خیلی قشنگ بود وصادقانه و به دلم نشست گفت که هیچ وقت به خودم اجازه ندادم باهمه ی احساسی که بهت داشتم نزدیک بشم و…خلاصه به زور شمارشو داد که بزنگم.

منم تادوهفته صبر کردم ببینم چیکار میکنه بازهم هرروز فقط میومد و نگام میکرد یه پسر خوش فیس و مودب بودیه روز دیگه کارم یجا گیر کرد بازم اومد کمکم و منو رسوند واینبار شمارمو بهش دادم ازاین به بعد پیامها و صحبت کردنها شروع شدن از احساس عمیقی گفت که بهم داره وشب وروز من تو ذهنشم.منم بهش مدام میگفتم درحد همین دوستی معمولی بیشتر پیش نریم چون من اهلش نیستم و اونم قبول کرد چندماهی به همین روال گذشت یه روز قرار شد بریم پروژه ی ساختمانی که توش کار میکرد رو بهم نشون بده اینم بگم که گاهی بین شوخیهاش میگفت اگه من تو رو بدزدم چی میشه و منم میگفتم دیوانه این حرفها چیه میزنی…

رفتیم داخل ساختمون اونروز تعطیل بود و کسی نبود قسمتهای مختلفش رو بهم نشون میداد یکم نشستیم وسط خونه زوم شده بود روم گفت میشه ببوسمت منم سرمو انداختم پایین یهو بوسم کرد وبعدش لب گرفت و گردنمو خورد نمیشد جلوشو بگیرم فقط نگاش میکردم که چطور بااحساس اینکارو میکردبعد یه ربع پاشدم گفتم بسه دیگه بریم و اونم قبول کرد منو رسوند خونه و بعدش مدام از حس قشنگی که اون لحظه داشت میگفت منم خیلی این احساسش رو دوس داشتم و دیگه بهش اعتماد کامل کردم یه روز منو برد بیرون دور بزنیم دیدم داره میده جاهای خلوت و دور میشه گفتم کجا میری گفت میخام بدزدمت و منم خندیدم رفت یه جای خیلی خلوت وایساد و شروع کرد به بوسیدن و لب گرفتن ،بعد دستشو گزاشت رو سینه هام وحرفهای قشنگش شروع شد گفت امروز میخام به هرقیمتی شده مال من بشی دیگه تحملشو ندارم منم گفتم نمیخام زود روشن کن بریم دیدم بیخیال نمیشه و دستش رو کرد تو شلوارم واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم پیاده شدم گفتم من پیاده میرم حالا که گوش نمیدی از پشت بغلم کرد و اینقد گردنمو خورد ولیسیدم که منم احساسی شدم ولی هی مقاومت میکردم و میگفتم نکن یهو دستمو گزاشت روی آلتش که برق از سرم پرید باور نمیکنید اونقد کلفت و دراز بود که یه درصدم فکرشو نمیکردم همچین چیزی داشته باشه چیزی که همیشه جز فانتزیهای سکسیم بود اصن شل شدم فقط دوس داشتم با اون کیر کلفتش منو بکنه دیگه باهاش همراهی کردم وصندلی عقب ماشین دراز کشیدم وای اونقد کلفت بود که به زور فرستادش تو کصم و هردومون انگار رو ابرها بودیم بیست دیقه ای سکس کردیم و منو رسوند خونه .تو راه هردومون فقط سکوت بودیم و تو شوک…

راستش اولین سکسم بایه غریبه بود ولی شدیدا دوس دارم بازم تکرار بشه

نوشته: دریا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها