داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با زن همکار نامرد

سلام
راستش من توی زندگیم خیلی سکس داشتم ولی نمی‌دونم هیچ وقت دوست نداشتم داستان بذارم اما همیشه از این موقعیت استفاده کردم و همیشه خواننده بودم تا نویسنده اما همین الان اومدم گفتم بذار یه داستان بنویسم و اصلا هم اهل دروغ نوشتن نیستم چون اگر به این کار علاقه داشتم تا حالا چندین داستان میذاشتم.

اسمم رضا هست (مستعار) متاهل هستم و سی و سه سالمه ،
قدم بلند نیست ۱۶۵ ، اما چهره خوبی دارم خیلیا میگن خشگل و خوش‌تیپی اما من همیشه از لحاظ اعتماد به نفس خیلی ضعیف بودم و خیلی تو سر خودم میزنم بسیار آدم احساسی و مهربونی هستم و تا دلتون بخواد اهل ریسک و اعتماد هم زیاد میکنم و به هیچی بد بین نیستم اصلأ به هیچ عنوان
بریم سراغ اصل مطلب
داستانی که قرار بخونید برمیگرده به چند وقت شش ماه پیش
من توی یه شرکت معروف و نامدار مشغول کار بودم و بعد از ده سال سال ۹۸ تصمیم گرفتم از شرکت در بیام و استعفا دادم
از شرکت که بیرون اومدم خیلیا به گوشم می رسوندن که فرشید (مستعار)
خیلی پشت سر من غیبت می‌کنه و همیشه بد گویی منو می‌کنه در حالی که همیشه براش سنگ تموم گذاشته بودم و خیلی از این موضوع ناراحت شدم چون خیلی کارا توی شرکت میکرد و من به کسی نمی گفتم مثلاً هر روز می‌رفت توی دستشویی های شرکت و تا ساعت ها شیشه می کشید (فقط من و اون شیفت بودیم شیفت شب) و من اصلأ به روی فرشید نیاوردم (البته پیشم خیلی‌ شیره و تریاک می کشید اما من فقط می نشستم پیشش اهل هیچی نیستم من )و به گوش بالایی ها نمی رسوندم اما خب دوره زمونه خوبی کردن نیست خوبی کنی بد بهت نامردی میکنن
یه شب توی اینستاگرام میچرخیدم که یه خانم و توی مخاطبین همین فرشید دیدم و فالووش کردم و اصلأ نمی دونستم زن فرشیده،اسمش(الهام)
و مدتی همینجوری فالوو همو داشتیم که یه شب الهام بهم پیام داد و من فهمیدم زن فرشید (لعنت به اسم مستعار،نمیچسبه) و هرشب تا سه و چهار صبح باهم چت میکردیم و می‌گفت همیشه بچه ها اسمت و میارن شوهرش و برادرش شوهرش و فامیل های شوهرش همکارم بودن و می‌گفت میگن فلانی خیلی لارجه و بامعرفت و این حرفا وکلی از من تعریف میکرد که خیلی خوشگلی و قیافه ت و دوست دارم و یبار دیدمت سر قبرا
که البته (زن دایی شوهرش هم همون روز همونجا منو دید و دوستی ما اونجا شروع شده بود)

منم باهاش خاطره بازی میکردم چون یکی دوبار رفته بودم خونه شون و خیلی خالی بندی بهش گفتم همون شب که اونجا بودم موقع خواب (رفت خونه پدر شوهرش )گفتم که رفتم توی اتاقت و لباساتو بو کردم و الهام خیلی خوشش اومد همون شب اول فهمیدم این زن میخاره و خیلی حشری بود و توی شوخی هاش بهم میگفت آخ آدم باید مثل تو هم قشنگ باشه هم بکن! و بهش گفتم عکس بده که کلی عکس برام فرستاد و خیلی راحت بهم اعتماد کرد و منم اصلأ ذخیره نمی کردم
چند روزی گذشت
سریع فهمیدم این و باید زود بیارم بیرون وگرنه میپره وبعد چند روز باهاش قرار بیرون و گذاشتم و اومد توی ماشین دیدم هیکل پری داشت و
صورتش هم چاق بود و عینک می‌زد و موهاشم رنگش عجیب بود آبی کرده بود!!عکس های که برام فرستاده بود هم یا قرمز بودن موهاش یا شرابی یا آبی و این جور رنگا
اومد و کلی با هم گرم گرفتیم و توی ماشین کلی از هم لب گرفتیم و با کیرم بازی کرد اما گفت فعلا بهت نمی‌دم تا خیالم راحت نشه اون روز رفت و تا چند روز بهش میگفتم بیام پیشت قبول نمی کرد تا این که خودش چند روز پیام داد زنگ بزن زنگ زدم و گفتم بیا ساعت ۵ بود تا رسیدم شد ساعت ۶ و منتظر بودم الهام اوکی بده و گفت بچه هام خوابیدن
این مدت هم که نمیذاشت برم پیشش واسه همین بود بچه هاش تا روز بیدار میموندن و روز میخوابیدن تا شب که الهام اون روز بهم گفت نگران شده بودم بچه م تا الان ساعت پنج که شده نخوابیده بود اما الان که خوابیده شک‌نکن دیگه بیدار نمیشه
من رسیدم و در و باز کرد و ماشین و پارک کردم سر خیابونشون و رفتم داخل و منو برد توی اتاق و تا در و بست قلبم داشت در میومد از ترس همش فکرای عجیب و غریب میومد توی سرم نکنه دخترت بیدار شده نکنه فامیلی کسی بیاد نکنه اون بیاد و کلی طول کشید تا آروم شدم و خیالم و راحت کرد که خبری نیست و شروع کرد لبامو خوردن و منم با جون دل لباشو خوردم منم عاشق خوردن لب هستم و خیلی بهم حال میده و لباساشو در آوردم و شروع کرد در آوردن لباسام و سینه هاشو شروع کردم به خوردن و براش کلی سینه هاشو خوردم و نشست و خیلی حرفه ای خوردن کیرم
همین که کیرم و کرد توی دهنش فهمیدم این کاره ست و البته این به شوهرش کون هم میداد می‌گفت من هرشب بهش از عقب هم میدم با آب دهانش کیرم و خیس کردم و گذاشتم در کونش دیدم گفت بذار یه روز دیگه حال توپ بهت بدم فعلآ از جلو بکن خودمم استرسی شدم نکنه کسی بیاد که منم تایید کردم و گفتم آره شر میشه اگه حتی بچه هات بیدار بشن (زیاد بزرگ نبودن یکیشون می‌رفت مدرسه)
کیرم و کردم توی کسش از اینا گذاشته بود که میگن حامله نمیشن از خودش شنیدم همچین چیزی هست
و قبلش قرص خورده بودم و رفتم بالا و همه جوری از کس کردمش شروع کرد
همه زندگیم فکرشو نمی‌کردم تو بیای و توی بغلم باشی و من بکنی
کیرت توی کسم همه کسم
بکن بکن کیرت و بکن توی این کس تنگ
عزیزم کسم تنگه دوست داری؟؟؟
آره الهامم خیلی تنگه (واقعا هم تنگ بود لامصب)
نوش کیرت بشه کسم
کی فکرشو میکرد تو بیای و منو بکنی
منم فکرشو نمی‌کردم
آخ آخ کیرم کلفتیش میخوره داخل کسم حال میده
تو چی جونم کیرمو دوست داری ؟؟؟
همون موقع که اولین بار دیدمت کیرت و تصور کرده بودم چقدر می‌تونه جذاب باشه تو که توی اینستاگرام واسه همه دلبری می‌کنی با عکسات ولی من دیدمت دلمو بردی
آخ اوووومممممممم آه
مدام توی گوش هم حرف می‌زدیم و ترس و فراموش کرده بودیم و حسابی داشتیم سکس خوبی میکردیم و من در گوشش گفتم می‌دونستی صبا زن دایی شوهرت و کردم خیلییییییی حشری شد و گفت تورو خدا راست میگی گفتم بقران حتی به شوهرش توی سکس هاشون گفته دوست دارم به رضا بدم(چقدر بد آدم اسم مستعار و بنویسه)و شوهرش هم از روی سادگی میومد به من می‌گفت و خلاصه‌ بماند که چه داستانی اونجا پیش اومد حالا اونم بعداً مینویسم
و کلی ازم پرسید که بگو و جرم بده آخ
مدام می‌گفت دارم تصور میکنم من و اون و باهم می‌کنی اما من دیگه بعد از ازدواج از اون دور شدم و دیگه ندیدمش صبا رو (مستعار)

و هی از کیرم تعریف میکرد و می‌گفت قربون کیرت بشم دورت بگردم تو همه زندگیمی و من عاشق کیرتم منو بگا الهام کسش همه‌چیزش مال توه
اینقدر در گوشم حرف میزد که بیشتر حشری میشدم و این وسطا کیر توی کسش بود این گوزید خخ
گفتم چی شد از عقب نکردمااا گفت ببخشید و کلی خجالت کشید خخخخ
منم به روش نیاوردم و
گفت کیرت و بذار وسط سینه هام منم گذاشتم که گفتم دوست ندارم ابم فعلآ بیاد گفت مگه داره میاد گفتم نه که گفت بریز توی کسم منم که عشقم این حرکت کردم توی کسش و چند دقیقه ای تلمبه زدم و آب و ریختم توی کسش و کلی ازش لب گرفتم و با ترس لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون و با خونه پشت فرمون باهاش تلفنی حرف زدم و ازم خواست ماجرای زن دایی شوهرش و بگم منم داشتم تعریف می‌کردم و اون بهم میگفت دارم با خودم ور میرم و پشت گوشی هم ارضاش کردم و قسم خورد اون ماجرا رو مثل راز بین خودمون نگه داره

این هم اولین داستان من ببخشید تورو خدا اگه زیاد طولش دادم بار اولم بود جان بچه تون جان عزیز تون جان مادرتون فحش ندید بقران تمام این داستان واقعی بود به جز اسامی که مستعار بودن و اصلا دوست نداشتم از اسم مستعار استفاده کنم ولی مجبور بودم
من و الهام هم بهد از چند سکس توپ از هم دور شدیم ولی شک نکنید بازم می کنمش چون مزه کیرم رفته توی کس تنگش 💋

نوشته: جوان خوش قلب

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها