داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با زن بابا

سلام خاطرهای که مخوام واستون تعریف کنم یه جور انطقام بود از زن بابام من 2 سالی بو دکه از پیش مادر بزرگم رفته بودم خونه بابام و پیش اونا زندگی میکردم تا این که موتوجه شودم زن بابام داره به بابام خیانت میکنه منم تصمیم گرفتم تا عابروشو ببرم اینم بگم که از بابامهم خوشم نمیامد یه روز که توی خونه بابام بوم توی زیر زمین رفتم برم بیرون که دیدم یه صدایی از پشت بام میاد یواشکی که رفتم بالا دیدم بله عموی کوچیکم افتاده روی زن بابا داره ازروی شروار باهاش حال میکنه تا منو دیدن خدشونو به او راه زدن من بهشون گفتم چکار میکردید که اونا منکر همه چیز شدن منم بیخالی طی کردم چون با عموم خیلی رفیق بودم.

فردای اون روز وقتی بابام وعموم رفتن سره کار منم دلو زدم به دریا رفتم سراغ زن بابا گفتم هر جور شده امروز میکنمش این روهم بگم که زنبابام یه زن سکسی سفید قد165 وزن58 سینه بزرک کون متوست خیلی حشری اونروز ساعت 10 صبح رفتم سراغش بهش گفتم دیشب با عمو چیکار میکردید که تا اینو گفتم نارحت شدو گفت خجالت بکش ادم واسه عموش این حرفا رونمیزنه منم که عصابم خورد شده بود گرفتمش بهش گفتم من کاری ندارم که به عمو میدی یانه باید به من بدی تا اینو گفتم دیدمخندیدوگفت چیو باید به تو بدم منم گفتم کستو وبهش چسبیدم گفتم هرجوری هست باید بکنمش واگ نهبابام که بیاد بهش میگه تا گرفتمش انگار ازخداش بو جنده خانوم مسل سگ هرزه خوابید منم سری شروارشو در اوردم افتادم روش اینم بگم که اولین باری بود که داشتم بایه زن سکس میکردم. تا لختش کردمو کس خشگلشو دیدم دیونه شدم افتادم روش شروارمو دراوردم کیرموگزاشتم لای پاش شروع کردم لاپایی کردن که یبار دیدم زن بابام دسشو بردکیرمو گرفتوگذاشت جلوسوراخ کسش اخه من وارد نبودم یه فشار دادم که همیه کیرم رفت تو کس داغ زن بابام شروع کردم به کردن کهتا حالا که نزدیک 20 سال از اون ماجرا مگزره هنوزم هر وقت پیش بیاد ان توی خونه تنها باشه یه حالی باهم میکنیم اینم بگم که پدرم خیلی مادرمو اذیت کرده بود ومن فقت به خاطر انتقام این کارو کردم اینم بگم بعداز اون روز که من انو کردم فهمیدم به غیراز عموم به خیلیای دیگم کس مید این زن بابای حشری مادر جنده من امیدوارم خوشتون اومده باشه نظر بدین باز هم هست خدا نگهدار

نوشته:‌ امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها