داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سلطان کون و کیر من

این اولین تجربه داستان نویسیمه
داور…
دقت کون.
ساعت از یک شب گذشته بود و منم خسته شده بودم برا همین گوشیمو برداشتم تا اسنپ رو خاموش کنم و برم سمت خونه که تو همین حین یه درخواست اومد و بجای رد کردن اوکی شد منم دیدم مسافر خانومه و این وقت شب درست نیست کنسل کنم خلاصه رفتم نرسیده به لوکیشن چشمم خورد به یه داف که اولین تصویری که تو اون تاریکی چشممو روشن کرد کون کارداشیان دافی بود تو همین گیرو دار بودم که دیدم دست تکون داد و سوار شد گفتم من اسنپم گفت من مسافرتم منو میگی اینهو خری که بهش سفارش بار خورده باشه از ته دل شیهه می کشیدمو تمام خستگیم به کل از یادم رفت،خلاصه همین که نشست بهم فهموند که مامورا ریختن تو خونش دنبال دوست پسرش به جرم خونه رویی (سرقت منازل) که اینم فراریش داده و الان داشت میرفت تو مکان پسره که براش پول و خبر ببره خلاصه کنم که من مجردی زندگی میکردم و با اینا رفیق شدم و قرار شد پسره بیاد خونه من تا آب ها از آسیاب بیوفته و بیگناهی پسره با دستگیری فرد اصلی ثابت بشه چون براش پاپوش درست کرده بودن. اینم بگم که پسره عمل شدید داشت هم به شیشه و هم به هرویین .تومدتی که اینا پیش من بودن من رو مخ هردوشون کار کردم تا پسره بره کمپ و بعد از بهبودی بره و. خودش رو تحویل پلیس بده و ماجرارو تموم کنه با قبول این پیشنهاد باهم پسررو بردیم کمپ و منو دافی برگشتیم خونه من، توی راه برگشت دیدم دختره رفتارش غیر عادیه و اینم بگم خودش هم مواد میزد اما هیکلش نامبر وان بود شکم اصلا نداشت یه سی ساله قد متوسط کمر باریک و یه کون تو مایه های خواهر کارداشیان و خواهر جیلو عزیز رونهای افسانه ای تو پر خلاصه اکازیون بود.شروع کرد به شوخیای سکسی کردنو حرف رو کشوند به سمت اینکه دیلدو سراغ داری؟ اینجا بود که دوتا موضوع برام 100 در صد روشن شد یک اینکه کرم از خود درخته و دو اینکه میگن زن شیطانه، من تا اون لحظه هیچ فکری راجب سکس با هاش تو سرم نبود و این آتیش رو خودش در من بپا کرد.القصه منم برا اینکه کم نیاورده باشم گفتم تا طبیعیش هست چرا دنبال مصنوعیش میگردی از همینجا بود که رومون به روی هم باز شد و منم بردمش خونه خودمواول برای اینکه راحت بتونم عملیات کنم گفتم خیلی ترافیک بود بیا دراز بکش ماساژت بدم خستگیت دربره اونم از خدا خواسته خوابید بهش گفتم پیرهنتو سوتینتم درار تا من روغن ماساژو میارم . رفتمو برگشتم که باصحنه ای خارق العاده روبرو شدم ، دیدم خوانوم به شکم خوابیدن فقط یه شورت لامبادا پوشیده و دیگر هیچ.معطلش نکردمو دست به کارشدم. چند قطره روغن ریختم روی کمرش و شروع کردم بانوک انگشت آرو نوازش دادم و بعد روی لپای کون تپل و گردو سفیدو سفتش رو روغنی کردمو ازش خواستم شورتشم دربیارم و با قبول کردن این حرکت تافتح اون کس و کون دیگه راهی پیش روم نبود. روغن که از روی گنبد کون سفیدش به سمت دره بهشت لای پاش و بین اون دورون پروپیمون حرکت میکرد فرمان حمله رو هم صادر کرد بی معطلی شروع به سرکوب قطرات شورشگر روغن روی پوست صاف و کشیده شده یک حوری تسلیم و بی دفاع کردم و در حرکت بعدی بی رودربایستی رفتم سر اصل مطلب و با تبهر همراه شیطنت شروع به مالیدن اون کس صورتی رنگ جذاب شدم هرچقدر از نرمی و لطافت و طراوت و آبی که از مالیدن داشت جاری میشد بگم باز حق مطلب رو ادا نمیکنه با شنیدن صدای نفسهای بریده بریده و حرکات همراه باریتم جلو عقب کردن کسش متوجه وخامت حال بیچاره شدم که ملتمسانه داشت فریاد بی صدای جرم بده رو اجرا کن رو از نهاد بر میخیزیداند.داری جمله رو…
حالا نوبت هنرنمایی و درآوردن دل از عذای ۴ ساله ای بود که حتی یکبار هم رنگ همچین چیزی رو تو این مدت ندیده بود حالا من بودم و دوتا سوراخ که هرکدوم برای زودتر پر شدن التماس دعا داشتند با یه حرکت برق آسای آفریقایی و با تبعیت ازقوانین سامورایی در کثری از ثانیه کیرمو تا قنداقش تو اون کس تنگ و خیس و لیز فرو کردم آنچنان که فرصت نفس کشیدن و شیهه یار مقدور نبود.جوری که من ضربه میزدم دستگاه پرس نمیتونست این حد از فشار رو بر پیکر چیزی وارد کنه حدود یه رب بدون وقفه میکوبیدم انگار آخرین سکس عمر آدم باشه فرصت نمیدادم نفسش در بیاد با انگشت شروع به باز کردن سوراخ صورتی و تنگ کون به وسیله آب کسش کردمو تا بیاد ادا تنگارو در بیاره و نه و نو کنه به سه شماره سه تا انگشتمو با هم جا کردم که انگار برق از کون گرفتتش از جا پرید منم یه خیمه سنگین ماگمادوفی روش زدمو بلا فاصله کله قارچی کیر ۲۰ سانتی رو همراه با متعلقاتش تا دسته فرو کردم و اجازه هیچ حرکتی رو به حریف چقر بدیدن ندادم در همین حین صدای گزارشگر محبوب کشتی آقای عامل بود که در گوشم طنین انداز شد ( خدا قوت قهرمان ،خسته نباشی دلاور، شیر. مادر، نان پدر حلالت باشه، شیر بچه ایران…) که یهو لرزش شدید حریف در خاک من رو به خودم آورد . جوری لرزید که من ۱۱ زیشتر زلزله رو تجربه کردم حالا نوبت به اتمام کار بود بدون اجازه و هیچ حرف اظافه شروع به تلنبه زدن تو اون کون سفت و بی نقص کردم جوری میزدم که انگار دارم انتقام مردم سرزمینم رو از نمرود زمان میگرفتم موهاشو داعشوار میکشیدمو باحرص و ولع بی انتها تو کون تنگش با تمام قدرت و توان میکوبیدم نزدیک به بیست دقیقه این صحنه دلخراش ادامه داشت تا اینکه احساس کردم کیرم دوبرابر اندازه طبیعیش شده و تمام این چهار سال که آبی ازش خارج نشده بود پشت سد منتظر خروج اظطراری بودن با تمام قدرت کیرمو فرو کردم و دیگه فقط صدای شیهه من بود و فریاد یار که بر کل صحنه حکمرانی میکردند . بعد از تخلیه وحشیانه تمام محتوای کمرم تو اون کون رویایی حالا دیگه رمقی نه برای من مانده بود نه برای حریف.و این ماجرا به مدت یک ماه ادامه داشت و بعد از اومدن دوستش از کمپ ماجرا وارد فاز جدیدی شد که در داستانهای بعدی و پس از بر رسی بازخورد این داستان نقل خواهد شد.
(فحش و ناسزا آزاد)
هرچه میخواهد کون تنگت،ببخشید دل تنگت بو گو…
پایان.

نوشته: فقط از کون

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها