داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سكس سر پايي

سلام خدمت همه دوستان انجمن کیر تو کس…

من خيلي وقته ميام تو اين سايت ولي هيچ وقت داستان ننوشتم …اين بار ميخام يه خاطره از سكس زيبايي كه داشتم بنويسم .من 29 سالمه يه بار ازدواج كردم ولي به خاطر خيانت شوهرم زندگيمون زياد طول نكشيد .وقتي ما با هم ازدواج كرديم دوست دختر داشته و بعد از ازدواج هم رابطه شون ادامه داشته .تا اينكه يه بار اومدم خونه و با هم ديديمشون و از اون موقع كلا قيدش رو زدم …چند وقت از طلاقمون ميگذشت …من تنها زندگي ميكردم تو يه خونه اي كه صابخونه بالا سرم بود .سرويس مدرسه بچه ها بودم . در كنارش با كمك هزينه هايي كه خانوادم بهم ميدادن ميتونستم راحت زندگيمو بگذرونم …تا اينكه يه بار كه با ماشين بيرون بودم يه پسره بهم پيله كرد … من اصلا اهل اين حرفا نبودم .از قيافم بگم بد نيست ولي با ارايش خيلي فرق ميكنم اون روز يه كم ارايش كرده بودم چون قرار بود برم تولد يكي از دوستام …ميگفتم پسره خيلي پيله بود همش داشت دنبالم ميومد … تا يه مسيري اومد شيشه رو دادم پايين و بهش گفتم دست از سرم بردار من اهل اين حرفا نيستم …ولي اون خيلي پر روتر از اين حرفا بود بهم گفت فقط شمارمو يادداشت كن اگه دوست داشتي زنگ بزن منم براي اينكه ديگه دنبالم نياد گفتم باشه …بهش زنگ نزدم يه مدت گذشت تا اينكه يه روز رفتم صف گاز تا گاز بزنم …رفتم تو پمپ به يارو گفتم همينو برا من ميزنين ديدم خيلي به نظرم اشناست ولي يادم نميومد كجا ديديمش …گفت باشه ولي خيلي نامردي .گفتم بله .گفت چرا بهم زنگ نزدي .اون موقع بود يادم اومد كه كجا ديدمش .اون روز بهش گفتم من موقعيتم اين جوريه و دنبال درد سر نميگردم بهم گفت من همه جوره پشتيبانتم .واقعا از تنهايي خسته شده بودم دلم ميخاست با يكي درد و دل كنم و احساس كنم يكي دوسم داره بهش گفتم شمارتو انداختم دور ولي اين بار بده بهت زنگ ميزنم …اونم شمارشو دو باره برام نوشت .فرداش بهش زنگ زدم …باهم حرف زديم واقعا پسر خوبي بود .چند روزي كه با هم حرف ميزديم و اس بازي ميكرديم يه روز بهم زنگ زدو گفت من خونه داييم هستم بيا پيشم …با خودم گفتم ميخاد از همين الان سواستفاده كنه بهش گفتم نيمتونم بيام …ناراحت شد و قطع كرد منم ديگه بهش زنگ نزدم تا اين كه يه روز تو خيابون با ماشين از كنارم رد شد يه لحظه ديدمش يه حسي بهم دست داد انگار صد ساله عاشقشم .با خودم گفتم بهش زنگ ميزنم و ميرم پيشش .بهش زنگ زدم گفت باهام قهره كه بهش اعتماد نكردم منم بهش گفتم خونه داييش نميرم ولي ميتونه بياد خونه خودم …با اين كه خيلي ميترسيدم يه بار اجازه دادم بياد خونه .وقتي درو براش ابز كردم اصلا نذاشت حرف بزنم پريد و بغلم كرد و شروع كرد بوس كردن و خوردن لبام .واقعا خيلي وارد بود …چون خودمم خيلي وقت بود سكس نداشتم دلو زدم به دريا و مخالفت نكردم …بعد از اينكه حسابي لباي همديگرو خورديم …يه چيزي پهن كرديم رو زمين و دراز كشيديم …دستشو برد تو شلوارم و از رو شرت يه كم كوسم رو ماليد ديگه تو اين دنيا نبودم حسابي حشري شده بودم دستمو گرفت و برد گذاشت رو كيرش يه كم روم باهاش باز نبود ولي چون نياز داشتم منم حسابي براش مالوندم و باهاش بازي كردم بهم گفت برام بخورش منم مخالفت نكردم و كيرشو كردم تو دهنم و براش خوردم اونم سينه ها مو ميمالوند و تمام بدنمو دست ميكشيد بهم گفت ديگه نميتونم صبر كنم ميخام بكنمت …بهم گفت كوست تنگه گفتم نميدونم خودت امتحان كن …كيرشو برد گذاشت جلو كوسم و يواش فشار داد تو …كوسم پر اب شده بود ولي چون خيلي وقت بود سكس نداشتم واقعا تنگ بود …چند بار كه عقب جلو كرد ابش اومد بهش گفتم تموم شد گفت نه بابا تازه اولشه …يه كم تميز كردم كوسمو چون خيلي خيس بود دوباره كرد توش بعد چند دقيقه دوباره ارضا شد ولي مگه دست بردار بود بهم گفت ارضا نميشي منم گفتم من تا حالا هيچ وقت اون جوري كه بخوام ارضا نشدم …گفت من اين بار ارضات ميكنم …دستشو برد رو كوسم و شروع كرد به مالوندن چوچولم …اول اروم بعد تندش كرد اون قدر تند كه ديگه واقعا داشت دادم در ميومد …اون قدر تند تند رو چوچولم دستشو تكون ميداد كه يه لحظه ديگه تمام بدنم بي حس شد و بي حال شدم …وقتي منو تو اون حالت ديدي دوباره شروع كرد كردن و براي بار سوم اضا شد بهم ميگفت اگه ده بارم بخوام ميتونم بكنم و ابم بياد …واقعا خيلي به هر دومون خوش گذشت …يه كم كه حالم سر جاش اومد بلند شد لباساشو پوشيد و رفت و منم رفتم يه دوش گرفتم .از اون موقع به بعد چند بار ديگه با هم سكس داشتيم و يه سالي با هم بوديم تا اين كه ازدواج كرد و رابطه مون تموم شد .و براي هميشه از هم ديگه خداجافظي كرديم …ولي هنوزم دوسش دارم و دلم براش تنگ ميشه ولي چون نميخام زندگيش به هم بخوره ديگه بهش زنگ نزدم …ممنون كه وقتتون رو گذاشتين و داستانمو خوندين اميدوارم خوشتون اومده باشه …نوشتارم يه كم ضعيفه ولي اين داستان واقعيت داره …

نوشته:‌ الی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها