داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خانم مهندس -قسمت چهاردهم

کیارش و بهاره در حال سکس بودند و سپیده هر لحظه منتظر بود که کاوه از راه برسه تا کار به همون صورت که اون دوست داره و دلش میخواد پیش بره . بازاین دختره چقدر شیطون و حرفه ای بود که  دست شیطونو از پشت می بست . دیگه همه پیش هم لخت بودند و خجالتی هم در کار نبود . همه که چه عرض کنم من و سپیده وکیارش و بهاره بودیم اونجا و نگاه می کردیم که کیارش چه جوری داره بهاره رو میگاد . بیتا هم رفته بود یه جوری بهرامو از این فضا دور کنه . فضای تولد دیگه داشت تق و لق می شد . من و سپیده با یه نگاه خریدارانه ای به هم نگاه می کردیم -چیه روشنک خیلی می خاره نه ;/; توکه اولش ناز داشتی . -حالاشم ناز دارم -هرکی ندونه فکر می کنه که تو راهبه مقدس کلیسای زندگی هستی . بازم خوبه که پرونده ات زیر دست منه . -چیه مگه چه جنایتی کردم که تو نکردی .-من هر جنایتی می کنم دیگه منکرش نمیشم . شتر سواری که دیگه دولا دولا نداره . دستشو دوباره گذاشت روکوسم -خیلی پررویی سپیده .اصلا انتظار این حرکاتو از تو نداشتم -ببینم روشنک نگو که حال نمی کنی . نگاهم به کیارش افتاد که چه جوری داره با کوس بهاره ور میره . یه روزی من همه چیز اون بودم ولی حالا .. این مردا ی تنوع طلبو اصلا نمیشه بهشون اعتماد کرد . در همین فکرا بودم که یهو در با یه لگد باز شد . انگار یکی میخواد بیاد داخل که ارث پدر طلبکاره . کاوه تا وارد شد چشمش افتاد به کیر کیارش که تو کوس بهاره قرار داشت .. یه سری تکون داد و گفت حیف حیف فکر می کردم امشب ملاحظه منو می کنی . پس بگو واسه چی این همه عجله داشتی که خودتو برسونی بالا . من از خجالت داشتم آب می شدم . اصلا فکرشو نمی کردم که به دیدن کاوه این قدر عرق سرد رو پیشونیم بشینه . کاش همون یه شورتمو چند دقیقه پیش از پام در نمی آوردم . بهاره با دستاش لپای خودشو می کشید و مثلا می خواست بگه که چقدر حرص می خوره .. -تو خجالت نمی کشی که میری به یکی دیگه کوس میدی بهاره ;/; -نه این که تو یه کوس دیگه نمی کنی ;/;  سپیده : روشنک جان بیا ما بریم دوشمونو بگیرم . هوا خودش گرمه و این جر و بحث داغ اینا بیشتر خفه مون می کنه . کاوه یه نگاهی به تن و بدن لخت من انداخت و ظاهرا این جزو نقشه بود که مثلا کیارش نفهمه که کاوه می خواد خواهرش سپیده رو بکنه . جالب بود همه واسه هم کرکری می خوندند و همه از هم حساب هم می بردن . این میونه معلوم نبود به من چی می رسه و سر من بی کلاه مونده بود . من خودم شرمسار بودم و با همین حالتم هم باید خودمو تو هوس می سوزوندم و فقط شاهد گاییده شدن یکی توسط یکی دیگه می بودم و حسرت می خوردم . من و سپیده رفتیم طرف حموم و کاوه هم دنبال ما راه افتاد . طوری هم خودشو دنباله رو من نشون می داد که همه فکر می کردن میخواد منو بگاد . -سپیده کجا با این همه عجله ;/; -داداش توکوستو بکن . تو که اختیار دار من نیستی . من دارم میرم حموم یه دوشی بگیرم . اگه یکی میخواد با یکی حال کنه اون کاوه و روشنک هستند نه من و کاوه . بهاره که از جریان پیش اومده لجش گرفته بود و یه جورایی فکر می کرد که من و سپیده هر دومون مقصریم سری تکون داد و مثلا داشت تاسف می خورد . نگاش یه حالت شیطانی داشت . از این که یکی دیگه کاوه رو تو رزده ناراحت بود . صدام کرد و منو آروم کشید یه گوشه ای و گفت جنده خانوم یادت رفته تا چند دقیقه پیش بهم می گفتی که خجالت می کشی که کاوه تو رو لخت ببینه پس چی شد که حالا می خوای بهش حال بدی ;/;  -بهاره جون دنیا هر لحظه در حال تغییره و آدماهم تغییر می کنن -ولی دیگه تا این حد بوقلمون صفت نمیشن . -خیلی پررویی بهاره توالان زیر کیر کیارشی . طوری رفتار می کنی که انگار هر کیری که تو این مجلس هست باید فرو بره تو سوراخ تو . بقیه هم آدمن دیگه . -ولی قرار بود من با کاوه باشم . شما به ما کلک زدین -برو دختر برو خانوم کوستو بده . زشته آدم زیر کیر یکی از کیر یکی دیگه حرف بزنه .مثل این که یادت رفته کیارشو چه طور ازم گرفتی ;/; -جنده عوضی اون خودش می خواست . وقتی سه تایی مون رفتیم حموم با این که فضا خیلی گرم بود ولی درو بستیم و پنجره پشتی رو باز کردیم . من باید ناظر سکس اون دونفر می بودم و با خودم حال می کردم . کاشکی یه چیزی می آوردم و پام می کردم . یه خورده تن و بدنمو خیس کردم و رفتم یه گوشه ای نشستم و هرچی می خواستم حواسمو ببرم جای دیگه نمی شد . اصلا من واسه چی باید بیام تو حموم کنار اینا باشم . باهم گرم گرفته بودند و من سعی می کردم حداقل چشامو از اونا دور داشته باشم هرچند گوشها و شنیدن حرفاشونو نمی تونستم کاری بکنم -خیلی نامردی کاوه . حالا هدیه منو قبول نداشتی می خواستی از یکی دیگه کادو بگیری ;/; دیدی که بهاره چه جوری تو رو قال گذاشت رفت زیر کیر داداشم . -پس خودت معتقدی که شما زنا همه بیوفایین -قربون تو خوشگل با وفام برم . -آخه سپیده جون الان روز تولد منه . خیلی کادو واسم میاد . نمیشه که همه شونو رد کرد . زشته دیگه . حالا که اینجا پیش همیم . نمی خوای تولد منو تبریک بگی .;/; -اوووووههههه چراااااااا عزیززززززم . اول به این سرور تاجدار سردار کیرخان تبریک میگم بعد به ذره ذره وجودت … من دیگه نتونستم طاقت بیارم و شاهد این صحنه ها نباشم . زیرچشمی یه نگاهی به اون دوتا انداختم . سپیده خم شده بود سر کیر کاوه روبوسید -تولد تو مبارک کیر گنده ناز ! تولد تو و صاحبت مبارک ! کاوه جون من خودم یه هدیه جدا واست گرفتم . ولی هدیه این سرور ما یه چیز دیگه ایه که جدا باید بهش داد . با انگشت به کوسش اشاره کرد و گفت اینه . این کنیز کیرته . -ببینم اینم مثل سپیده براق و سپیده ;/; میشه این کادو رو تستش کنم ببینم جنسش چیه ;/; -مثل سرور ما خرده شیشه نداره . -حالا به سرورت توهین می کنی ;/; با همون خرده شیشه ها هدیه اتو پاره اش می کنم -عرضه می خواد اگه می تونی بیا .. وای من یکی که آب از لب و لوچه ام آویزون شده بود . اینا چه جور داشتن با کلمات حال می کردن .  با این که هنوز از کاوه خجالت می کشیدم و اون پرده حیایی که بین ما وجود داشت کناررفته بود و پاره نشده بود دلم می خواست یه جورایی هم به من حال بدن . لیف آغشته به صابونو گرفته و اونو به کوسم می مالیدم . … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها