داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

خاطرات دو زوج (۱)

سلام به همه شهوانی ها امیدوارم حالتون خوب باشه و همیشه حمومتون گرم باشه.
من نویسنده نیستم فقط میخوام خاطره واقعی براتون تعریف کنم.
من امیر هستم ۳۴ سالمه و خانومم سعیده ۳۱ سالشه و زندگی خیلی خوبی داریم و باهم خیلی رفیقیم.این خاطره برای سال ۹۸ هست …من یه دوست دارم به اسم احسان …از مدرسه با هم دوستیم و خیلی صمیمی هستیم .احسان یه سال از من کوچیکتر ولی یه سال و نیم زودتر از من ازدواج کرد. خانومش هم پری هست و دختر خوبیه. از زمانی که منم ازدواج کردم با احسان کم کم شوخیهای متاهلی هم میکردیم و راحت بودیم . این صمیمیت ۴ نفره زمانی بیشتر شد که هم ما و هم اونا عروسی کردیم و دورهمی ها و شب نشینی ها شروع شد … بعضی وقتا اونا میومدن خونه ما و بعضی وقتا ما می رفتیم خونه اونا. توی شب‌نشینی ها کارمون بازی بود و مشروب خوردن و بعضی وقتا فیلم دیدن.
خانوما هم رفته رفته راحت تر میشدن و هم توی شوخی ها و توی لباس پوشیدن راحت تر میشدن …
یه شب که حسابی نوشیده بودیم احسان پیشنهاد داد که بطری بازی کنیم. قرار گذاشتیم که هر جرأتی که باشه باید انجام بشه. اول به من افتاد بعد به پری .سوال کردم جرات یا حقیقت . گفت حقیقت . پرسیدم آخرین سکستون کی بوده؟
همه خندیدیم خیلی با شهامت گفت همین امروز عصر قبل اینکه شما بیایید …
حسابی سرمون داغ بود . من چرخوندم افتاد به احسان و بعدش به سعیده .احسان از سعیده پرسید جرات یا حقیقت؟
سعیده گفت جرات. احسان حکم داد که یه تیکه از لباستو در بیار . پری یدونه به احسان زد گفت بی‌شعور نشو نمیشه که. من هیچی نگفتم و خندیدم. ولی احسان مصمم بود که حکم اجرا بشه. سعیده یه نگاه به من کرد دید که راحتم اونم تاییده گرفت و هم برای اینکه جلوی پری کم نیاره تیشرتش رو در آورد… واییییییییییی عجب صحنه ای بود برای من. انگار برای من تحریک کننده تر بود تا احسان و پری. سعیده خیلی راحت بدون اینکه سینه هاشو با دست پنهون کنه نشسته بود. یه سوتین سفید یه سینه های ۷۵ خوش فرمش رو با پوست گندمی خوشگل تر کرده بود. حالا باید سعیده بطری رو میچرخوند باز به احسان افتاد. همه خندیدیم نفر بعدی پری بود. از زنش پرسید جرات یا حقیقت … چون دفعه قبل حقیقت رو انتخاب کرده بود باید جرات میرفت. من گفتم یالا همون حکم رو بده. ولی از روی بدجنسی احسان حکم داد که باید ۱۰ ثانیه از سعیده لب بگیری. من پیش خودم گفتم عجب توله سگ حرفه ایه. پری بدون مکث رفت جلو و لبای سعیده رو خورد با دستاش هم سینه هاشو می‌مالید. معلوم بود هر دو حسابی تحریک شدن. صدای ملچ ملوچ لباشون باعث شد هردوی ما نیم شق بشیم. اونجا بود فهمیدیم که از لز هم لذت میبرن. نوبت پری بود که بچرخونه. به من افتاد و نفر دوم احسان بود. ازش پرسیدم جرات یا حقیقت؟ از اونجا که خیلی دوست بودیم و همه جیک و پوک همو میدونستیم ترسید بگه حقیقت که یه موقع چیز ضایع نپرسم از زمان قبل. گفت جرات من یکم فکر کردم و گفتم دهنتو سرویس میکنم . همه میخندیدیم و همزمان با بازی کم کم می‌نوشیدیم. گفتم پری سوتینتو در بیار بده احسان بپوشه. احسان اعتراض کرد گفت این دوتا حکمه. راست هم میگفت یکم فکر کردم گفتم پاشو شلوارتو در بیار … همه خندیدیم. گفت داداش الان نمیشه. نیم شق بود نمی‌خواست ضایع بشه… گفتم اصلا راه نداره. باید اجرا کنی. یکم خجالت می‌کشید. بالاخره بلند شد و شلوار رو در آورد. یه شرت یقه هفت طوسی داشت. کیر کلفتش دیگه کامل شق بود . من میگفتم بهش کوکتل آخه خیلی کلفته ولی کوتاه. شلوار رو در آورد و نشست سر جاش سعی کرد با بالشتی که بغلش بود جلوشو بپوشونه. دیدم سعیده خیره شده به کیر احسان. تحریک کننده بود برام. باز باید بطری میچرخید. به پری افتاد بعدی به سعیده… احسان به خانومش گفت حکم بده شلوارشو در بیاره … سعیده قبلا تی شرتش رو در آورده بود و با سوتین بود. پری یه اخم به احسان کرد گفت نه دوستم گناه داره و یه حکم راحت داد گفت ۱۰ ثانیه از امیر لب بگیر … و ما انجام دادیم … اونشب تا همینجا ختم به خیر شد. و یکی دوتا سوال دیگه پرسیدیم که خیلی دیگه نیاز نیست تعریف کنم . از اون شب به بعد خیلی همه چیز عوض شد . منو احسان گاهی برای هم فیلم و یا عکس پورن برا هم میفرستادیم. از اون شب کم کم موضوع فیلم ها و عکس هامون سکس چهار نفره بود … ولی فقط می فرستادیم و در موردش نمی حرفیدیم. ولی هر دو میدونستیم منظورمون چیه.

بطری بازی باعث شد خیلی رابطه ها نزدیک بشه. اونشب احسان سینه سعیده رو دیده بود ولی من نه اصلا حکمی به پری داده نشد. از اون شب بگذریم. ما همچنان رفت و آمد داشتیم و این شب نشینی ها ادامه داشت. گفته بودم که منو احسان عادت داشتیم برا هم عکس و فیلم پورن میفرستادیم . یه روز احسان برام یه عکس سکس ۴ نفره فرستاد که یه زوج سفید پوست بودن یه زوج سیاه پوست. زیر عکس پیام داد کیر سیاهه مثل توعه. مال من سیاه و درازه ولی مال احسان کلفت و کوتاه و سفید. ( همه پسرا مال همو دیدن)منم پیام دادم اون سفیده هم مثل کیر توئه . شبیه کوکتل. هردو استیکر خنده فرستادیم. چند دقیقه بعد یه عکس دیگه فرستاد که همون شخصیت‌های عکس قبل داشتن با پارتنر خودشون سکس میکردن. من جرات به خرج دادم و گفتم موازی چه حالی میده. پیامم سین شد چند لحظه مکث کرد … اولین بار بود که حرف از فانتزی هامون میزدیم. احسان خودشو زد به کصخلی. گفت موازی چیه؟
سریع جواب دادم. همین عکسی که فرستادی موازیه دیگه . دوتا زوج کنار هم سکس میکنن ولی هرکی با زن خودش. سریع سین کرد ولی باز توی جواب مکث داشت. باز یه عکس دیگه فرستاد. همون شخصیت‌ها ولی اینبار روی کاناپه خیلی نزدیک هم داشتن با پارتنر خودشون سکس میکردن. ولی دست مرد سفید پوست روی کون زن سیاه پوست بود. پیام داد این چی میشه؟ من گفتم اینم موازیه ولی خوب دارن همو دستمالی هم میکنن. احسان در واقع داشت شخصیتهای توی عکس رو با خودمون تصور می‌کرد. زوج سیاهپوست منو سعیده . زوج سفید پوست خودش و پری. و من اینو فهمیدم. عکس بعدی رو فرستاد. مرد سیاه کیرش تو کس زن سفید بود و مرد سفید داشت زن سیاه رو داگی می‌کرد. اینبار من یکم مکث کردم . خودش پیام داد . این مدل چیه اسمش؟ دیگه تو پیج هم بودیم ولی میخکوب عکسا بودیم.من یکم مکث کردم گفتم این ضربدریه . سریع جواب داد که چه باحاله زناشون رو جا بجا کردن. من هم شق کرده بودم هم دهنم خشک شده بود از هیجان. نمیدونستم چی بگم . گفت مگه نه؟ گفتم آره خیلی باحاله ولی تو ایران نیست این چیزا. یکم گذشت یه ویدئو فرستاد که ایرانی بودن. دو تا زوج بودن. فیلمبردار یکی از زنا بود. دوتامردا هم داشتن همزمان اون یکی زن رو میکردن. فیلمش خیلی حالمو بد کرد مخصوصا اینکه یکی از اون مردا تو فیلم اسمش احسان بود. پیام داد دیدی اینم توی ایران این که یه فیلمه کلی ضربدری دیگه هم اتفاق میوفته که فیلمش نیست. من گفتم احسان برو گمشو حالم خراب شد. هر دو سر کار بودیم. همونجا چت رو تموم کردیم. چند روز گذشت و ما هر روز برای هم عکسای ضرب و گروهی میفرستادیم. یه فکری زد به سرم که وسوسه شدم انجام بدم. اونشب منو سعیده سکس کردیم و من چندتا عکس کلوزآپ از کس سعیده گرفتم چه تو حالت داگی چه حالت میشنری. کس سعیده حسابی گوشتی و تپل هست که تو داگی میزنه بیرون از پشت. یکی دوتا عکس هم از زمانی گرفتم که کیرم تا نصفه تو کصش بود. یکی هم سر کیرمو گذاشتم دم کصش و عکس گرفتم. فکر اینکه این عکسارو دارم برای چی میگیرم سریع آبم رو آورد.
فرداش شد و من رفتم تو شهوانی و چندتا عکس ایرانی دیگه مثل عکسایی که گرفته بودم ذخیره کردم. عکسای خودمون و عکسایی که دانلود کرده بودم رو قاطی هم فرستادم برای احسان. بعد ۵ دقیقه آنلاین شد و سین کرد. هیچی نگفت.حدود ۱۰ تا عکس براش فرستاده بودم که ۴ تاش عکسای خودم بود. پیام دادم چیه نظر نمیدی مثل همیشه. ایرانی دوست نداری. سریع سین شد معلوم شد تو صفحه منه. گفت نه دارم عکسارو میبینم با دقت. ترس اینو داشتم که کیرمو تشخیص بده که داد. همون عکسی که کله کیرم دم سوراخ کس سعیده بود رو ریپلای کرد نوشت این کیر تو نیست؟ با یه استیکر خنده.
با یکم مکث نوشتم نه بابا کصخلی. بعد دقیقا ۴ تا عکسی که دیشب فرستاده بودم رو ریپلای کرد و نوشت این ۴ تا عکس یه نفر هست. من خودمو زدم به اون راه گفتم از کجا میدونی؟ گفت هم از کصش میگم هم نور عکسا یه جوره. نوشتم اره خوب دقت داریا. نوشت چقدر کصه خوبه دلم خواستش.از اینکه احسان داشت درمورد کص سعیده نظر میداد حشری میشدم. منم نوشتم اره خیلی تپلی و خوبه. احسان آخر پیام‌ها نوشت ولی اون کیر کیر خودت بود با یه استیکر خنده و چشمک. منم هیچی جوابش رو ندادم .
ادامه دارد…

نوشته: امیر

ادامه…

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها