داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاطرات کودکی یک پسر پشت کوهی

سلام به همه
من ابراهیم هستم (همه اسم ها مستعاره) ، می خوام چندتا از تجربیات و حوادث جنسی که برام در طول کودکی پیش امده رو بگم ،
اول باید بگم من تو یه روستای دورافتاده و عجیب به دنیا امدم و بزرگ شدم ، دقیقا میشه گفت پشت کوه ، یه روستای کم جمعیت بین کلی کوه و تپه و دورافتاده با یه رودخونه که کنارش رد میشه اما سرسبز و زیبا که نمی تونم اسم ببرم ، من گفتم روستای ما خیلی عجیبه ، عجیب به خاطر مردمانش ، به طور کلی اهالی روستای ما عجیب حشری و عاشق رابطه جنسی هستند ، نمیدونم به خاطر خراکه یا دلیل ژنتیکی و …داره ، اما میل جنسی مردمان روستایی ما شدیدا بالاست ، به طور غیرطبیعی بالاست ، حالا چرا اینو می گم ، مردان و پسرای روستای ما خیلی خیلی عاشق سکس هستند نمونه اش بابام ، البته باید بگم بابا و مامان من خیلی خوشکل قیافه و هیکل هستند و حتی زمان کودکیم خیلی جذاب تر بودن ، من تا ۱۲ سالگی تک فرزند بودم و بعد اون یه داداش گیرم امد ، بابای من مثل بقیه مرد های روستا خیلی حشری و تشنه کردن بود ، اولین دفعه ای که سکس مامان بابام رو دیدم شاید چهار پنج سالم بود ، هر شب یه صداهای عجیبی میومد که من رو میترسوند و کنجکاوم می کرد ، یه شب که این صداها خیلی بیشتر میومد اذیتم می کرد و نمیزاشت بخوابم ، تصمیم گرفتم برم ببینم چه خبره ، از اتاقی که توش خوابیده بودم رفتم بیرون و خیلی با ترس و مخفیانه داخل یه اتاق دیگه که پدر و مادرم توش بودن رو دیدم ، دیدم که بابام لخت روی مادر لختم افتاده ، این صحنه خیلی برام عجیب بود چون تا اون زمان پدرم و مادرم رو لخت کنار هم ندیده بودم ، مادرم روی زمین خوابیده و پاهاش رو باز کرده ، پدرم هم کیر گندش رو فرو کرده تو کص مامانم و با دو دستش دهن و صورت مامانم رو گرفته و داره خیلی تند و محکم تو کص مامانم تلمبه میزنه ، خیلی خیلی تند و محکم ، عرق داشت از هیکل بابا و مامانم میبارید ، مامان بدبختم هم داشت زیر بابام جر میخورد و درد می کشید و تقلا می کرد ، بابام مثل سگ داشت مادرم رو جر میداد و حال می کرد و مامانم هم نمی تونست کاری بکنه ، معلوم بود بابام حسابی داره جال می کنه و داشت از سر لذت بدون وصفش یه چیزهای می گفت، انگار می گفت جرت میدم ، هم خودت رو هم مادر و خواهرت رو ، جوون و … ، این صحنه خیلی برام عجیب بود ، نمیدونستم دارن باهم چیکار می کنن فقط نگران مادرم بودم که داشت زیر تلمبه های وحشیانه بابام جر میخورد ،منم داشتم برای مامانم اشک میریختم و ترسیده بودم ، دلم برای مامانم می سوخت و می خواستم کاری بکنم چون بابام هی اون کیر گندش رو تا کلاهک محکم می کشید بیرون و خیلی محکم تر هل میداد تو ، فهمیدم اون صدای آزار دهنده صدای تالاپ تالاپ تلمبه های بابام تو کص مامانم و صدای ناله های ضعیف مامانم از شدت تلمبه های بابام بود ، بعد یه مدت طولانی بابام تلمبه هاش رو خیلی خیلی محکم تر کرد و آخر سر با یه تلمبه خیلی محکم ارضا شد و نعره ای از سر ارضا شدن کشید و آبش رو ریخت تو کص مامانم و ولش کرد و ولو شد رو زمین و شروع کرد به نفس نفس زدن ، اولین دفعه ای بود که کیر بابام رو کامل دیدم ، بابام لخت دراز کشیده بود و غرق در عرق نفس نفس میزد و کیرش هم هنوز مقداری سیخ بود ، کیرش خیلی قرمز شده بود و اب منی روش ریخته شده بود ، من نمیدونستم آب منی چیه فکر می کردم بابام تو کص مادرم شاشیده ، اما برام عجیب بود چرا آبی که از کص مامانم جاریه سفیده ، شاش که سفید نیست ، مامان بدبخت و بیچاره و جر خورده ی من هم بعد رهایی داشت محکم محکم نفس می کشید ، بابام به بدترین شکل ممکن گایده بودش ، مادرم کمترین ناهی تو وجودش نداشت و فقط رو زمین دراز کشیده بود و نیمه جون نفس نفس میزد ، یکم ترس و نگرانیم کم شد چون بابام مادرم رو ول کرده بود ، بعد یه مدت بابام بلند شد و مامانم رو ماچ کرد و قربونش رفتن و با سختی بلندش کرد و هر دو با هم رفتند حموم و من شکه شده هم رفتم و دراز کشیدم تا خوابم ببره ، اصلا نتونستم درست بخوابم همش تو فکر اون اتفاق بودم ، داستانم طولانیه ، برای همین بقیه اش رو بعدا مینویسم ، راستش داستان من تا اینجا چیز عجیبی نداشت اما بقیه اش چیزهای عجیبی دارخ ، امیدوارم خوشتون امده باشه🌷

نوشته: یه پسر پشت کوهی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها