هنوز از اومدنش تو شوک بودم که با دیدن لبخند امیر فهمیدم از قبل برنامه ریزی کرده!امیر سیگارشو آتیش زد و گفت شروع کنید دیگه!
مبین قشنگ بود،با بدن خیلی خوب و کون زیبا!
ازش لب گرفتم،رو گوشش حساس بود،همونجوری که گوششو میخوردم دستمو به کونش رسوندم و با انگشت بازش کردم،آه کشید و گفت قربونت برم،دلم واست تنگ شده بود.هیشکی تو نمیشه!لباشو خوردم و برش گردوندم،به اندازه کافی حشری بود که بیشتر روش وقت نذارم!
گفت کیرتو میخوام بکن توش سامی جونم!سوراخشو باز کردم،آه و اوهش رفت هوا!گفتم هول هنوز که کاری نکردم!
جووون بکن!
داغون حشری بود!کاندومو کشیدم رو کیرم و به کونش کرم زدم،انگشتام راحت رفته بود تو!نوبت کیر جان بود که بره خونه،میدونید قشنگترین چیز تو همجنسگرایی چیه؟!اینکه دقیقا میدونی طرفت از چی بیشتر خوشش میاد!
کیر جانم رفت تو کون مبین!آه و اوهش رفت هوا،عین تو فیلما صدا در میاورد!گفتم آروم بگیر بچه!آبرومون رفت!یه کیره دیگه!
امیر رو تخت اومد،کمر میزدم و باهاش لب بازی میکردم،بدنمو ناز میکرد،به مبین گفت داگی شو!کمرشو بلند کرد و امیر با کیرش بازی کرد.دوس داشت اونم با من ارضا شه،که همینم شد!
واقعا عالی بود.مبین به امیر گفت پس تو چی؟منو میکنی؟؟!!
گفتم الان ارضا شدی بچه!چی میگی؟پاشو دوش بگیر.فقط فکر کیری!
خندید و رفت حموم
امیر در گوشم گفت حسود!دندونامو فشار دادم رو هم!معلومه که حسودم!
روچی حسودی؟بگو؟لفظشو بیا!
رو تو!رو اینکه بری تو بدن کس دیگه!آبتو کس دیگه بخوره
دیگه؟
سرمو رو پاش گذاشتم،چی دوس داری بشنوی؟دستشو بوسیدم و ادامه دادم اینکه بی تو میمیرم؟عاشق بودنم؟چی بگم دیگه؟!
لبامو بوسید و گفت پاشو جمع و جور کنیم،الان تختمون میرسه!
امشب میخوام تخت جدیدو با تو افتتاح کنم!
نوشته: Sami