داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

یک عروس وهزار داماد 65 (قسمت آخر)

حاضر بودم تمام ثروت خودمو بدم و حتی پسرمو هم نداشته باشم و برگردم به همون روز شومی که عشقمو از دست دادم . سرنوشت طور دیگه ای رقم بخوره و من و اولین و آخرین عشقم به هم برسیم . چون دیگه بعد از اون عاشق کسی نشدم که با تمام وجودم اونو با عشق در آغوش بکشم . فرشاد رفته بود و کامی با این که فهمیده بود اون پدرش نبوده بازم اشک می ریخت . واسم خیلی شاق بود که در این لحظه های خوش خودمو غمگین نشون بدم . مخصوصا این که باید شیون و زاری هم می کردم .دروغ آماده شده ما ما به باز ماندگان این بود که مامثلا با دو تا ماشین داشتیم می رفتیم گردش . دوست داشتیم جدارانندگی کنیم ..که این بلا سرمون اومد ودیگه کسی نمی تونست بگه ما دروغ میگیم چه شب پر شکوهی بود . فرشاد منتظر بود تا برای روز بعد دفن شه . پسرم کامی رو لختش کرده تا با هم سکس کنیم . هنوز خبر مرگ فرشاد رو به فامیلااعلام نکرده بودم . می خواستم اول شادی خودمو تکمیل کنم و با سکس با کامران به اوج هیجان و آرامش برسم بعد این کارو بکنم . چقدر احساس آرامش می کردم و خیلی زود ار گاسم شدم . . زندگی ادامه داشت . چقدر اشتهام زیاد شده بود . چقدر دنیا رو زیبا می دیدم و احساس جوونی می کردم . خونواده فرشاد چشم امیدشون به همین فرزندی بود که در شکم داشتم و فکر می کردند باباش همین عزیز از دست رفته شونه . می گفتند اگه پسر باشه اسمشو میذاریم فرشاد . چقدر بدم میومد از این اسم . مخصوصا این که می خواستیم اسم یک مرده رو روش بذاریم . . اتفاقا بچه هم پسر شد .. خدای من ! با این که نوزاد بود ولی شباهت فوق العاده ای به پدر و پدر بزرگش داشت و به عشق از دست رفته ام . اون چشاش آبی نبود . روز به روز شباهت بیشتری به عشق من کامی پیدا می کرد . دلم می خواست اسم اونو هم می ذاشتم کامی . و اون می شد چهارمین کامران زندگی من . . اولی که کامران چشم عسلی من بودکه به دره سقوط کرد . دومی کامران چشم آبی که پدر بچه اولم بود وچندی قبل از دنیا رفت و سومین کامران پسر اولم اونم با چشایی آبی که که شده بود پدر فرشاد کوچولوی چشم عسلی . ولی من اونو کامران صداش می زدم . هرچند به اجبار و تخفیف اسم اون لعنتی رو وارد شناسنامه اش کردم . در هر حال گاهی وقتا یه فیلم بازی کردن هم نیازه . . کامی بزرگه من از این که بابا شده از خوشحالی در پوست نمی گنجید . بعد از زایمان وقتی که حالم بهتر شد و حس کردم که می تونم خوشی هامو تکمیلش کنم همه چی رو برای یک سکس جانانه مرتب کردیم . پسر کوچولومو خوابش کردم . کامی هیکلش درشت تر شده بود . خیلی بهش می رسیدم . اون هم پسرم بود هم شوهرم هم پدر پسر کوچولوم . ولی هنوز رفتار های خاص بچگی خودشو داشت . نمی دونم از این فیلمهای سکسی دیده بود و چی که هی فیتیش فیتیش می کرد و ازم تقاضا کرد که من هم باهاش همراهی کنم . یه جوراب شلواری پوشیدم به رنگ مشکی و بدن نما که تا بالای کونمو پوشش می داد . دیگه هیچی تنم نکردم . در عوض خودش هم کاملا لخت و هیجان زده اومده بود کنارم . -چی کار می خوای بکنی کامی .. -لنگمو داد هوا و زبونشو کشید رو جورابم . سانت به سانت پاهامو با جورابش لیس می زد . -کامی عزیزم تو این کارا رو از کجا یاد گرفتی . چقدر با لذت داری پاهای مامانتو لیسش می زنی -اووووووفففففف مامان ماااااامااااااااان این یعنی برای رسیدن به آخر خط باید خیلی لذت ببری و راه زیادی بری -پس برو این راه رو عزیزم . برو عشق من . یه دستشو دور یک رون پام حلقه زد وپاهامو می بوسید . قسمت به قسمت جورابمو میذاشت توی دهنش و اونو لیسش می زد . خیلی حشری شده بودم . ازش می خواستم که ادامه بده . خیلی حال می داد لحظه به لحظه مزه گرفتن . وقتی که منو دمرو م کرد با کونمم این جوری حال می کرد . زبونشو می ذاشت روی جوراب نازک و کون و زبونو با هم می مکید .. بار ها و بار ها این کارو انجام داد تا یواش یواش قسمت بالای جوراب شلواری نازکو کشید پایین -مامان کونت حرف نداره . قشنگ تر از همیشه و بعدش تمام جورابو از پام در آورد . حالا دیگه نوبت ادامه راه بود . با زبومش با لباش با همه بدنش تمام تنمو غرق لذت کرده بود . طوری بهم هیجان می داد که انگاری برای اولین باریه که با پسرم سکس دارم . جوراب رو روی تنم جرش می داد . تیکه تیکه اش کرده میذاشت توی دهنش و باز یه تیکه دیگه بر می داشت از این کارش لذت می بردم . آخرش ازش خواستم که طاقباز کرده کیرشو از روبرو فرو کنه توی کسم .. این جوری بیشتر بهم حال می داد . دستامو دور کمرش حلقه زدم . اونو که روی من قرار داشت به خودم چسبوندم و لبامو گذاشتم رو لباش . حالا دیگه وقتش بود که با کیرش بهم حال می داد . دیگه هیچ مزاحمی نداشتیم از این که کسی بیاد و اذیتمون کنه . . کیر کامی رو شیرین تر و داغ تر از هر وقت دیگه ای حس می کردم . سوراخ کون منم برای یک سکس مقعدی آمادگی کامل داشت . -آخخخخخخ کامی محکم تر محکم تر چند هفته هست که از نعمت کیرت بی بهره ام . حال بده بهم . حال بده بابای بچه ام . کیر کامی خیلی سریعتر از قبل در حال به اوج رسوندن من بود این بار فاصله بین لبهامونو اون پرکرد . با دستاش پشت گردنمو طوری می مالید و موهامو نوازش می کرد که حس می کردم آب کسم خیلی راحت تر از اونی که فکرشو می کردم راه افتاده . . با خودم عهد بسته بودم که جز با پسرم با کس دیگه ای سکس نداشته باشم و بر این عهد خود ثابت قدم بودم . -واااااایییییی کامی تموم شدم . معطل چی هستی . خالیش کن . سینه کامی و سینه های من روی هم یه آتیشی بر پا کرده بودند که اون آتیشو می دیدم که چگونه از برق چشای خوشگل کامی من در حال خارج شدنه . اون آب کیرشو داخل کسم خالی کرد . می دونستم از این شبای آرامش بازم خواهیم داشت . داشتم به این فکر می کردم که پسر کوچولوم هم یه روز بزرگ میشه کاملا شبیه عشق اول و آخر از دست رفته ام میشه و من می تونم با عشق و هوسی فوق العاده اونو هم در آغوش برهنه خودم داشته باشم …. پایان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها