سلام داستان من کاملا واقعی
حدودا سال ۸۸ بود که تو یه موسسه کارمیکردم و مدیرداخلی اون موسسه بودم.این موسسه کلا ۵ تا پرسنل داشت و یه منشی اون زمان من ۴سال بود ازدواج کرده بودم و اصلا توفاز رابطه با هیچ کسی نبودم این منشی که اسمش سارا بود با اینکه میدونست من متاهل هستم ولی خیلی با من گرم وراحت بود هر وقت مدیرعامل به جلسه یا کارهای اداری خارج از موسسه میرفت من با سارا تنها میشدم چون بقیه پرسنل و کارمندا هم بیرون از موسسه کار میکردن .انقدر تو دفتر کار تنها بودیم که دیگه رابطمون هر روز نزدیک و نزدیکتر میشد تا اینکه بالاخره رابطه سکسی ما شروع شد سارا دختری بود که خیلی قیافه خوبی نداشت ولی اندام خیلی سکسی داشت.لباش گوشتی بود سینه هاش خیلی ناز گرد و جذاب بود .اولین سکس ما اینجوری شروع شد که وقتی تنها شدیم خیلی اصرار داشت که برام ساک بزنه یکی از فانتزیهای من این بود که وقتی اون ساک میزنه من سیگار بکشم واقعا تو ساک زدن هنوز رو دستش ندیدم به اندازه ۲ نخ سیگار که من میکشیدم ساک زدنش ادامه داشت بعدش لخت میشدیم و چون دختر بود و پرده داشت بعد از یه ساک پر توف ایستاده کیرمو لای کسش میکردم و لبایه همو میخوردیم و من سینه های نازشو میخوردم تا ارضا بشیم. بعد از چندمدت که این روش تکراری شده بود یه روز به من گفت که بیا خونمون .موافقت کردم ورفتم دم خونشون به گوشیش زنگ زدم گفت .چون پدرومادرش هستن وخواهرش طبقه پایینشون زندگی میکرد. درو میزنم سریع برو زیر زمین تا منم بیام .درو زد با کلی استرس رفتم زیرزمین بعد از چند دقیقه اومد ویکی از بهترین سکس هامون تو زیر زمینی که تاریک بود و از پنجره کوچیکی که داشت یکم نور میومد شروع کردیم که اونجا خودش گفت که از کون باید منو بکنی منم از خدام بود بعد از ساک زدن کامل حرفه ایش به شکم خوابیدو من شروع کردم بی مقدمه تو اون تاریکی کیرمو باسوراخ کونش میزون کردم وبا یه فشارکوچیک سره کیرم رفت تو کونش که باورکنید انقدرلذت داشت که که نمیخواستم این شب تموم بشه.ولی طفلک چون میخواست منو فقط برای خودش نگه داره حاظربه هرکاری بود همینطور که فشار میدادم که کیرم بیشتر بره داخل از شدت درد دستاش میلرزید که دلم سوخ گفتم اگر درد داری ادامه ندم که گفت نه تو ادامه بده وولی بعد از چند دقیقه دردش همراه شد بالذت که دیگه هرچی بیشترتلمبه میزدم هردوتامون حال میکردیم تا زمانی که آب کیرم داشت میمد که گفت بریز داخل که منم باتمام فشار ابمو داخل کونش خالی کردم هموجوری روش خوابیدم تاکیرم خودش ازتوکونش اومد بیرون ونزدیک ده دقیقه همدیگه رو بغل کردیم وسارا رفت امارگرفت تامت سریع برم بیرون .که از فرداش هفته ای دو بار سکس داشتیم .نزدیک ۳ سال کارمون همین بود که یه روز گفت خسته شدم از عقب دادن بسا از جلو بکنیم که من قبول نمیکردم که گفت رفتم دکتر زنان که دکتر بهش گفته بود مرده بکارتت حلقویه وبه این راحتیها پاره نمیشه که از سکس بعدی دیگه کارمون شده بود سکس از جلو ولی بازم من خیلی احتیاط میکردم وکامل کیرمو داخل کسش فرونمیکردم که یه وقت پاره نشه تا اینکه یه شب رفتیم دفتره کار هردوتامون کلیدداشتیم که بعد از مراحل اولیه سکس که همون ساک زدنه حرفه ایش گفت تو بخواب من بشینم روکیرت که من گفتم خیلی مواظب باش که تا ته کوست فرو نره گفت خیالت راحت که شیطونیش گل کرد ومنم که داشتم حال میکردم یه دفعه عمدا کاملا نشست روکیرم وتمام کیرم تو کسش فرو رفت وکه گفتم دیونه چیکار کردی که گفت من باید ماله تو باشم …اینجوری هم سکسمون ادامه داشت تا نزدیک ۴ سال ولی الان چند ساله که من از اون موسسه اومدم بیرون ودیگه همدیگه رو کمتر دیدیم تاالان که کلا نمیبینمش خیلی دلم براش تنگ شده .
نوشته: داش موری