داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

چشم پوشی 4


با دست راستم لیفو کشیدم رو کوسش و با دست چپم برش سمت چپ کونشو به طرف بیرون فشارش می دادم  تا لاپاش باز تر شه و مثلا بهتر بتونم کوسشو لیف بکشم . واسه یه لحظه اونم قبل از این که بتونم رو کوسش لیف بکشم انگشت شست دست چپم عمدا خورد به روی سوراخ کوسش وای که چقدر خیس و پر آب بود . می دونستم لذت می بره ولی خب چیکار می شد کرد . اونم واسه خودش یه تزی داره دیگه . پهنای لیفو قرار دادم رو پهنای کوسش مثل یه کیسه رو کوسش لیف می کشیدم . یه چشمم به صورت و حالتای بهاره جون بود که ببینم چیکار می کنه . لباشو گاز می گرفت -خوبه دیگه بسه بردیا تمومش کن . صبر کن بر گردم این طرف منو هم باید لیف بکشی .-مامان اگه دوست داری نشسته این کارو واست انجام بدم . دوست داشتم اونو بنشونم و برم پشتش و راحت تر اونو دید بزنم ولی این جوری باید رو مامان طاقبازم سوار می شدم و اگه اون چشاشو باز می کرد دیگه اون آزادی عملو نداشتم . ولی مثل این که بازم چاره ای نداشتم . به کمر و صاف خوابیده بود . وچشای بسته اش به سقف حموم بود  . حالا دیگه قالب کوس و سینه هاش توی دید من قرار داشت و به اصطلاح گل پشت و رو نداره . الان دیگه باید از این طرف ریاضت می کشیدم وجلق زدن هم اکیدا ممنوع می شد . یه خورده رو صورت مامانی رو کف مالی کردم طوری که گوشاش اذیت نشه . از اونجا دو تا بازوهاشو حسابی لیف زدم و بعد گردنش و رسیدم به نقطه ای حساس به نام سینه . هنوز سینه ها شو هدف لیف و دستام قرار نداده نوکشون تیز تیز شده بود . دهنم آب افتاده بود . دوست داشتم اون نوکای تیز و پر هوس ووسوسه انگیز رو بذارم تو دهن و مثل یه شکلات میکشون بزنم ولی نمیدونم مامان چرا این جوری بود . لیفو گذاشتم رو سینه مامان . یه خورده شیر شده بودم . هردو سینه اشو صابون مالی کرده وبا لیف رو سینه چپش می کشیدم و با دست چپم رو سینه راستش . در یه لحظه دو تا سینه اشو تو چنگ خودم داشتم واونم صداش در نمیومد . چند دقیقه که گذشت و خوب حالشو کرد تازه صداش در اومد که خب حالا برو پایین تر . می بینم که … -مامان اگه دوست نداری پاشم برم من که از اولش نمی خواستم بیام .-حقه باز نگو که تو هم کیف نمی کنی -پس اگه تو هم خوشت میاد چرا این قدر رو من منت میذاری . شکمشو هم که مثل شکم یه زن هنوز ازدواج نکرده خوش فرم بود چنگ و چونگش گرفتم و رفتم پایین تر . قسمت بالای کوسشو همونجایی که میگن خیلی ورم می کنه وورمهایی هم داره که جز با داروی کیر با هیچی دیگه درمان پذیر نیست گرفتم زیر کف دست خودم و با یه فشار دورانی ورمشو زیاد تر کردم .. دیگه حالی واسش نمونده بود  . به خودش فشار می آورد که آه کشیدنهاشو نشنوم . لذت می بردم از این که می دیدم تونستم اونو تا این حد تو چنگ خودم داشته باشم و به اصطلاح فرماندهی رو تو دستای خودم بگیرم . هر چند که هر چند دقیقه در میون مامان می خواست ریاست خودشو نشون بده ومنم با خودم می گفتم ولش . بذار کوس و کونش روبرومون باشه حالشو ببریم . همین واسه مون کافیه . مثل حالت پشت وقتی که به مچ پاش رسیدم این بار حرکت مجددی به طرف کوس  برداشته و با این که فوق العاده با این صحنه ها و حرکات کیف می کردم ولی تو رویاهام می دیدم که مامان داره میگه بردیا جون بیفت رو کوسم و میکشون بزن من کیرتو می خوام . شایدم دور از انتظار نبود که همچه دستوری بده . وقتی که گفت دیگه بسه خسته شدی انگار یه پارچ آب یخ ریخته باشن روسرم . ولی وقتی که بهم گفت حالا بیا من واست لیف بکشم انگاری که یه دنیا رو بهم داده باشن -مامان تو که دستات درد می کرد -حالا به لطف تو داغ شده و گرم افتاده و با این مالش و نرمشای تو هر مرده ای بیدار میشه چه برسه به منی که با محبت تو نفس می کشم . دلم می خواست در اون لحظه لبای مامانو می بوسیدم و بهش می گفتم که چقدر دوستش دارم . لیفو گرفت و افتاد به جون من .خیلی پر تحرک تر ازمن نشون می داد شاید چون من می خواستم نرم نرم حال کنم و مزه بگیرم کند تر کار می کردم . من روبروش نشسته بودم و اون واسم لیف می زد -شورتتو من واست در بیارم ;/;-مامان سختمه . خجالت می کشم .-عزیزم هنوز یاد نگرفتی که بامامانت چه طوری صمیمی باشی . من که باید سختم باشه سختم نبود . تو دیگه از این حرفا نزن . موهای کیرمو نتراشیده بودم و از طرفی رومم نمی شد . هم این که می دونستم شق و کلفته و هم این که پر مو بود . بازم چاره ای نداشتم . شورتمو از پام در آوردم . مامان خواست خودشو خیلی خونسرد نشون بده . کیر تیز و سر به هوا شده ام نزدیک بود به نافم برسه -این چیه واسه خودت درست کردی -دست من نیست مامان تو که خودت می دونی سیستم ما با زنا فرق می کنه -چقدر موداره دور و برش . هرچی من بهداشتی هستم تو یکی چپل بازی در میاری -مامان این طورام نیست . تازه براتو چه فرقی می کنه -بازم از اون حرفا می زنی و دهنمو باز می کنی ها . اولا برای سلامتی خودت میگم . ثانیا اون بیچاره بد بختی که باهات ازدواج می کنه که نباید آلوده بشه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها