داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

مادر فداکار 57

مامان من این خبر خوشو بدم به الناز یا تو میدی -امیر جان باشه  من خودم بهش میدم . چون اون الان یه خورده ازم دلخوره همش میگه که دوستش ندارم و آدم خود خواهی هستم و همش به فکر خودمم . امیر به نظرت من این جوریم .. بغض راه گلوی المیرا رو بسته بود -مامان مامان گلم چرا همچین فکری می کنی . تو همش به فکر من و الناز بودی اون از روی  ناراحتی یه دلخوریهایی داشته . بهش حق بده . وقتی این هیجانو می بینه و حس می کنه وقتی کیر من میره توی کوس تو و اون همه اینا رو به چش خودش می بینه .. چیکار میشه کرد دختره هوس داره هیجان داره مامان . اگه تو اون وقتا که نوجوون بودی و تا حدودی می تونستی با این خواسته هات کنار بیای دیگه این چیزا رو که نمی دیدی و -خب امیر بیا بریم .. الناز دیگه حوصله اش سر اومده بود . -دخترم می خوام یه خبر خوش بهت بدم .. -مامان دلت خوشه الان در حالتی هستم که هیچ چیزی منو خوشحالم نمی کنه جز این که کیر داداش پرده منو پاره کنه و بره توی کوس .  راهمو باز کنه و اون وقت هر وقت دلم خواست بتونم با داداشم حال کنم . دیگه هیچی واسم مهم نیست . -ببینم تو هنوزم از مامانت گله داری ;/; من واست جورش کردم . یه دکتری پیدا شده که می تونه تو رو مث روز اولت ردیف کنه اگه پرده ات بر داشته شه مشکل خاصی نیست . کارش حرف نداره . ببین بازم بگو خاله الهام بد . بازم توقع نداری که وقتی می خواد بیاد اینجا و یه نگاهی به ما داشته باشه همراهیش کنی .. الناز گیج شده بود . باورش نمی شد اون چه رو که داره می شنوه .. -مامان مااااامااااان شوخی نکن .. شوخی نکن .. -الناز من تا حالا از این شوخی ها باهات داشتم که دل تو رو بشکنم . تو چرا فکر می کنی مامانت بدجنسه . من از روز اول خوشبختی و خوشحالی تو رو می خواستم . فکر کردی برای منم آسون بود که برم منت الهامو بکشم . اونم توقع داشته باشه که امیر هم یه جوری جبران کنه ;/; الناز دیگه حس کرد به بزرگترین آرزوی زندگیش داره می رسه. بی اختیار می خندید در حالی که المیرا به خاطر این که الناز درکش نکرده بود دل چرکین بود . -مامان مامان خوبم مامان مهربونم داری گریه می کنی فدات شم .. -حالا که خرت از پل گذشت شدم مامان مهربون ;/; یادت رفت یه ساعت پیش همین چند دقیقه پیش چی می گفتی ;/; -مامان مامان غلط کردم اشتباه کردم . عصبی بودم . می دونم تو خیلی خوبی . مامان دوستت دارم . اون کوستو بخورم .. از خوشحالی نمی دونست چیکار کنه  زانو زد و روبروی کوس مامانش قرار گرفت و لباشو روش قرار داد و چند تا بوس آبدار ازش بر داشت و بعد خودشو انداخت تو بغلش . -مامان دوستت دارم منو ببخش . قربونت .. -داداش از تو هم ممنونم .. بیا بیا من دیگه صبرم سر اومده . کوسم به محض این که این خبرو شنیده آب از لب و لوچه اش آویزون شده . لبه های کوسشو به دو طرف باز می کرد و نشون برادرش می داد -ببین داداش مامان .. نمی دونی چقدر خوشحاله که پس از سالها و برای اولین بار یه مهمون عزیز از تر از جون می خواد بیاد خونه اش . -الناز دخترم من نگرانم . آخه این خونه درش کوچیکه . می ترسم مهمون که داره میاد نتونه خوب رد شه و دیواره هات نشست کنه .. -مامان نترس طوری این مهمونو وارد خونه ام می کنه که همیشه بهش میگم بیاد مهمونی . بره داخل  و بیاد بیرون .. نگرانی و استرس خاصی در چهره المیرا موج می زد . آخه اون اضطرابی رو که می بایست در شب زفاف دخترش می داشت حالا داشت . نمی دونست که چه طور با این مسئله روبرو شده -مامان نترس فکر کن رفتم آزمایشگاه خون بدم . دیگه یک لیتر خون که نمی خواد ازم بریزه . -دختر تو که یه قطره خون می دیدی حالت بد می شد .-مامان مامان این خون و تماشای اون به من لذت میده . نمی دونی چقدر حسرت زنایی رو که راه کوسشون بازه رو می خوردم .می خورم . حالا به عشق همون راه اگه سیل خون هم راه بیفته بازم خیالم نیست . من که نمی خوام بمیرم . می خوام جون بگیرم . دوباره متولد شم . نفس بکشم . از زندگی لذت ببرم . خانوم شم . امیر از این که می دید خواهرش این جور به هیجان اومده لذت می برد . الناز دلم می خواد باز کردن راه کوست طوری باشه که به همه مون بچسبه . هم به من هم به تو و هم به مامان .. -داداش بعدش هم باید یه چیزی به چیز دیگه بچسبه . -آخخخخخخخ الناز نگو که دلم رفت . نگو که دلم می خواد همین حالا یه ضرب اونو بکنمش تو کوست -امیر پسرم هر کاری یه راهی داره این قدر عجول نباش . به رسواییش نمی ارزه .اون وقت من کوس چاک داده النازو چه جوری و کجا دستم بگیرم وببرمش واسه درمان .. الناز : مامان این قدر نفوس بد نزن . مگه تو شکنجه شدی که من بشم ;/; … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها