داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

لذت گناه (2)

لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه…

از دور دیدمش ، دم در مغازه وایساده بود ، ساعت نزدیک ۲ بعد از ظهر بود ، خیابون کمی خلوت تر از قبل ، اما بالاخره خیابون ولیعصر هیچوقت بی رفت و آمد نیست ، انقدر هیجانزده بودم که مثل دختر ۱۸ ساله شده بودم که می ره سر اولین قرار عاشقونه ، قلبم تندتند می زد، می ترسیدم اما هیجانم به ترسم غلبه کرده بود ، رسیدم بهش ، از کنارش رد شدم و رفتم دم ویترین ، جرات نداشتم نگاهش کنم .

سارا جون ، برو توی مغازه ، یه کم وایسا تا من بیام تو
بدون هیچ حرفی عین یه موجود بی اراده رفتم تو سراغ رگال تاپ ها و خودمو باهاشون مشغول کردم ، شنیدم داره با کسی حرف می زنه اما نشنیدم چی گفت ، بعد از چند لحظه اومد تو، خیلی عادی انگار مشتری باشم شروع کرد به من قیمت دادن ، کنارم وایساد ، گفت
همین جوری آروم آروم برو ته مغازه ، کنار اتاق پرو ،دست راست یه اتاقه که درش پرده ایه ، برو اونجا تا من خیالم راحت بشه کسی آماره اینجارو نزده و بیام پیشت جیگر…
همینجا ؟
آره جیگر ، همینجا می خوام بهت حال بدم …
همین کارو کردم و یک دقیقه بعد توی اتاق بودم ، تعجب می کردم چطور وقتی برای پرو شلوار تو اتاق پرو بودم این اتاق رو ندیدم ، یه اتاق کوچیک با یه کمد خیلی کوچیک و یه تشک که کفش پهن شده بود ،نشستم گوشه اتاق، من واقعن این تو چیکار می کنم ؟ تو این فکر بودم که پرده کنار رفت و دامون اومد تو …
نترس سارا جونم ! همه چیز حله!
نکنه یه وقت کسی بیاد تو مغازه ، اینجا که امنیت نداره …
اصلن نترس ، اولن که الان سر ظهره و کرکره پایین باشه کسی مشکوک نمی شه ، بعدم به مغازه بقلی گفتم ، هوامونو دارن ، بعدشم من ۵-۶ دقیقه کشیک دادم ، همه چیز عادیه ، همسایه هام همه بچه باحالن
یه لحظه حالم از خودم بهم خورد ، سقوط به این سرعت مگه می شه ؟ یعنی من جنده ام که به همسایه اش گفته بپا تا من ترتیب اینو می دم ؟ حالا مگه فرقیم داره؟ الان اومدم اینجا که با این بخوابم … پس لایقه همه جور …
نشست کنارم ، دستشو گذاشت روی پام و آروم شروع کرد به نوازش
خانمی مانتو ، روسریتو در آر دیگه …
بلند شدم که مانتو روسرویمو در آرم ، مانتو رو که در آوردم احساس کردم از پشت چسبید بهم و شروع کرد بازبونش گردنمو لیسیدن ، همزمان دستش رو گذاشت روی باسنم ، خیلی غیر ارادی و ناگهانی از جام پریدم و رفتم اونور اتاق ، یه جورحس دفاعی زنانه ، عصبانی شد :
ببین جنده خانم !من مسخره تو نیستم این همه ریسک کنم و تو مثل دختر ۱۵ ساله آفتاب مهتاب ندیده با من رفتار کنی ، اینجا محل کارمه ، اومدی عین آدم بدی و بری ، پس یه کاری نکن جوری جرت بدم که نتونی راه بری بعدش…
آخه من تا حالا… با کس دیگه ای …
خفه شو ادای آدم حسابیارو در نیار ، بودی یا نبودی به من ربطی نداره ، الان اینجایی و باید به این حال بدی ، میل خودته عین آدم یا مثل حیوون ، خودت انتخاب کن !
مثل یه گوسفند مطیع برگشتم سر جام ، بااینکه حرفش خشن بود اما راست می گفت ، خودم اومده بودم ، پس اینبار بدون هیچ مقاومتی جلوش وایسادم . می دونستم این اداها مال قبل اینه که بیام اینجا ، حالا که اینجام ، خوب یا بد ، باید خودمو بسپارم به دستش
باریکلا دختر خوب…
فقط آروم باش لطفن
من کارمو بلدم نگران نباش
و اینم راست می گفت ، اینبار با برخورد لبش به گردنم ، تمام بار روحی این چند ساعته آزاد شد ، ناخودآگاه چشمامو بستم و آه کشیدم …
جوووووون ، تازه هنو اینو ندیدی سارا جون ، آهه اصلی مونده
صورتمو آورد بالا ، شروع کرد لبای قفل شده ام رو بوسیدن ، همزمان دستش از رو لباس سینه هام رو فشار داد. زبونش رو فرستاد توی دهنم ، منم شروع به همکاری کردم ، همه چیز از ذهنم رفت ، دلم سکس می خواست و سکس اونجا بود ، لبام رو می مکید و سینه هام رو فشار می داد ، دستش از روی لباسم لغزید و از زیرش رفت بالا رسید به سوتینم ، چنان فشاری داد سینمو که ناله کردم
آروم …
این بیشتر حشریش کرد . سریع منو نشوند روی زمین ، با یه حرکت تاپمو در آورد ، مشغول در آوردن لباسهای خودش شد ، سینه کم مویی داشت اما هیکلش ورزیده بود ، نمی دونم چی توی نگاهم بود که گفت
کیرم بهت می دم سارا جون ، صبر داشته باش…
دستشو برد پشتم و قلاب سوتینم رو باز کرد ، نوک سینه های نه چندان بزرگم بدجوری برجسته شده بود
جووون ، تو متاهلی انقدر سینه هات لیموئیه؟
و همونطور لبامو بوسید و با زبونش یه خط از روی گردنم کشید تا خط سینه هام ، بدون اراده دراز کشیدم ، اونقدر خیسس بودم که خیسی ام از شرتم داشت به شلوارم سرایت می کرد، دیگه ذره ای مقاومت تو وجودم نبود یا ذره ای عذاب وجدان . هرچی بود لذت بود و لذت … لذت گناه
سینه هامو خورد و مکید و با دستی که آزاد بود دگمه های شلوارم رو باز کرد ، شلوارم رو کشید پایین ، شرت نخیه سفیدم خیس خیس بود
وای دختر ! تو چرا مثل دختر ۱۵ ساله ای ؟ چرا انقدر خیسی؟… کیر می خوای؟…خوب پس چرا ناز می کنی؟
شرتمو زد کنار و افتاد به جونم ، کارشرو خوب بلد بود ، می مکید و می لیسید و انگشت می کرد و از بالا به پایین زبون می زد ، همزمان انگشتشو تند تند می کرد توش و من از اینکه دیشب خودمو تمیز نکرده بودم خجالت می کشیدم . اما خجالت از کی ؟ خفه شو ثمین /سارا … خفه شو
من از لذت فقط به خودم می پیچیدم و ناله می کردم . کم کم به حرف زدن افتادم ، خجالتم ریخته بود
بخورش ، تند تند بخور ، بیا بالاتر …آخ …
احساس کردم دارم ارضا میشم ، نمی دونم اون کارشو خیلی خوب بلد بود یا من خیلی حشری بودم ، ترسید ، ازم پرسید که ارضا شدم ، با حرکت سر تایید کردم ، اما بهش فهموندم که این ارضای اصلی نیست و من هنوز می خوام .شرتم رو در آورد . بلند شد جلوم وایساد ، می دونستم منظورش از این حرکت چیه ، کمربندو شلوارشو باز کردم و از رو شرت شروع کردم به نوازش کیرش ، این دیگه کیه ؟ بعد از این همه مدت هنوز کاملن راست نشده بود ، درش آوردم ، و آروم کردم توی دهنم ، شروع کردم به مکیدن ، می دونستم که منم کارمو خوب بلدم ، با ریتم تند و تندتر شروع کردم به خوردن ، همزمان با خودم هم بازی می کردم ، فهمید که هنوزم آماده ام ، خوابید روی زمین ،و ازم خواست بچرخم و همزمان هر دوی برای هم بخوریم ، هیچوقت تو زندگیم همچین لذتی رو تجربه نکرده بودم ، نمی دونم با هام چیکار می کرد ، فقط می دونم نزدیک بود از شدت لذت چند بار گازش بگیرم در حال مکیدن . کیرش بزرگ بود و کلفت ، چقدر؟ نمی دونم ، اما می دونم که بزرگ بود.
بلندم کرد، یه کاندوم از کشو در آورد ، ازم خواست که با دهنم بکشم روی کیرش ، این کارو که کردم ، منو خوابوند روی زمین به پشت ، چند باری با کیرش ضربه زد بهم ، و اروم آروم کردش تو ، واااااااای ، تجربه لذت و درد با هم ، نفسم بند اومده بود ، بعد از ۶ هفته سکس نداشتن ، تنگ شده بودم ، اما اونهمه خیسی کمک کرد که درد قابل تحمل بشه ، انقدر آه و ناله کردم که دستشو گذاشت روی دهنم
سسسسس، دوس داری خانوم کوچولو؟ کیرمو دوس داری؟ …
اوهوم …
گفتم یه جوری می کنمت که تا حالا ندادی … مگه نه؟
آره …
منو چرخوند ، خوابوند روی زمین ، رو به زمین و پشتم به اون بود ، دوباره شروع کرد ، این بار به سرعت ، از پشت هیکلش رو انداخت روم و سینه هام رو چنگ زد ، همزمان با اون خودمم با کلیتوریسم بازی میکردم و ناله می کردم ، وقتی کیرش می رفت تو ، واقعن نفسم بند می اومد ، یک دفه سرمو برگردوند و گفت
وقتی می کنمت منو نگاه کن و بگو دامون منو جر بده ، منو بگا… حرف بزن … ساکت نباش
بکن منو دامون ، بکن ، تندتر … آخ …کیرتو می خوام … دامون
ضرباتش تند تر و سنگینتر ، فهمیدم داره میاد از یه چیزی می ترسیدم که تو همون وضعیت گفت
بریزم تو دهنت ؟
نه دوست ندارم
گه خوردی دوس نداری
به سرعت منو چرخوند، قبل اینکه بتونم فرصت کنم عکس العملی نشون بدم ، نشست روی سینه ام ، کاندومو در آورد ، کیر بزرگشو کرد توی دهنم ، خواستم مقاومت کنم که با یه چک توی گوشم سریع بهم فهموند که حدم کجاست ، کیرشو کرد تو دهنم بهم گفت
بخورش جنده خانم ، وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
ناچاربا اکراه شروع کردم به مکیدن ، اما شروع کرد توی دهنم به عقب و جلو کردن ، بعد از چند بار عقب و جلو داشتم به حالت تهوع می افتادم و شروع کردم به دست وپا زدن ، فهمید و از روم پاشد و وایساد جلوم ، بلند شدم و کیرشو کردم تو دهنمو همزمان براش شروع کردم به بازی تا آبش بیاد ،سرعت حرکتامو بیشتر و بیشتر کردم و از فریادش متوجه شدم داره میاد ، و اومد ، توی دهنم ، چشامو بسته بودم و تمام عضلاتم و سفت کرده بودم که بالا نیارم … مجبور شدم با اکراه همه آبشو غورت بدم کاری که هیچوقت نکرده بودم … همزمان ، به شدت بدنم تکون خورد و برای بار سوم ارضا شدم …

لباسامو که می پوشیدم ، سعی می کردم به هیچ چیز فکر نکنم. مطلقن هیچ چیز ، دامون رفته بود که در مغازرو باز کنه ، منم لباس پوشیده بودم و نشسته بودم گوشه اتاق با یه بدن کوفته . ارضا شده و یه ذهن آشفته ، یدفه دامون اومد تو و گفت
سارا جون ! ببخش من چیزی ندارم بدم بخوری یکم مزه دهنت عوض شه ، هر وقت خواستی بیا برو … امن امنه .
اینو گفت و بدون اینکه تو صورتم نگاه کنه رفت بیرون ، کیفمو برداشتم ، اروم از اتاق اومدم بیرون ، رفتم خودمو مشغول کردم با لباسا که بهم بگه کی برم بیرون ، علامت داد، سرمو انداختم پایین و از در مغازه اومدم بیرون …
با خودم فکر می کردم الان و بعد ازبیرون اومدن از اون اتاق من ثمین رو جا گذاشتم و سارا اومدم بیرون ؟ من یه زنم که سکس می خواست و به حقش رسید یا یه جنده بی لیاقت ؟ اونکه صبح ازخونه در اومد قطعن ثمین بود اما اینکه داره برمی گرده چی؟ ثمین یا سارا؟
سارا خانم … سارا خانم
برگشتم به سمت صدا ، دامون بود ، در حالیکه نفس نفس می زد .
سارا خانم … خریداتونو جا گذاشتین
بسته شلوار و کیف رو به سمت من دراز کرد. با تردید بسته رو ازش گرفتم و بدون هیچ حرفی خواستم برگردم که براهم ادامه بدم اما …
سارا… این رفیق من … حمید ، که مواظب بود کسی نیاد … می گه تا ۱ میلیون میده اگه شما …
بقیه حرفشو نشنیدم ، چون نگاهم روی حلقه توی دست چپش ثابت مونده بود . ثمین یا سارا ؟

نوشته: ثمین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها