داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عشق پاک به سکس رسید

سلام به تمام خوانندگانی که حداقل باانصاف داستانهارو میخونن ونظرمیدن حتی اگه بااهانت باشه باز هم من انتقاد همه رامیپذیرم چون لااقل زحمت خوندن داستانمو به خودش داده خب اصل داستان اسمهاهمه مستعارهستن من آرتین هستم الان44سالمه ساکن یکی ازشهرهای جنوب ازدوران بلوغ بادیدن جنس مخالف خیلی احساس شهوت میکردم دست خودم نبودحدودسالهای64سال اول دبیرستان بادختری آشناشدم به اسم شیدا(البته مستعار)که تمام دین ودنیام شده بود چشمانی گیرا و چهره خیلی جذابی داشت خانواده شیدا با خودش شش تا خواهربزرگتروکوچکترازخودش بودن وازنظرمالی مثل ما متوسط بودن بهرحال منو شیدا هرروزبا باردوبدل کردن نامه یک قدم خودمونوبه سرزمین وصال همدیگه نزدیکتر میدیدیم داشتیم یه عشق پاک وصمیمی روتوی دوران کمیته وبگیروبه بندودر اوائل بلوغمون تجربه میکردیم وبااینکه شهوت ماجنوبی ها زودترخودشو نشون میده ومنم قبلأکه گفتم هات بودم واکثرشبهاتوی خواب محتلم وبه زبان فعلی جنب میشدم امانسبت به شیدافقط بحث دوست داشتن بودوبس درسم تمام وموقع خدمت شدتوی شهرغریب تهران روزرفتن نامه بلندبالایی دست خواهربزرگم دادم به همراه اسم ونشانی عشقم”شیدا” توش درخواست کردم شخصأ شیداروببینه وخلاصه خواستم تامن سربازی هستم خانواده رو واسه خواستگاری آماده کنه امابعدازمدتها چشم انتظاری خواهرم خیلی ساده تلفنی گفت دخترخوبیه اماشمابه درد همدیگه نمیخوریدچرا؟گفت به هرحال این ارتباط شمابه صلاح نیست من مقاومت کردم چون شیداروباتارپودوجودم میپرستیدم توی ساعات پست دادن سرخدمت هرشب بانگاه به ستاره هاباشاهزاده قلبم باشیدای خودم ازغم فراق درددل میکردم چندین باراتفاقی ازتلفن پایگاه باهاش طولانی حرف زدم وگفتم منتظرم بمونه چون فقط بایاداون دارم سربازی روادامه میدم خب شرمنده دوستان انگارداستان داره خیلی پرحوصله میشه خلاصه سی ماه خدمت ودوری ازشیدامنوبیش ازحدخسته کرده بودامابالاخره خدمت لعنتی تموم شدهفته اول که برگشتم خونه باهزارمکافات مثل دوران دبیرستان رفتم مسیرهای عبور شیداوایسادم چندین بارم به خونشون زنگ زدم تابالاخره صدای دل نشین عشقموشنیدم حرف وگریه وگلایه این همه مدت دوری روهمه رویکجاخالی کردیم خانواده من به جهت گرمی هواقصدمسافرت داشتن ومن نقشه ای کشیدم به اندازه قلب یه عاشق سینه چاک واسه دیدن بی دغدغه شیداتوی حریم خونه خودمون وقتی بهش گفتم بدون فکرجواب مثبت داد خانواده روزبعدش همگی رفتن منم رفتم غباراین چندسال فراق راباآب داغ ازجسم ودلم شستم وبه تنهاچیزی که فکرنمیکردم سکس بود اونم باکی؟باکسیکه رؤیای تموم زندگیم بود کمی یابیشتربخاطراین ملاقات رؤیایی دلهره کودکانه ای داشتم قبلأبهش گفته بودم مراقب اطراف باشه بعدبیادخونه صبح ساعت حدود8بوداون روزیه تک پوش قرمزو شلوارجین
6جیب کنزکه اون زمان مدبود پوشیدم وقتی ازدراومد تواصلأ رنگ به رو نداشتم بعدکه دستشولمس کردم عطر تن ولباسش آرامش دل نشینی بهم دادهمدیگرودر آغوش گرفتیم وهمون ایستاده واسه اولین بارنرمی گونه هاوتک بوسه هاش مستم کردکمی بعدبا چسبیدن بیشتربهم سفتی دوجسم رادرناحیه سینه ام حس کردم دستامون توی گردن همدیگه بودکه وارد هال شدیم رفتم لوازم صبحانه راآوردم کره پنیرعسل مغزگردوسرشیرومربا نشستیم بالقمه های سراسر عشق به دهن همدیگه مثل روزبعداز عروسی،مثل صبح پادشاهی هرجوان ایرانی خوردیم ودرددل کردیم سرم روآروم روی پاهاش گذاشتم ازبوی تنش کم کم جون گرفتم کف هردو دستش رابوس بارون کردم اونم باموهام که حالابعداز خدمت به اصطلاح آنکاردبودن بازی میکردتک بوسه های من اونووادارکردکه سرشوبذاره کنارم شروع کردیم به بوسه های عاشقانه لبهای همدیگرو میخوردیم زبونمولغزوندم سمت گونه هاش دستام ناخود آگاه به سمت کمروباسنش رفت دوباره برگشتم بطرف سینه هاش که لحظه اول وجودشونو حس کرده بودم ازروی لباس کمی فشارشون دادم انگاربه نفس نفس افتاده بودکم کم دکمه های مانتوشوبازکردم توی یک لحظه تاپ زیررابردم بالا داغی بیش ازحدشکم وسینشو لمس کردم آروم سوتین نازشوبردم بالالبموجداکردم تاسینشو کامل ببینم اول سمت راستی نوکشوباانگشتام گرفتم نوک پهن صورتی داشت به خودش میپیچیدسرموفشاردادبطرف سینش آروم زبون زدم بعدبا مک زدن شروع به خوردن کردم سینه دیگشوجابجاکردوخودش درش آورداونم توی دست گرفتم یهوبه پشت خوابیدمنم آروم روی سینش خوابیدم باناله صدام میکردآرتین! آرتین…!من فقط بالذت مشغول لیسیدن بودم اما لباسش هنوزتنش بودازسرشونه مانتوروگرفتمو ازآستین وبلافاصله تابشوهم ازسردرآوردم دستشوبردپشت کمرم تک پوشمو ازسرم کشیدبیرون من زبون زدنوادامه دادم تاپایین نزدیک نافش گرمای تن هردومون بعلاوه آتش شهوت امیدواری به آینده روبرامون لذت بخش ترمیکردکه اون لحظه نمیتونستم ازهمدیگه دست برداریم کم کم لبهاوزبونم نافو کمرشوخیس کرداول دکمه بعد زیپ وخیلی بااحتیاط شلوارشو دادم پایین همینطورکه شلوار پایین میومدزبون منم دنبالش بودتانزدیکی روناش سرموبلند کردم باهمون چشمان گیرانگام کردخواستم چیزی بگم دستشو آروم گذاشت روی لبام گفت هرچی دوس داری ادامه بده خودم میخوام شلواروکامل بهمراه شورت باظرافت ازپاش درآوردم دستشوازخجالت روی صورتش گذاشت توی این لحظات ازآلت خودم توی شلوار جین که سفت سفت شده بود بی خبربودم شلوارموباشورت درآوردم تاکمترخجالت بکشه نگاهم وسط پاهاش رفت اول بهش دست کشیدم دیدم کمی لرزیدآروم سرموبردم جلوبین روناش دوتالب بهم چسبیده که مقداری آب لزج اونارو خیس بود بادوانگشت آبهاروازبالابه پایین کشیدم بوی تازگی میدادبوی دخترانه بویی که اولین باریک دختربه مردخودش هدیه میده آروم لبامونزدیک کردم مواصلأنداشت وکاملأتمیزبودلبام روی لبهای کوس عشقم لیزمیخوردزبونم شکاف وسطشوبازکردازپایین به بالا شیداازسینه وکمرباحرکت من به خودش میپیچیددوباره زبونمو بکارگرفتم این باربامکث بیشترو باآب دهن بیشتروقتی زبونم به بالای شکاف کوسش رسیدآروم چرخوندمش یه زائده تقریبأ سفت زیرزبونم اومدبالبام گرفتمش زبونموباپهنابهش میزدم دستاموازدوطرف روناش آوردم دولب کوسشوبازکردم کمی پاهاشوبلندکرداین دفعه زبونموسمت سوراخ کوسش بردم اماچون پرده داشت بااحتیاط کل فضای سوراخ کوس روبا زبون پرکردم رفتم پایین تر فاصله سوراخ کوس تامقعدو دوراونولیس زدم دستامواز پایین روناش بردم بالابردمشون تابتونم مسلط سوراخ کونشو ببینمولیس بزنم وقتی لبای کونشودیدم بصورت حلقه تنگ روی هم بودن بافشارزبونمو بردم داخل شیداگفت عزیزم مریض میشی اماکوگوش شنوا رفت وآمدزبون به داخل کون تنگ شیدابدجورحشریم کرده بودبافشاردوانگشت لبای کونشو بازکردم که زبونم بیشترداخل بره دوباره اومدم بطرف کوس زبونموروی نقطه بالای کوس متمرکزکردم که شیدادودستشو محکم به سرم فشاردادمنم آروم انگشت اشاره روبردم سمت کونش اون فشارمیدادمنم انگشتموتایک بندتوی کونش رفت وآمددادم که یهوبالرزه شیداوناله هاش که مرتب میگفت آرتین…آرتین…اووممم فهمیدم ارضاشدکمی آروم شد من فقط رونهاوزانوشومالش میدادم آب سفیدی کل کیرمو خیس کرده شیدابلندشدنشست سرموگرفت وکل لباموشروع به خوردن کردآب خودش که روی صورتم ریخته بودبازبون میخورد همزمان نوک سینه هامو با انگشت نوازش میکردیه دستشو بردسمت کیرم دستشولوله کرد بعدچون سرکیرم باآب سفیدی که ازش اومده بودلیزشده بود باهاش بالاوپایین کردلباشو جداکردرفت زیرگلوم وروی سینه ونوکشونوبازبون خوردومک زد قلبم داشت کنده میشدیواش یواش خم شدروی کیرم اول سرشوبوسیدبعددهنشوبازکردو فقط سرکیرموکردتووکم کم مقداربیشترشومیخوردمن توی لذت بخش ترین حالت بودم نمیدونم چنددقیقه اینکارش ادامه داشت که گفتم شیدابسه سربلندکرداماکیرموهمچنان که خیس بودبادستش بالاوپایین میشدلباشوباولع میخوردمو کل بدنشوبه خودم فشارمیدادم فشارنوک سینه هاش روی تنم شهوتمو بیشترمیکرددستمواز پشت به باسنش فشارمیدادم خیلی نرم بودهردومون روی دو زانوبلندشدیم این بارانگشت اشاره روبردم طرف سوراخ کونش امابالمس ونوازش نه بافشاراونم اومدمقابلم وکیرم دروسط شکاف کوس شیدابین لبهاش قرارگرفت هم لبای کوسش وهم کیرمن خیس بودن بافشاردادن به باسنش داشتم رفت وآمدمیکردم زبونموهمدیگه رومک میزدیم کمرشو بطرف خودم کشیدم لبامون ازهم جداشدرفت وآمدانگشتمو توی کونش تندترکردم مجبورشد دستاشوبذاره زمین کمی خم شددیدم باسنش بیشتربازشده حشری ترشدم انگارشیدامنظور منومیدونست شروع کردبه آه آه کردن یه کم چرخیدبطرفم و رفت وآمددوبندانگشتموتوی سوراخ تنگش خوب میدیدم داخل کونش مثل کوسش داغ داغ بودانگشتموباآب دهن دوباره خیس کردم این بارشیدا گفت آرتین عزیزم میگن ازپشت دردداره امااین درد ازطرف تورودوست داره پس معطل نکن یواش اومدم پشتش به سوراخش نگاه کردم باسنشو بادودست بازکردم بعدلبامو چسبوندم روی سوراخ کونش همزمان زبونموکردم توش چند بارهم بیشترخم شدم وسوراخ کوسش هم زبون زدم شیداسرشو گذاشته بودروی متکابعدپای راستوگذاشتم بغل رونش سرکیرموکامل خیس کردم کمی به لبای کوسش مالیدم که حس شهوت اونم تحریک بشه بعد سر کیرموبه نرمی لبای کونش مالیدم کمی فشاردادم داخل دوباره درآوردم بازسرشوخیس کردم این دفعه کله کیرموکامل کردم داخل ناله شیداباآه همراه شدکمی تکون خوردمن سرشو داخل نگه داشتم گردن کیرم بیرون بودفوری همشوخیس کردم آروم ومنظم رفت وآمدکردم باسنشوبیشتربازکردم ودستمو بردم سمت کوسش چوچوله شوباآب دهن خیس کردم دیدم شیداهم دستشوروی دست من گذاشتوهمزمان بالاوپایین میکرد نصف بیشترکیرم داخل کونش بودخم شدم نوک سینه شوبا دست دیگه گرفتم حرکت کیرمو تندترکردم شیداآه کشیدنش بیشترشدبلندشد صورتشوبطرفم گرفت توی این حالت کیرم حدودأتابیخ تخمام میرفت وبیرون میومد لباشومحکم گرفتم وباهرتقه که میزدم مدام صداش میکردم شیداشیداشیدااووووممم رونها ولبای کوسش شروع به لرزش کردن دستم پرآب شیداشدبعد برای بارآخرتانصفه کیرموکشیدم بیرون وبافشاردادمش داخل باسنش کامل روی کیرم نشست وسرکیرم داخل کون شیدافوران گرفت یکباردوبارسه بارچهاربار وبافشاروتقه زدن من آروم وبا هم بطرف جلوخم شدیم وشاید چنددقیقه روی باسنش خوابیدم کیرم رفته رفته ازهیجان افتادوبا کوچک شدن ازسوراخ عشقم دراومد لبام روی گونه هاش بود آروم گفت عزیزم این لحظه ها هیچوقت تکرارنمیشن وراست گفت شیداتاظهرپیشم بودبعد رفت که رفت زمانی خبردارشدم که باتهدیدخانواده بامهندسی ازدواج کردتوی شهری دیگه که بعدازحدود20سال که دیدمش خودش داستانی دیگه داره اما نه اینطورمخلص هرکسیکه انتقادسازنده بکنه خدا نگهدارتون

نوشته:‌ آرتین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها