داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

ضربدری منو مریم از اینستا تا واقعیت (۱)

سلام دوستان در کمال حقیقت این متن و خاطره رو مینویسم فقط دوست دارم دوباره بازگو کنم و با شما در میون بزارم
اسمم آرش هست و اسم خانومم مریم ما تو شیراز و اطراف زندگی میکنیم داستان و فانتزی ما از اونجایی شروع شد که من یه شب که بعد یه عروسی دختر عمه ام مست بودم و شب دیر وقت اومدیم خونه و خانومم هم که ماشالله آرایش انجام داده بود چیزی کمتر از عروس نداشت و حسابی خوشکل شده بود موقعی که رفتیم تو اتاق و سکس کنیم مریم وسط سکس گفت وای حالا رقیه داره به یوسف میده و حال میکنن اینو که گفت من جرقه خورد تو سرم و سیخ تر از همیشه شدم و منم تصور کردم دختر عمه ام رو و سکسمون تموم شد اونشب،
بعد از چندی یه شب یه فیلم ترکی دیدیم زنه اسمش نرمین بود و علیحان که ییلدیز تو اون فیلمه بود، موقع سکس یهو مریم گفت وای علیحان چه خوشتیپه منم جا خوردم ولی پر شدم از شهوت و گفتم دوست داری الان با علیحان سکس کنی اونم کیرمو فشار داد تو کصش و گفت وای لعنتی آره کاش میشد منم زودتر از همیشه تلمبه میزدم یهو مریم کیرمو کشید گذاشت وسط پاهاش و گفت وای علیحان منو بکن جرم بده منم هی میمالوندم کیرمو وسط کسش و اون هم هی ژل روان کننده میزد و اینجور صحبت ها میکرد و یهو یه آه بلند کشید و ارضا شد و نفس عمیقی کشید و گفت وای چه خوب بود
منم که هنوز تموم نشده بودم طبق معمول بعد از ارضا شدنش گفتم خب حالا برگرد کیرمو از پشت گذاشتم تو کصش و وایسادم تلمبه زدن مریم هم از زیر مثل همیشه تخم های منو میمالید که دیدم یهو گفت من نرمینم بکن منو کیرت بکن تو کص نرمین اینا رو که میگفت بیشتر تلمبه زدم و آبمو تا قطره آخر خالی کردم تو کصش و سینه هاش فشار دادم و خوابیدم روش که یهو گفت دنده هامو شکوندی عامو و بعدش بلند شدیم و رفتیم دوش گرفتیم و خوابیدیم
دفعه های بعد وایسادم در مورد دختر داییش صحبت کردن تو سکس که گفت کثافت از چشات و نگاهت همیشه میفهمم دوست داری بکنیش حالا هم من فاطمه هستم منو بکن آرش، ساسان نمیتونه بکنه تو بکن)(ساسان داماد دایی مریمه)
فاطمه چند باری از مریم پرسیده بود که آرش چقدر تو رو میکنه؟؟ سایزش چقدره؟؟؟ حتی یه بار مریم از من گفت میخوام عکس کیرت بگیرم فهمیدم میخواد بفرسته برا فاطمه ولی مطمن نشدم
خلاصه چند باری تو سکسامون اسمش میاوردم و ارضا میشدم
بعد از مدتی باهام اتمام حجت کرد که دیگه اسم اونو نیارم و منم دیدم ناراحت میشه دیگه هیچی از اون اسم نیاوردم و چند باری بهش میگفتم مثلا دختر عموم رو بیار من بکنم اونم میدید من حال میکنم میگفت باشه،،، و اسم اونو میاورد من ارصا میشدم
خدایی خسته شدم دیگه جون ندارم بنویسم تا فردا شبتون خوش…

نوشته: آرش و مریم

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها