داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با مامان ابولفضل

سلام خدمت همه دوستان من داستان نویس خوبی نیستم خودتون ببخشید دروغ هم نمی نویسم چون بیکار نیستم خواستم شما هم از تجربه من لذت ببرید . خب برم سر اصل ماجرا
من ۱۵ سالمه و این ماجرا بر میگرده به هفته پیش
رفتم در خونه دوستم که باهاش برم بیرون ولی از قبل باهاش هماهنگ نکرده بودم آخه خونشون نزدیک مونه
زنگ در رو زدم مامانش برداشت گفتم سلام به ابولفضل میگید بیاد گفتش ابولفضل رفته خواهرشو از مدرسه بیاره (خواهر ابولفضل کلاس اوله ) منم گفتم باشه میرم خونه اومد بهش بگید بیاد مامانش گفت نمیخواد بری خونه بیا بالا الان ابولفضل میاد گفتم مزاحم نمیشم و اینا خلاصه رفتم بالا
مامان ابولفضل (حدودا ۲۹ ۳۰ ساله جوون خوشگل با قد ۱۷۰ اینا بدن ورزشی سکسی )خلاصه رفتم بالا با خانواده رفیقم رفت آمد داریم و با هم راحتیم مامان ابولفضل با یه شلوار کوتاه چسبیده و یه تاپ تنگ جلوم بود یه چایی آورد و شروع کردیم صحبت یه ده دیقه یه ربعی که گذشت گفتم ابولفضل نمیاد ؟ گفت با باباش رفته بیرون خواهرشم ۲ ساعت دیگه تعطیل میشه بعد از اونم میخوان برن خونه بابا بزرگش حالا حالا ها نمیان گفتم شما چرا نرفتی گفت من با خانواده شوهرم زیاد راحت نیستم تازگی ها با سعید (بابای ابولفضل ) دعوام شده دیگه اصلا نمیرم اونجا گفتم پس میخاید من دیگه برم گفت نه بمون اینجا منم تنهام یه خورده صحبت می کنیم من و من کردم و گفتم اوکی
یه خورده که صحبت کردیم دیگه داشتم دیوونه میشدم برق کون قشنگش با چاک سینه هاش که از تاپ تنگ اون زده بود بیرون حشریم کرده بود شق کرده بودم مونده بودم چکار کنم . دیدم لم داده رو مبل احساس کرده بودم خیلی خستس از صحبت هاش و حرکاتش معلوم بود یه فکری زد به سرم
از اونجایی که خیلی با مامان ابولفضل راحتم و دیدم خستس گفتم خاله میخوای یه خورده ماساژت بدم خستگیت در بیاد یه خورده مکث کرد از اونجایی که با شوهرش دعواش شده بود معلوم بود دو سه هفته کیر بهش نرسیده خودشم دوست داشت گفت باشه قبول گفتم پس بریم رو تخت اونجا راحت تری گفت اوکی رفتیم دراز کشید روی شکم جوری که کون خوشگلش روبه من بود منم سریع دست بکار شدم شروع کردم از کمرش تا پایین ماساژ دادن ده دیقه ای شد که ماساژ دادم گفتم خاله میخوای لباستو در بیاری بیشتر بهت حال بده منم راحت تر ماساژت بدم گفت آخه نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم پشتم به شماس قول میدم جایی رو نبینم فقط میخوام شما بیشتر لذت ببری من و من کرد و گفت اوکی .
لباساش رو در آورد من داشتم میترکیدم وای که چه سینه های رو فرم و خوشگلی داشت از که زیر سوتین سورمه ای و جذابش بیشتر حشریم می‌کرد شورت و سوتین ست پوشیده اصلا یه چیزی شده بود سکسی خوابید و شروع کردم به ماساژ دادن بیشتر میرفتم لای پاهاش و سمت کصش داغ کرده بود حشری شده بود گفتم که خودش خیلی دلش می‌خواست .،
یه ده دیقه یه ربع دیگه که ماساژ دادم سنگین شده بود داغ کرده بود یهو نمیدونم چی شد خودش بهم گفتم بسه دیگه درش بیار درش بیار از زور خستگی صداش کش دار شده بود منم سریع و از خدا خواسته شرتشو از پاهای سفید و خوشگلش در آوردم پاهاشو یه خورده باز کردم شروع کردم ور رفتن با کصش حسابی تو فضا بودم که یهو برگشت گفت من دیگه کامل در اختیار ت دیوونم کردی اینو که گفت دیگه سوتینش در آوردم سینه هاش سایز ۸۰ اینا بود عالی بودن مالیدمشون دیگه خودمم کامل لخت بودم رفتم شروع کردم خوردن کص خوشگل و کلوچه ایش بدون مو و سفید یه خورده که خوردم دیگه با کیرم شروع کردم مالیدن رو کصش نمیکردم تو میدونستم که داره دیوونه میشه دیگه خودمم تحمل نداشتم کردم داخل یه اه کوچیک گفت و شروع کردم تلمبه زدن اخ که بهترین لحظات عمرم بود همینطوری طلبه زدم حیفم اومد نخوره واسم کامل سیرش نکردم گفتم حالا نوبت توعه بیا خوابیدم رو تخت و شروع کرد واسم خوردن یه ساک مجلسی شیک واسم زد کون تنگی داشت گفتم داگی شو اونم که تشنه کیر دو سه هفته بهش نرسیده بود اطاعت می‌کرد داری شد یه تف انداختم سر کیرم گذاشتم دم سوراخ کون صورتی خوشگلش با یه زحمتی رفت داخل تنگ تنگ بود جوری انگار تاحالا نکرده بودیش اداگ استایل هم یه پنج دیقه طلمبه زدم دلم میخواست رو کصش آبم بیاد گفتم برگرد برگشت یه چار پنج دیقه که زدم دیدم آبم داره میاد اومدم بالا سرش زدم آبم اومد وای که چه حالی داشت انقد حال نکرده بودم تا حالا ریختم رو سر و صورتش یه دو دیقه که گذشت دلم نیومد ارضا نشه رفتم رو کصش انقد خوردم اون کص خوشمزشو نقطه جی هم پیدا کرده بودم به حدی میخوردم واسش تختو داشت گاز میگرفت یهو لرزش پیدا کرد آبش فواره زد بالا چون چند مرحله ارضا میشن دو سه بار دیگه هم همینطوری شد دیگه کامل ارضا شد یه چند دیقه خوابیدیم کنار هم گفت باورم نمیشد انقد خوب بتونی سکس کنی ممنونم ازت منم ازش تشکر کردم گفتش زمان که داریم اونا هم نمیان یه حموم بریم پاشدیم رفتیم حموم شستیم همو اونجا هم باز هوس کردم بکنمش سر پایی زیر دوش کردمش با پوزیشن های مختلف زیر آب هم که آدم دیر ارضا میشه تو حموم هم حسابی حال کردیم خلاصه عالی بود از جمعه هفته پیش که سکس کردیم دیروز چار شنبه هم زنگ زد گفت بیا هیچکس نیست هر موقع که بخواد زنگ میزنه
برای همتون آرزو دارم همچین حسی رو
ممنونم ازتون که خوندید
🙏

نوشته: محمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها