داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با زن یهودی در تهران

سلام به همه دوستان. من داریوش هستم 28 سالمه خاطره ای که میگم واستون واسه سال 92 هستش. من توی یک شرکت عمرانی کار میکنم توی تهران. ی روز یکشنبه داشتم از سرکار برمیگشتم. به خاطر طرح زوجو فرد ماشین نبرده بودم. تا ی مسیری با تاکسی اومدم بقیه رو داشتم پیاده میرفتم. توی یه کوچه بودم که ی دفه ی خانمی حدودا 40 ساله صدام زد.
اقا اقا ببخشید ی لحظه میاین؟ رفتم جلو گفتم بفرمایید. گفت میشه چراغ خونمونو روشن کنید؟ با خودم گفتم مگه چلاقه؟ بعدگفتم نکنه بکشنم تو خونه خفت کنن!!! اخر دلو زدم به دریا و رفتم داخل. هیچکس تو خونه نبود. اون خانمه به یک کلید اشاره کرد گفت اونو بزن. زدم خونه روشن شد. بعدحکمتشو از این خانمه پرسیدم گفت من یهودیم و یکشنبه ها نباید به هیچ وجه چراغ روشن کنیم. بعد خواستم برم که خانمه گفت بیا تو ی ابی شربتی بخور. منم خیلی تشنم بود رفتم تو. خانمه وقتی دم در بود ی شال رو سش بود ی تی شرت تنش بود با ی شلوار گشاد. وقتی رفتیم تو شالو از سرش دراورد. منم فقط نگاش میکردم. موهاش بور بود پوستشم خیلی سفید بود. لا مصب سینه هاش خیلی بزگو رو فرم بودن. تیشرت تنگش داشت جر میخور. ازش پرسیدم تنها زندگی میکنید؟ گفت اره . چون بچه دار نمیشده شوهرش ولش کرده رفته. گفت شوهرش تو ولیعصر زرگری داره و خیلی هم وضعش توپه. باز خدا خیرش بده ی خونه واسش گذاشته. خیلی واسش ناراحت شدم ولی از ی طرف خوشحال بودم که میتونم تورش کنم. گفتم میشه اسمتونو بپرسم گفت اسمم حوا هست. منم اسممو بهش گفتم. حوا گفت از اشناییتون خوشبختم. با خودم گفتم دیگه پارو گرفتم ازش. منم گفتم همچنین. بعد من شمارمو بهش دادمو گفتم هروقت کاری داشتید تماس بگیرید. اونم گرفتو من رفتم. بعد از اون قضیه چند باری به همدیگه پیام دادیم تا اینکه 3هفته بعد روز یکشنبه بهم زنگید گفت میای چراغو واسم روشن کنی؟ منم گفتم با کمال میل حوا خانم. رفتم در خونشون وایساده بود. رفتم داخل چاغو روشن کردم گفت بیا بریم بشینیم. شالشو انداخت. ایندف ی تاپ صورتی خوشگل که چاک سینش معلوم بود پوشیده بود. اومد کنارم نشست دستمو گرفت. تعجب کردم هم به خاطر لباس پوشیدنش هم به خاطر رفتارش. اخه هنوز انقد با هم راحت نشده بودیم. همینطوری دستمو میمالید. بعد از چند دقیقه که یخم باز شد منم اون دستشو گرفتمو فشاردادم به دستم. حوا خیلی حالش خراب بود از شدت حشر چشماش خمار شده بود. اروم دستشو اوردم بالا و بوسیدم بعدم ی لیس ریز زدم دستشو. ی دفه دستشو در گردنم حلقه کردو لباشو اورد جلو منم بی معطلی لباشو خوردم. 5 دقیقه ای همینطوری داشتیم میخوردیم که دستمو گرفت گفت بریم تو اتاق. تا رفتیم تو اتاق پرتش کردم رو تختو افتادم روش. همینطوری لباشو میخوردم. حوا شروع کرد به باز کردن دکمه های پیرهن من. درش اورد بعدم رکابیمودر اوردو همینطوری دست میکشید رو سینم. بعد بهم گفت دوست دارم گردنمو انقد بخوری تا خفه بشم. منم شروع کردم به خوردن لیس میزدم گردنشو. بعد از چند دقیقه تا میومدم تاپشو در بیارم نمیذاشت ناز میکرد واسم. هی سرشو میداد بالا که گردنشو بخورم. نزدیک 20دقیقه خوردم واسش. تو این 20 دقیقه همش ناز میکرد نمیذاشت کار دیگه ای بکنم. تا بالاخره کوتاه اومدو تاپشو در اوردم. سوتین سفیدشم سریع دراوردمو شروع کردم به خوردن پستونای بزرگش. اخ که چه پستونایی داشت جووووون. بعد اومدم پایین یکم شکمو نافشو لیسیدم. بعدم سریع شلوارشو دراوردم از پاش دیگه مقاومت نمیکرد. از روی شرت توری مشکیش دست میکشیدم رو کسش خیس خیس بود.شرتشو در اوردم واااااای چه کس تمیزی داشت خیلی سفیدو ناز بود یه دونه مو هم نداشت. یکم کسشو انگشت کردمو خوردم گفت داریوش دیگه طاقت ندارم بکن بکن. منم سریع شرتو شلوارمو در اوردم گفتم اول بخور بعد. شروع کرد ساک زدن با اینکه بعضی وقتا دندونش میخورد به کیرم ولی بازم خیلی حال میداد. کیرمو دراورد از دهنش گفت حالا بکن تروخدا. منم کیرمو گذاشتم دم کسشو اروم میمالیدم به کسش. دیگه کفری شده بود. گفت داغونم کردی بکن بکن بکن جان من بکن. ی دفه با دستش کیرمو گرفتو هل داد تو کسش منم شروع کردم تلمبه زدن. عرق کرده بودیم جفتمون بدجور. 5 دقیقه ای تلمبه زدم گفتم برگرد بذارم تو کونت. گفت نه دردم میاد گفتم اروم میکنم. برگشت دستمو بردم جلوی دهنش گفتم تف بنداز. انداخت مالیدم به سوراخش خیلی سوراخ نازی داشت. کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونشو فشار دادم تو. خیلی دردش گرفت گفت نه تروخدا نکن منم دراوردم لای پاشو باز کردم از عقب گذاشتم تو کسش. بعد از چند دقیقه صدای نفساش خیلی بلند شده بود فهمیدم داره ارضا میشه. بعد از ارضا شدنش اروم شد ولی من هنوز داشتم میکردم انقد تلمبه زدنمو تند کردم که ابم اومدو ریختم تو کسش چون خیالم راحت بود که بچه دار نمیشه. بعدم همونطوری روش دراز کشیدم. بعد پاشدیم رفتیم حمام. اونجا هم یکم با هم لاس زدیمو لب گرفتیم. بعد اومدیم بیرونو لباس پوشیدیمو من بوسیدمشو رفتم خونه. از اون به بعد دیگه هرهفته من چراغشو واسش روشن میکنم. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نوشته: داریوش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها