داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

‘گناه عشق 6

نلی به گوشه ای پناه بره آروم آروم گریه می کرد . به گوشه ای از خونه بزرگی که  می رفت  محل زندگی عشقش  بشه . ناصر من می تونستم خوشبختت کنم . حالا با چه امیدی و با کی از دواج کنم . با کسی که  دوستش ندارم ;/; چرا بهم فرصت ندادی که بهت نشون بدم که چقدر دوستت دارم ;/; صدای جشن و شادی و آهنگ و خنده های مهمونا مثل تیری بود که به فلبش فرو می رفت ولی اون نمی دونست باید چیکار کنه . به کی بگه حرف دلشو .. هیشکی منو نمی فهمه . هیشکی دوستم نداره . هیشکی نمی دونه و نمی خواد بدونه که من چی می کشم . عیبی نداره ناصر . تو دلمو شکستی ولی یه روزی چوبشو می خوری . آبی به صورتش زد و میکاپشو ردیف کرد و رفت به میون جمع .. -نلی کجا رفته بودی . همه سراغ تو رو می گرفتن . -تو چی ناصر .. -من ;/; شوخیت گرفته ها .. صداشو آورد پایین تر و گفت من الان باید سراغ یکی دیگه رو بگیرم . ولی خیلی خوشگل شدی نلی . خیلی ناز شدی .. -چه عجب ! انگاری این چند ساله که ما رو می بینی تازه داری دقت می کنی . ناصر خیلی بد جنسی .. -نمی تونم زیاد حرف بزنم . نوشین مشکوک میشه .. نلی به این فکر می کرد که اون باید جای نوشین قرار داشته باشه ..حالا کار به جایی رسیده که پسر دایی از این می ترسه که زنش بفهمه که داره چهار کلام خصوصی باهاش رد و بدل می کنه . -نلی برو پشت اون درختا یه گوشه ای من  سعی می کنم تا چند دقیقه دیگه خودمو بهت برسونم . .. ناصر کمی متاثر شده بود . دوست داشت در روز عروسی اون به همه خوش بگذره . کسی دل شکسته و غمگین نشه و ناراحت این مجلسو ترک نکنه ولی حرکات دختر عمه اش اونو ناراحت کرده بود . نمی تونست اونو به عنوان یک عشق و همسر قبول کنه . باهاش دوست بود هم صحبت بود رفیق بود . خیلی از مشکلات همو با هم در میون میذاشتن . ناصر از دوست دختراش می گفت و نلی از این که از پسرا فراریه . به این امید که روزی پسر دایی عاشقش بشه . ولی تمام آرزو هاش نقش بر آب شده بود . نلی عین مسخ شده ها حرف ناصرو گوش کرد و بازم خودشو در گوشه ای پنهون کرد . داماد لحظاتی بعد به نلی پیوست -ببین دختر عمه قرار نیست امروز اینجا دلت بگیره و یه سایه غم بندازی روی این مجلس ;/; -چیه اومدی همینو بهم بگی ;/; برای این مهمونی شگون نداره ;/; تو که می دونی من  سالهاست دوستت دارم . -آخه عشق یک طرفه چه فایده ای داره . ! الان اگه یه خواستگاری برات پیدا شه و بگه که از بچگی عاشقت بودم و می خوام باهات از دواج کنم تو می تونی عاشقش شی ;/; همین جوری چون اون دوستت داره تو هم دوستش داشته باشی ;/; -ناصر تو می تونستی دوستم داشته باشی . منو بخوای . عاشقم باشی .. چون ما سالهاست که همو می شناسیم . بچه که بودیم نوجوون و جوون که بودیم خیلی مهمونی ها با هم می رفتیم .  بار ها با هم به جنگل و کوه و دشت و در یا و بیابون رفتیم . سفر های خونوادگی داشتیم . اینا برات خاطره نیست ;/; هیچ احساسی در تو به وجود نمیاره ;/; -نه -حق داری این حرفا رو بزنی . وقتی که به خاطر هوست دخترای زیادی رو به دام خودت کشیدی .. -بس کن نلی می خوای چی رو ثابت کنی . اگه من یک هوسبازم چرا از عشق حرف می زنی -واسه این که یک عاشق گذشت داره .. من دوستت دارم -من چی بگم . فدات شم . اگه دوستم داری امروزه رو کوتاه بیا . بخند . شاد باش . نذار دلمون بگیره . من بهت چی بگم دختر . اگه دوستم داری برای دوست داشته ها و علاقه مندیهای منم ارزش قائل میشی . قول بده بخندی و شاد باشی . -به دیدنم میای .;/; مثل قدیما باهام حرف می زنی ;/; اگه مشکلی داشتی بهم میگی ;/; یا من اگه درددلی داشتم باهات در میون بذارم ;/; اون وقت وقتی که  من و خونواده با هم بریم جنگل و پیک نیک کی میاد باهام بد مینتون بازی کنه و خیس عرقم کنه ;/;  فقط تو می تونستی باهام بازی کنی .. -بهت قول میدم نلی بازم باهات بازی کنم . بازم باهات حرف بزنم . من زن دارم دخترعمه .. می خواست بگه زنمو  دوستش دارم . عاشقشم ولی اینو دیگه نگفت . نخواست بیش از این اونو جوش بیاره و نمک رو زخمش بپاشه . نلی حس کرد کمی آروم گرفته . مثل بچه هایی که بهش وعده قاقا لی لی داده باشن احساس آرامش می کرد . اون دیوونه وار ناصرو دوست داشت . داماد اعصابش به هم ریخته بود .. نوشین : عزیزم چت شده . مشکلی پیش اومده ;/; کجا بودی تا حالا .. -هیچی کمی خسته ام . خیلی دلم می خواست و می خواد واسه امشب سر حال سر حال باشم . -مگه امشب چه خبره -آخه آدم اگه خسته و خمار باشه که نمی تونه بره جنگ -مگه می خوای کی رو بکشی ;/; -تو رو -تو که خیلی وقته منو کشتی . آخه من که تسلیمتم . دلت میاد با اسیر خودت بجنگی ;/; …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها