داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دردناکترین سکس زندگیم

سلام من سوگل هستم چیزیکه مینویسم درد دله نه یه داستان الکی.الان 21 سالم 3سال پیش پسرخالم (رضا)بهم ابراز علاقه کرد و منم احمق شدم حرفشو باور کردم بهم گفته بود سنم که بالاتر رفت میاد خواستگاری و از این حرفا منم دوسش داشتم و باورش کردم بعداز یه مدت ازم سکس خواست و گفت اگه دوسش دارم باید بهش ثابت کنم منم بهش وابسته شده بودم و چون فکر میکردم قصدش ازدواجه قبول کردم اون روز قرار بود من فقط کون بدم ولی اون عوضی پردمو زد.کلی گریه کردم ولی بهم گفت اشکالی نداره و ما مال همدیگه هستیم. سه بار دیگه هم بعد از اون روز بهش کس دادم تا اینکه برای یه هفته خاله ام اینا رفتن شمال و من یه هفته رضا و ندیدم و واقعا دلتنگش بودم وقتی برگشتن رضا یه آدرس بهم دادو گفت بیام اونجا چون دلش خیلی واسم لک زده منم یه سوتین و شرت قرمز پوشیدم و حسابی خوشگل کردم چون میدونستم حتما به سکس ختم میشه.ولی واسم عجیب بود که چرا رضا بهم آدرس یه جای جدیدو داده آخه همیشه تو خونه یکی از دوستاش قرار میذاشت خلاصه رفتم اونجا زنگ در و زدم رضا درو باز کرد و یه دفعه لباشو گذاشت رو لبام و وحشیانه شروع کرد مکیدن از این همه حرصش خنده ام گرفت گفتم:چه خبره مگه از قحط برگشتی؟ولی چیزی نگفت و یه لبخند زد و راه افتاد سمت اتاق منم پشت سرش راه افتادمو همونجا وسط راه شال و مانتومو
درآوردم انداختم رو زمین و داشتم واسش عشوه میومدم که دلم واست تنگ شده و ازاین حرفا که یهو خشکم زد دیدم رضا ایستاده کنار دوستش(رضا)و هردوشون دارن بهم پوزخند میزنن یه قدم رفتم عقب که رضا سریع اومد دستمو گرفت و گفت:دختر خوبی باش
وگرنه جرت میدیم.مثل یه دختر خوب کس و کونت و بده بعد هرجا خواستی برو.باور نمیشد بغض کرده بودم همه ی عضله هام شل شدن.یه دفعه شلوار و تاپمو در آورد و هلم داد سمت رضا من فقط دستمو روی شرت و سوتینم گذاشته بودمو التماس میکردم میگفتم:رضا جان عزیزم توروخدا بهم رحم کن رضا اذیتم نکن توروخدا ولی گوششون بدهکار نبود وقتی هردوشون لخت شدن رضا اومد وحشایه لبامو گازگرفت و خورد رضا هم از پشت کیرشو که سفت و خیلی گنده تراز رضا بود به کونم میمالید یه دف
عههردوشون چسبوندنم به دیوار و هر کدوم شروع کردن خوردن یه جای بدنم پستونامو میکردن تو دهنشون رضا هم که مثل کس ندیده
ها از اولش هی کسمو میلیسیدو انگشت میکرد حالم داشت بهم میخورد شروع کردم جیغ و داد راه اداختن که رضا عصبی شدو یه سیلی محکم بهم زد و پرتم کرد رو تخت و به رضا گفت این جنده مثل اینکه حالیش نمیشه میخوام امروز طوری جرش بدی که تا یه هفته نتونه رو پا واسته رضا هم گفت ای به چشم حمله کرد سمتم. سوتین و شرتمو جر اد و حالا من کاملا لخت داشتم زیر دو پسر عوضی کیر کلفت دست پا میزدم و اشک میریختم رضا رفت طرف کسمو رضام.کیرشو گداشت دم دهنمو گفت زود باش منم همیشه ازین کار متنفر بودمو هیچ وقت واسش ساک نمیزدم گفتم رضابه خدا نمیتونم که یه دفعه خوابوند تو گوشمو کل کیرشو کرد تو حلقم حالم بهم خورد میخواستم بالا بیارم از یه طرف کیر تو دهنم بود از یه طرف کسمو داشت دستمالی میشد از یه طرفم رضا با اون هیکش نشسته بود رو سینمو نفسم بالا نمیومد فققط آروم اشک میریختم که دیدم رضا دیگه کسمو نمیخوره یه دفعه تمام کسم سوخت رضا اون کیر گندشو کرده بود تو کسم داشتم از درد میمردم کیر رضا اصلا به این بزرگی نبود و چون تو دهنم کیر بود نمیتونستم درست جیغ بزنم فقط ط یکم دندونم به کیر رضا خوردو نزدیک بود گازش بگیرم که عصبی شد و کیرشو درآورد و باهاش زد تو صورتم منم همس میگفتم ببخشید غلط کردم که بلند شد رفت کنار رضا و گفت باید کیر منم تو کسش جابدیم تا دیگه ازین گه خوریا نکنه من فقط التماس میکردم و درد میکشیدم رضا و رضا زده بودن زیر خنده و کیر رضا و تو کسم جا میدادم که حس سوزش خیلللللللی بد و وحشتناکی بهم دست داد اون عوضیا کسمو پاره ردن وقتی کیر هردوشون تو کسم جاگیر شد چون نمیتونستن تلمبه بزنن کشیدن بیرون و رضا برم گردوند و افتاد به جون سوراخ کونم رضا اومد زیرم خوابید و گفت من برم رو کیرش منم با اون کس بیچاره ی زخمی رفتم روش همش داخل کسم میسوخت و آه آه میکردم از کون دادن به رضا میترسیدم که رضا گفت1 2 3و محکم کلاهک کیرشو کرد تو کونم و من جیغ خیلی بلندی کشیدم و بی حال افتادم رو سینه ی رضا .اون کمرمو گرفته بود یکم بالا پایین میکرد تا کیرش تو کسم عقب و جلو شه یه دفعه رضا گفت پسر دمت گرم چجوری کیر به اون گولاخی رو تو کون تنگه این جا دادی؟ رضا هم با حرکت بعدی کل کیرشو تو کرد و من باز جیغ کشیدم و روبه نامد گفت:ما اینیم دیگه این جنده سوراخاش خیلی تنگن یه هفته بدش دست من کاری میکنم بتونیم دوتایی تو کونش عقب جلو کنیم و دوتاشون زدن زیر خنده و مشغول کار خودشون شدن منم فقط به یه نقطه ذل زده بودم ودعا میکردم زودتر تموم شه که رضا گفت آبش داره میاد و کشید بیرون رضا هم یکم تلمبه زدو کشید بیرون .منو برگردوندن رضا گذاشت تو دهنم و رصا هم گرفت جلو صورتم و هردوباهم خالی شدن و رضا سریع یه عکس تو همون حال از من گرفت که آب کیر رو صورت و تو دهنم بود و یکمش هم از تو دهنم زده بود بیرون رضا با رضا دست داد و از رو تخت پاشدن منم فقط به خخودم میلرزیدمو ملحفه رو کشیدم روی سرم و شروع کردم به گریه تا خوابم برد با حس درد بدی تو کونم بیدار شدم و دیم رضا یه خنده ی زشت رو لباشه و داره با کونم ور میره وقتی دید بیدارم بوسم کرد و کمک کرد لباس بپوشم و آب به صورتم بزنم بعد بغلم کرد و گفت همیشه دوست داشته با یه نفر دیگه منو بکنه و امروز به آرزوش رسیده و در کمال وقاحت یه لبخند زشت کرد و چشمک زد و گفت ازاین به بعد آماده باش هروقت کاری داشتم باهات تماس میگیرم حالم ازین پررویی اش بخم خورد وبا یا کس و کون درب و داغون از اونجا زدم بیرون راستی ازم چنتا عکس موقع خواب گرفته و من حالا مجبورم هرچن وقت یه بار به اون آشغال و دوستاش حال بدم این خاطره رو واسه این نوشتم که بگمتو رو خدا به هیچ کس حتی فامیلتون هم اعتماد نکنید.

نوشته: سوگول

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها