داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاله جون جونیم

سلام اسامی در این داستان تغییر داده شده من الان 21 سالمه در یکی از شهر های جنوبی زندگی میکنم از زمانی که یاد دارم خالم با شوهرش مشکل داشت و همش باهم دعوا میکردن او موقع من 10 یا 11 سالم بود که وقتیم قهر میکردن میومد خونه ما چون اون موقع من بچه بودم خیلی راحت لباس میپوشید خالم یه قد متوسط خیلی سفید از سفیدیش هرچقد بگم کم گفتم با یه سینه های حدود 90 من از همون بچگی تو کفش بودم خیلی هروفت میومد خونه مون سعی میکردم بهش نزدیک بشم چند بار این کارو کردم ولی نه در حدی که اون متوجه نیت من بشه اینم بگم الان طلاق گرفته و تا الان 2 بار ازدواج ناموفقم داشته والان که این داستان رو مینویسم خودش و مامان بزرگم تو یه خونه زندگی میکنن

داستان از این جا شروع شد که بعد از امتحانات ترم مهر واسه یک هفته رفتم خونه مادر بزرگم اینا که هم بتونم خالمو ببینم هم یه سریم به مامان بزدگم زده باشم البته بیشتر خالمو ببینم خلاصه وقتی رسیدم در که زدم خالم درو باز کرد از دیدنم خیلی خوشحال شد اخه 6 ماهی بود ندیده بودمش خلاصه اومد بغلم کردو روبوسی کردیم وای پسر با یه تاپ پوشیده بود و شلوارک موقعی که بغلم کرد نرمی سینه هاش باعث شد کیرم شق بشه واقعا نرم بودن الان که دارم میگم کیرم راست شده راستی نگفتم خالم یه کوووووونی داره که نگوووو جدی میگم خلاصه رفتم داخل نشستم مادر بزرگم خواب بود واسه همین دیگه بیدارش نکردم خالم بعد از 5 دقیقه با یه سینی چایی اومد وقتی خم شد که بهم بدش حدود 2 یا 3 ثانیه رفتم تو سینهاش چنان نگاهی کردم که خالم دراومد گفت چیه ساسان به چی نگاه میکنی فک کنم متوجه شد اخه وقتی به خودم اومدم دیدم یه خنده کرد گفت بیا چاییت رو بر دار خلاصه چایی رو که خوردم گفتم خاله امشب چکاره ای گفت بیکار گفتم بریم یه قهوه خونه توووووپ قلیون بکشیم اونم گفت باشه شب که شد با ماشینش رفتیم یه قهوه خونه دیدم به به همه با دوس پسر دوس دختراشون جمع شدن دارن کلی حال میکنن یه 2 سیب واسه خودم خالمم پرتغال گرفت داشتیم میکشیدیم من داشتم دید میزدم که یهو خالم با لحن خنده در اومد گفت هوی چته چشات در اومد این از امروز اینم از الان وقتی اینو گفت خوشکم زد اخه منظورش از امروز دید زدن سینه هاش بود منم دیدم موقعیت خوبه گفتم خاله میشه باهات راحت باشم گفت اره عزیزم منم گفتم خاله اصلا حالم خوب نیست کسی نیست بهم پا بده منم یه سری نیازا دادم اما کارم شده خود ارضایی خلاصه کلی دردو دل کردم باهاش. حرفام که تمام شد گفتم خاله بیا بریم نمیتونم اینجا رو تحمل کنم اینو واسه لوس کردن خودم گفتم اونم زودی گفت باشه تو راه که بودم دیدم بهترین موقعیته گفتم خاله گفت جان خاله گفتم یه چیزی میخوام بهت بگم ولی همین جا بین خودمون میمونه میخوای بزنم میخوای هرکاری که دوس انجام بده اونم که تعجب کرده بود گفت خو بگو گفتم خاله من از موقعی که فهمیدم سکس چیه تو کفت بودم دوست داشتم حداقل یه بار که شده باهات سکس داشته باشم الانم خیلی داغوونم بعد دیدم زد کنار گفتم الانه که پارم کنه دیدم گفت جدی میگی واقعا اینطوریه منم مظلومانه گفتم اره گفت خیلی بیشعوری یه لحظه جا خوردم بعد گفتم خاله من حرف دلمو زدم دیدم هم من تنهام هم تو پس چرا نشه بعد گفتم خاله اصلا نباید میگفتم غلط کردم گوه خوردم فقط توروخدا بین خدمون بمونه وقتی این حرفارو زدم دیدم حیچی نگفتو حرکت کرد وقتی رسیدیم خونه دیدم مامانبزرگم نیست زنگ زوم داییم گفتم مامانبزرگ اونجاست گفت اره گقتم بیام دنبالش گفت نه شبو اینجا میمونه منم گفتم شاید بیام که داییم گفت باشه خواستی بیا منم چون این اتفاق افتاده بود نمیخواستم جلو دید خالم باشم چون خجالت میکشیدم رفتم در اتاق خالم در زدم گفت بیا تو وقتی رفتم تاریک بود تو اتاق گفتم من دارم میرم خونه دایی شب میمونم که گفت نمیخواد من تنهام منم گفتم نه بعد از این اتفاق نباشم بهتره که وقتی برگشتم که بیام بیرون دیدم زود بلند شد اومد دستمو گرفت گفت ساسان عاشقتم یه لحظه جا خوردم گفتم خاله چی گفتی گفت همینی که شنیدی گفتم خاله یعنی چی گفت میخوام تا شبح با هم حال کنیم مگه همینو نمیخواستی گفتمکچرا گفت پس داری به ارزوت میرسیدی منم یهو پریدم تو بغلش و شروع کردم بوسیدنش چراغو باز کردمو بردمش سر تختش حسابی از هم لب گرفتیم پسر خدایی عجب لبایی داشت گفتم بیا لباسای همو در بیاریم اومم گعت امشب من در اختیار توام ساسان گفتم جووووووون خاله وقتی تاپشو در اوردم داشتم دیووونه میشدم چه سینه هایی از رو سوتین شروع کردم به خوردن وقتی حابی خوردمش گفتم خاله بیا کامل لخت شیم چون طاقت نداشتم کیرم شده بووود سنگ

شروع کردیم لباسای همو در اوردن وقتی نوبت به شرتش رسید گفتم خاله بذار شرتت اخر سر دباره شروع کردم لباشو خوردن به پایین گردنشو خوروم تا رسیدم به سینه هاش وایییی چه سینه های نرمی تصلا قابل گفتن نیست یه 2 دقیقه ای وقط داشتم میخوردم که یواش یواش رعتم سمت کسش از روی شرت یه خورده باهاش ور رفتم که دیدم خالم چشاشو بسته داره حال میکنه منم اروووم اروم شرتشو کشیدم پاییین وایییییییییییییییییییی چه کسی سفیییییید توپول خکه خیس شده بود منم شروع کردم به خودرنش دیدم خالم با دستاش داره سرمو حول میده سمت کسش فهمیدم که واره حال میکنه منم همینطور نیخوردمش واسش طوری که قرمزه قرمز شده بود خالم با صدایی گرفته گفت بسه ساسان گفت بیا نوبته منه که بهت حال بدم منم از خدا خواسته رفتم جفتش دراز کشیدمو یه لب ابدار گرفتم گفتم بفرما خاله من اماده ام خالم بلند شد شرتمو با یه اشوه ای کشید پایین وقتی کیرمو دید گفت این چیه گفتم کیرمه گفت زلیل شده چه بزرگه 21 سانته چون امپول زدم من بدم میومد کیرم کوچیک باشه خلاصه شروع کرد از خایه خوردن پسر طوری ساک زد که ابم اووومد پاشید تو صورتش اونم یه ساسانی گفت که یه لحظه گفتم الانه که منصرف بشه و بهم نده بعد دیدم خندش گرفت گفت چقد بی جنبه تشریف دارن منم با خنده گفتم خدا میدونه چند نفر از این مردا کوچه سرت هرشب جلق میزنن که گفت خفه بابا البته با لحن شوخی رفت صورتشو شست و اومد دید کیرم خوابه گفت الان بلندت میکنم شروع کرد به خوردنش دید لامصب داره بلند میشه وقتی حسابی بلند شد گفتم خاله بسه میخواتم شروع کنم به خالم گفتم از کون میشه گفت نه گفتم افرین من کون میخوام گفت نه منم کلی التماس تا راضی شد گفت برو ک م بیار که اگه دیدم بد میکنی نمیذارم از کون بکنی منم کرم رو اوردم زدم هم به کیرم هم سوراخ کونش پسر بدنش مث یه تیکه جواهر بوووود خلاصه بهش گفتم کونتو قمبل کن اونم قمبل کرد منم اروم اروم کیرمو کردم توش کونش وقتی سر کیرم رفت دیدم واره با دستاش دستمو سفت فشار میده حقم داشت گذاتم جا باز کنه بعد ارو م اروم فشار دادم که دیگه کاملا رفته بود تو کونش یه چند ثانیه ایستادمو شروع کروم به تلمبه زدم سرعتو زیاد کردم اونم هی نیگفت ساسان بسه نمیتونم دیدم واقعا نمیتونه در اوردم کیرمو رو کمر خوابوندمش پاهاشو دادم بالا یکمی با کیرم با کسش بازی کردمو اروم کردم داخلش و تا ته خوددش یه جیغ سکسی کشید منم با همون شروع کروم به تلمبه زدن همزمان با تلمبه با سینه هاش بازی میکردم سینه هاشو که میدیدم عقب جلو میشه 10 برابر حشریم میکرد پسر کسش تنگ تنگ بود طوری که انگار اولین بار بود که میداد ولی خیلی تمیز بود واقعا به خودش میرسید خلتصه بهد از 15 الی 20 دقیقه که داشتم میزدم ابم داشت مومد که در اوروم کیرمو رو به پشت خوابوندمش همشو ریختم سر کونش و همونطور افتادم روش به مدت 10 دقیقه واقعا سکس توبی بود بعدش رفتیم یه دوش اب گرم گرفتیم و رفتیم خوابیدیم

بعد از اون تا الان که دادم این داستان رو مینویسم باهم سکس داشتیم بعدها فهمیدم یه دوس پسر داره که خیلی بهش میرسه خودش بهم گفت این بود ماجرای من و خالم این واستان عین حقیقته دروغم نبود شاید از طرز نوشتنم معلوم باشه این اولین داستانم بود و اخرین داستان یه دختر خاله هم دارم که بد تو کفشم اگه شد اونم کردم واستون میذارم داستانشو

نوشته:‌ساسان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها