داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

خاطرات یک بدبخت

سلام من اسمم احمد در جایی زندگی می کنم که هر روز یکی رو می کنن به زور.این شهر بندر دیلم نام.خلاصه من یه روز با دوست صمیمیم به بسکتبال رفتم ولی برای برگشت وسیله ایی نداشتم که برگردم یه دفعه یکی اومد گفت برسونمتون من نمی شناختمش و دوستم یه کم می شناختش سوار شدیم اون مارو رسوند و بعد از چند من اون با هم دوست شدیم و کم کم به هم وابسته شدیم یه روز من خود به خود باهاش قهر کردم ولی نمیدونم چرا یه هسی بهم می گفت که باهاش دوست بشم سر همین کار اون دیگه منو دوست نداشت و هی باهام قهر می کرد یه روز با هزار بدبختی باهاش دوست شدم و فردای اون روز بهم گفت باید یکی بهم گفتم نه نمی دم بعد نمی دونم چرا حس شیشمم بهم می گفت بگو باشه، گفت خونمون خالی شد بهت زنگ می زنم عصر اون روز بهم زنگ زد نرفتم اما فرداش زنگ زد رفتم وقتی خواستم برم یه دفعه پسر عموش که خیلی کثیف تر بود اومد گفت یکی می دی یا آبروتو می برم منم ناچار شدم بدم بار دوم پسره گفت یا میای یا آبروتو می برم بار سوم و بار چهارم که رفتم پسر عموی اون ما رو دید گفت یا می دی یا آبروتو می برم رفتم و از اون بار بعد نرفتم و با هزار بدبختی باهاش قهر کردم اون به چند نفر گفته بود من به کسی نگفته بودم تا ایکنه یه روز یه شماره قریب رو گوشیم اس داد نوشته بود می خوام کمکت کنم شنیدم خیلی اذیتت می کنن منم گفتم آره تا اینکه یه روز بعد اینکه باهاش دوست شدم گفت می خوم باهات قهر کنم من حرفی نزدم.یه دفه نصف شب همون روز بهم گفت می خوام تا قبل اینکه باهات حال کنم گفتم نه نمیام گفت اگه نیو مدی خواهرم کسو اگه بزارم درست زندگی زندگی آبروتو می برم من نفسم بند اومد هیچی نگفتم گفت خودتو آماده کن واسه فردا.فردا از صبح تا عصر به یکی از دوستام که تو بسیج بود گفتم نمی دونم کی رفت به داداشم گفته بود داداشم با عصبانیت بهم گفت کی باهات این کارو باتو کرده برم خواهر مادرشو بگاییم من همه ماجرا رو بهش گفتم و از موقع تا الان یه دو ماه گذشته تو این دو ماه همش دارن اون دوتا رو مجازات می کنن.باور کنین بخدا همش راس بود.پایان

نوشته: احمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها