داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کیر کلفت بابابزرگم (۱)

سلام
اسمم مهساست ۱۸ سالمه تک فرزندم و این داستان کاملا واقعی و الان بابابزرگم بزور شهوتی میکنه منو تا راحت منو بگا بده
تا وقتی ۱۶ سالم بود زندگیمون عادی بود بابابزرگمو خیلی دوست داشتم انقدر که مهربون بود جوری که بابام منو سپرده بود به بابابزرگم و کل خرجام با بابا بزرگم بود و البته خرج بابامم از باباش یعنی بابابزرگم بود لعنتی انقد که پولدار بود اصلا پولاش تموم نمیشد بابابزرگم ۴۵ سالشه ولی خیلی به خودش میرسه پاکسازی پوست و ماساژ جنسی و … میرفت تا خودشو ثابت نگه داره و واقعا همینطور بود جوری که انگار بابام و بابابزرگ داداشن تا پدر پسر خلاصه من ۲۴ ساعته خونه بابابزرگ عشق و حال بودم استخر و خوراکی فیلمو… داشتم با سوتین شورت شنا میکردم که بابابزرگ اومد دستپاچه خودمو جمع و جور کردم که خنده ای کرد و گفت راحت باش دخترم منو تو نداریم که از مهربونیش خوشم اومد و به شنا ادامه دادم فکر کردم بابا بزرگ رفته نگو پشت درختای عمارت داشت شق می‌کرد ریلکس شنا میکردم که تازه متوجه شدم نوک سینم و خط کصم کاملا مشخصن تازه فهمیدم چرا بابابزرگ از پشت درخت منو میپاعه خودمو زدم به اون راه و صداش زدم بدنمو بردم کامل زیر آب که بابا بزرگ برعکس تصوراتم از در اومد و فقط شرتک گشادش پاش بود که تا بالای زانوش بود یکم زوم شدم و دیدم یه چیزی بهمراه پای سمت راستش کنارشه صداش کرده بودم تا حوله یا پلو بیاره خودمو بپوشونم و برم تو چون وقتی اومدم تو استخر بابابزرگ خونه نبود خلاصه با چشای ریز به اون قسمت پاش نگاه کردم که کنجکاویم بدجور گل کرده بود ولی تابلو بازی در نیاوردم قبل از اینکه حرفمو بزنم خودشم پرید تو استخر الان من چیکار کنم؟ اومد نزدیکم و گفت مهسا گفتم جون که گفت میدونستی من چقد دوست دارم با لبخند سر تکون دادم که در حین حرفاش نزدیک و نزدیک تر میشد یهویی منو محکم از کمر گرفت و بغلم کرد متعجب بودم که چیشده ولی وقتی اون چیز لوله ایو لای پاش بالا زده بودو زیر چشمی دیدم تعجبم چند برابر شد اونو از خودم فاصله دادم گفتم حالت خوبه که گفت اونجام درد میکنه گفتم کجات که به لا پاش اشاره کرد چون منم ازونجا کنجکاو بودم گفتم خب من چیکار میتونم کنم گفت میتونی با دستت ماساژ بدی گفتم باشه که شورتکشو تو استخر درآورد و شورش رو آب موند دستمو گذاشتم لاش و کشیدم تا سر ختنه گاه کیرش قلبم تند تند می‌کوبید آیت دیگ چیه با دست زیر آب ماساژ میدادم که بابابزرگ به دیواره استخر تکیه داده بود آهی از سر آسودگی می‌کشید تقریبا نیم ساعت ماساژ دادم تو این نیم ساعت هم متوجه بزرگ شدن کیرش شدم هم داغ شدنش بالاخره دست کشیدم و گفتم بابابزرگ دستم درد کرد گفت فدای دستت بشم که انقد خوب ماساژ میده چشمکی بهم زد و گفت بیا یه قرار ببینیم گفتم چه قراری گفت اگه هر روز منو ماساژ بدی منم هر روز سینتو کونتو میمالم تا بزرگ و سفت بشه لعنتی میدونست رو اینا حساسم مجبوری به خاطر کون و ممه هام قبول کردم رفتم اتاق شب شده بود تقریبا ساعت ۱ شب بود داشتم به کیر بابا بزرگ فک میکردم من پورن زیاد دیدم ولی به این گندگی کیر ندیدم تقریبا ۳۰ سانت بود و قطرشم تقریبا ۸ سانت بود پرام ریخته بود یکم فکر کردم به کیرش و ثروتش با ثروتی که بابابزرگ داره باید منو بگاد تا اون ماشینی که تو کفشمو بگیره هم کیرش هم ثروتش برام مورد قبول بود و تصمیم گرفتم کاری کنم که خودش منو بگه فردا که شد با یه نیمتنه و شورتک تنگ از جلوش رد شدم که منو میپایید و قشنگ راس شدن کیرش مشخص بود کیر به اون گنده گی زده لود بالا خلاصه شب ساعت ۹ شد و ما باید تو استخر اینکارو میکردیم آخه خودمم خجالت میکشیدم کیرش درآورد و بیتاقت گفت اول از همه تو باید شروع کنی اوکی گفتم و مالیدمش قشنگ که آبش اومد گفت قربون سک و سینت بیا بمالم اومدم جلو که گفت یا سوتین گفتم نمیدونم کخ سوتین و شورتمو خودش در آورد یا دیدن سینم چشاش خمار شد و محکم گرفت دستش باسنمو تنگ کردم و ما لیدم به کیرش جوری که تابلو نباشه ترکیدن کیرش با باسنم حس کردم آهی کشیدم که وحشی شد و سینمو فشار میداد و می‌خورد اولش تعجب کردم بعد که لذت دیدم و داغی سرشو بیشتر فشار دادمو گفتم بخور بابا جونم بخور همه چیم برا توعه وحشی تر از قبل شد و سینمو انقد خورد که بی‌حس شدن و بی حال افتادم ۱ هفته همینجوری گذشت

ادامه دارد…

نوشته: ناشناس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها