داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

میسترس اسلیولزبین 3


کاملیا برگشت . یه چیزی خوردیم . -ببینم موقع خواب هم باید همین جوری باشیم ;/; -یواش یواش باید یاد بگیری که اینجا این منم که دستور میدم . یه خورده خشن تر شده بود . نمی دونم چرا ولی اون خوشگلی و اندام قشنگش منو که یک زن بودم وسوسه کرده بود . داشتم به خودم شک می کردم که نکنه دو جنسه باشم ولی نه اگه اینجوری بود که با موز و بادمجون با کوسم ور نمی رفتم . بااین که یواش یواش داشت یه چیزایی دستگیرم می شد و راستش خودمم کم میل نبودم ولی یه خورده هم می ترسیدم و گیج شده بود م و این ترس من وقتی بیشتر شد که دیدم رفت و یه چیز طناب مانندی آورد که سرش یه حلقه شبه فلزی یا پلاستیکی داشت . اونو انداخت دور گردن من و قفلش کرد و گفت آفرین اسلیو ناز من . باید همین جور به حرفام گوش بدی تا تخصص پیدا کنی . بعضی ها آفریده شدن واسه اسلیو شدن و بعضی ها هم بهشون میسترس شدن میاد تو ذاتشونه تو خونشونه .. ازدرسام عقب مونده بودم ولی با این حال دوست داشتم با تن و بدنش حال کنم . خب , می گفت با هم حال می کردیم دیگه این بازیها چی بود ;/;! عین یه سگ منو قلاده ام کردن و به طرفی کشوندن دیگه چه کوس شر بازیه . درهر حال واسه این که تو بازیش شرکت کنم گفتم صحیح می فرمایید بانوی من . میسترس باقدرت من . هیچکس به خوبی شما نمی تونست میسترس من بشه .. این حرفا رو وقتی رفته بودیم روی تخت بهش زدم . اون خودش از اون هفت خط ها بود . طنابو به سمت خودش کشید و من واسه این که سرفه نکنم و نفس کم نیارم سرمو با طناب به طرفش حرکت دادم -حالا دیگه مدل زبون بازیتو عوض می کنی … ای که هی این دیگه عجب آرسن لوپنی  بود لاپاشو باز کرد و گفت حالا زبونتو در میاری و میکشی رو کوسم . هر جوردوست داری عمل می کنی .باید بهم حال بدی . تا من نگفتم حق نداری دست از این کار بکشی . حالیته ;/; رون پای سفید و گوشتی اون و کوس کوچولوی وسطش دلمو برده بود . بی حس و بیحالم کرده بود . لازم نبود بهم دستور بده . دوست داشتم سر تا پای کاملیای خوشگلو بلیسم . هرچند خودمم هوس داشتم و دلم می خواست یکی باهام ور بره ولی اون لحظه بیشتر از هر چیز وجود این کاملیا برام اهمیت داشت . دلم می خواست باهاش حال کنم و تا می تونم بهش حال بدم ولی خب یه خورده زور هم می گفت اما این زور گویی و خشونت هم بهش میومد . قدرت برازنده اون بود و جذاب ترش می کرد . حس می کردم دوستش دارم .دوست داشتم اون فقط به من توجه داشته باشه و فقط از من بخواد که بهش حال بدم . درسته که اختیار همه چی دست اونه ولی باید نشون بدم که زبون یه اسلیو هم می تونه مثل زبون یه میسترس قدرتمند باشه . دستشو از رو طناب بر نداشته بود به همون صورت کاری کرد که سرم بیفته رو کوسش و منم درجا معطل نکردم با این که تجربه ای در این کار نداشتم و تا حالا کوسی رو نلیسیده بودم ولی چون یه زن یا دختر بودم می دونستم جاهای حساس یه زن کجاست و چه طور می تونم کاری کنم که بیشتر حشری شه . چقدر خوشبو و خوش طعم بود . چه لذتی داشت . خیسی کوسشو می خوردم و دوباره یه خیسی دیگه به جاش می نشست .. چوچوله هاشو میذاشتم تو دهنم و میکشون می زدم . زبونمو تا آخر از حلقومم در آورده می کشیدم رو کوسش . کاملیا اول بیحس شده بود و بعد چشاشو بست و پشت بندش ناله رو سر داد .. -آهههههه نگار! اسلیو من ادامه بده ادامه بده ! موقع خوردن کوسش یه ملچ ملوچ حسابی راه انداخته بودم  -زبونتو بنداز تو کوسم می دونستم زبون نرم دو سه سانتی بیشتر نمیره تو کوس و به پرده آسیبی نمی رسونه واسه همین اطاعت کردم -آخیش حالا شد یه چیزی . با دو تا دستاش چسبید به موهای سرم و داشت اونا رو از ریشه در می آورد .. گذاشتم حالشو بکنه . تازه در این نمایش من حق حرف زدن و یا اعتراض نداشتم اما کوسش این قدر به من کیف می داد که دیگه درد ریشه موهای سرمو زیاد احساس نمی کردم .. دستاش شل شده بود و طنابو ول کرده بود . گردنم خلاص شده بود ولی حلقه قلاده دور گردنم سنگینی می کرد . می تونستم بازش کنم ولی دستور نداشتم -میسترس من اگه اجازه می فرمایید این حلقه ای رو که عنایت فرموده با دستان مبارکتون بر گردنم مزین فرموده اید بازش نمایم تا با توان و کیفیت بیشتری در جهت رضایت بانوی خود کوشا باشم .. ملکه من که خنده اش گرفته بود و فهمیده بودم که این کوس شر هایی که بلغور کرده بودم درش تاثیر زیادی کرده کف دستشو از هوا به زمین یه تکونی داد که یعنی بردار -خوشحالم که اسلیو مطیعی دارم و سر خود کاری نمی کنه . از خوردن کوس خوش طعمش خسته نمی شدم .. معلوم نبود چی بهش مالیده منو مست هوس کرده بود ولی من کوسشو به خاطر خودش و به خاطر کوسش می خواستم اونو با هر طعم و بویی طالب بودم . موقتا از کوسش دست کشیده تا کل سیستم بدنی اونو تحت نفوذ خودم در بیارم و این جوری هم خودم لذت ببرم و هم لیاقتمو به بانوی خودم نشون بدم . نشون بدم که چه کنیز کاری و قدرتمند و با احساس و حال بدهی هستم . از رون پاش تا نوک انگشتاشو آروم آروم می لیسیدم . وقتی به انگشتای پاش رسیدم اونو اول دونه دونه گذاشتمش تو دهنم بعد دو تا دو تا و بعد همه رو یه دفعه . بر خلاف هیکل تپل و سینه ها و کون بر جسته ای که داشت کف دست و پاش خیلی ظریف و کوچیک بود وپنج تا انگشت پاشو می تونستم با یه خورده بیشتر باز کردن چاک دهنم داخلش جا بدم . وقتی انگشتای پاشو میک می زدم دستمم گذاشته بودم رو کوسش . رفته بود تو عالم هپروت و خلسه . وای که میسترس شدن چه کیفی می داد ولی اون حالی که من اسلیو داشتم می کردم دست کمی از لذت اون نداشت . کی فکرشو می کرد نگار چشم و گوش بسته و شاگرد اول کلاس یک شبه ره صد ساله رو طی کنه و غوره نشده مویز بشه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها