داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

لمس بی غیرتی

سلام اسم من امیره و 38سالمه و زنم عسل34سالشه .الان چند سالی که نسبت بهش بی شدمو واقعا لذت انکار ناپذیری از این مورد میبرم.عسل قبلاً معمولی لباس میپوشید چه تو مهمونی و چه بیرون ولیتز وقتی که این مانتو جلو باز آمد همچین عوض شد .من خیلی حال میکردم که بیرون به عسل نگاه میکنن.عسل هم بدش نمیومد که راحت تر از قبل لباس بپوشند.شب ها هم موقع سکس در مورد اتفاق هوایی که افتاده بود با هم حرف می‌زدیم.یه شب بهم گفت میریم بیرون شورت می‌پوشم اذیت میشم می‌خوام بیرون رفتنی دیگه شورت نپوشم و منم استقبال کردمو گفتم هر جور راحتی تازه اینجوری سکسی تر میشی.سری بعدی که می‌خواستیم بریم بیرون دیدم عسل ساپورت پوشیده و خط کصش کاملا معلومه با یه مانتوی جلو باز که کامل ویترین معلوم بود راستش خودم راست کردم و گفت ایرادی ندارد منم گفتم نه .رفتیم بیرون نگاه های شهوتی مردها رو کامل می‌تونستم احساس کنم.همین روال ادامه داشت تا با هم رفتیم شمال و من تو جنگل یه اتاق گرفتم و شب که شد جلو اتاق بساط مشروب رو پهن کردم پسر سرایدار اتاقها هم اومد عسل ساپورت پاس بود با یه تیشرت آستین کوتاه سه تایی نشستیم مشروب خوردن وسط های داستان من دیدم پسره خیلی شهوتی داره بای پای عسل رو زاق میزنه پاهای عسل رو نگاه کردم دیدم چاک ساپورتش پارس و یکمی از کصش معلومه عسل هم خبر نداشت این قضیه رو پسره داشت از شهوت میرد بساط رو جمع کردم و گفتم ما میریم بخوابیم.ما رفتیم و تو عسل لباساشو در آورد و شروع کرد از قضیه سرایدار تعریف کردن منم که حسابی شهوتی بودم شروع کردم خوردن کص عسل و کم کم سکسمون شروع شد و همین جوری که میکردمش پرسیدم دوست داشتی بهش بدی آنقدر داشت با نگاش میخورد که عسل گفت آره بدم نمیاد اینجا هم که کسی مارو نمی‌شناسه آخه ما همیشه تو سکس حرف از نفر سوم می‌زدیم همین جور که داشتم میکردمش دیدم پسره داره از کنار پنجره دزدکی مارو نگاه می‌کنه کلی حال کردم به روی خودم نیاوردم بعدش پزیشنمونو یه طرفی کردم که پسره بتونه از پشت ما رو نگاه کنه .بعد در حین کردن به عسل گفتم پسره داره ما رو میبینه اول عسل شاکی شد ولی گفتم بزار حالشو ببره خلاصه سکسمون تموم شد عسل گفت من هنوز ارضا نشدم میزاری برم به بهونه خرید تو مغازه پسره اگر شد یه حرکتی باهاش بزنم ؟من که حسابی شهوتی شده بودم گفتم باشه.عسل پاشد و شورتکشو پوشید و با یه تیشرت و رفت سمت مغازه پسره یه ۱۰ دقیقه که گذشت و نیومد گفتم برم ببینم چه خبره دزدکی دزدکی رفتم سمت مغازه و دیدم که عسل در شده و پسره داره از پشت کصشو می‌کنه چه کیر کلفت و درازی هم داشت یه چند دقیقه طول کشید و دیدم آخره داستانه زود برگشتم تو اتاق .عسل اومد و شاد شانگول یه امیر چه حالی داد بغلم کرد کلی منو بوسید و خوابیدیم .صبح شد و ما وسایلامو جمع کردیم و اومد باهاش حساب کتاب کنم گفت شما مهمون من بودید و ولی نگرفت از ما و کلی تشکر کرد و ما هم برگشتیم سمت تهران.الان خیلی وقت از اون داستان میگذره وما هنوز تو سکس کلی باهاش حال میکنیم.این بود داستان من امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها