داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

لز با دختر خجالتی 44

اعتماد به نفس عجیبی پیدا کرده بودم . -ولم نکن زیبا . ولم نکن . الان چند  ساله هیشکی نتونسته منو این جوری کنه .. لیدا شایدم راست می گفت . اون جوری که من حرکات زنا رو می دیدم اونا انگار پس از نرمش اولیه در عمل لز و این که خیلی اروتیک مآبانه به بدن هم می پیچیدند به ناگهان چند تا دنده می پریدند جلو و به کارشون سرعت می دادند . در حالی که این سرعت باید به تدریج می رفت بالا و اون جایی که نیاز به شوک داشت یک دفعه زیاد می شد . شاید این جا هر کس که در حال لذت دادن بود در همون حال به لذت بردن  هم می اندیشید ولی من حالا فقط به این فکر می کردم که با نشون دادن خودم کمتر خجالت بکشم . حالا چهار تا از انگشتاموفرو می کردم توی کس لیدا و لبامو هم گذاشته بودم رو لباش . طوری میکشون می زدم که دیگه صداش در نیاد . اونم واسه این که در مقابل حرکات من کاری کرده باشه دستشو رسونده بود به سینه هام و آروم آروم باهاش بازی می کرد و گاهی  هم دستاش ول می شد . سینه هامو رو سینه هاش می گردوندم . با بالاتر کشیدن خودم انگشتام دیگه  بیشتر از نصف نمی تونستم توی کس لیدا جون فرو کنم . بعد ار بیرون کشیدن انگشتام .. روی کس لیدا جون و اطراف اونو یه دستی کشیدم و یه دستی هم روی کس خودم گذاشتم . به اصطلاح کارشناسی خاصی کردم و خواستم ببینم که از نظر برق انداختگی در چه حدیه .. خب موریزه ای که بتونه خراشمون بده نبود . لیدا فوق العاده خیس کرده بود . کس ورم کرده اش نشون می داد که آمادگی خوبی برای یک کس غلتونی حسابی داره . همین کارو هم کردم . با شروع این کار متوجه شدم که خودم هم دارم اوج می گیرم . سر تاپام بی حس شده بود . دهنمو که از رو دهن لیدا جون بر داشتم انگاری یه دنیا حرف در حال انفجار داشت . -نههههه زیبا زیبا قلبم داره وای می ایسته . ولم نکنی ها . اصلا نگاه نکن من چی دارم میگم .. وووووووییییی  .. ووووووووییییییی ..  دیگه هیشکی دور و بر ما نبود ولی گویی که همه منتظر شنیدن حرفای ما بودند . متوجه نشدم صدای کیه ولی یکی بلند داد زد لیدا بسه دیگه  صدات تا شهر هم میره و الان کاری می کنی که بیان همه ما رو ببرن .. یکی دیگه می گفت کجا ما رو ببرن کیرشونو می کشن بیرون و میذارن توی کس خانوم دکتر ایی که  سه ماه در میون وقت ملاقات ازشون گرفتن آرزوشونه .. -من که کسمو مفت نمیدم .. از این طرف لیدا دست از کشیدن موهام بر نمی داشت و یک ریز مشغول بود .. لحظاتی بعد دیدم که خانوما همه شون اومدن . دور و برم شلوغ شده بود .. لیدا : چیه دارین فیلم سینمایی می بینین . پدر تونو در میارم اگه حواس زیبا جونمو پرت کنین . اون از همه شما بهتر حال میده . اگه نغمه نخوادش من خودم می خوامش .. مال خودمه .. زیبا ادامه بده . کسم داره برشته میشه .. هر وقت حس می کنم دارم خشک میشم یهو سیل راه میفته .. تو خوب می دونی چطور هور مونهامو تحریک کنی .. .  یک بار دیگه از سرعت  کار کم کرده و به لمس آروم اون پرداختم .. دوباره کسمو انداختم روی کسش . بهش فرصت فکر کردن نمی دادم ولی اون می تونست روی لذت بردن خودش تمرکز داشته باشه . اونو در این زمینه طوری گیج کرده بودم که خودش نمی دوست کدوم حرکت من براش شور و هیجان بیشتری داره . ولی کس غلتونی روش اثر فوق العاده ای داشت . برای همین منم بیشتر روی این قسمت زوم کرده بودم . حس کردم یه انگشتایی داره روی موهام کشیده میشه . انگشتایی که سراسر مهر و محبت و عشق بود . انگشتایی که نشون می داد داره به من می باله . اون دست نغمه بود که داشت موهامو نوازش می کرد و با هاشون بازی می کرد . می دونستم که دارم رو سفیدش می کنم . چقدر دلم می خواست حالا در آغوشش بودم و بهم حال می داد . دستاشو گذاشته بود رو سینه هام و باهاشون ور می رفت . کاش می تونستم درسامو هم طوری بخونم که ازم راضی باشه .. راستش این جوری که نغمه داشت باهام ور می رفت تمرکز من روی لیدا کم می شد . چون اون وقت باید یه حس دو طرفه می گرفتم و اگه هم نمی خواستم به حرکات نغمه جون توجهی داشته باشم عزیز دلم ازم ناراحت می شد .. این یه تیکه رو لیدا خوب متوجه شده بود . -نغمه جان میشه ازت خواهش کنم دست از  زیبا ور داری . این جوری که معلومه هم خوابه توست . بذار این چند دقیقه ای رو آرامش داشته باشیم . -لیدا  فکر نکنم  کس سنگی تو به این زودیها آبشو آتیش کنه . -کس من اون قدر ها هم که فکر می کنی کوه نیست . کس من شیرینه که فرهاد کوهکن ا گه خوب وارد باشه که چه جوری بکنه می تونه راحت به دل نرمش دست پیدا کنه .. نغمه ازم فاصله گرفت و با رفتن اون یه بار دیگه اوج گیری لیدا شروع شد . حس کردم که باید سرعت خودمو زیاد تر کنم تا اونو زود تر ارضاش کنم . راستش از این که لیدا اون بر خوردو با نغمه داشت به خاطر اون ناراحت شده بودم هرچند که صحبتای لیدا منطقی بود ولی دلم نمیومد که نغمه پیش لیدا کم بیاره …. ادامه دارد …. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها