حدود ظهر داشتم از پارکینگ مجموعه ورزشی میومدم بیرون ، سوار ماشین بودم که تو پیاده رو دیدم یه خانم نسبتا قد بلند با اندامی کشیده داره با موبایل حرف میزنه رفتم جلو که صورتشو ببینم با یک زن حدود چهل الي چهل و پنج ساله كه بعداً فهمیدم چهل و پنج سالشه مواجه شدم بهش میخوره حدود سي و پنج ساله باشه، رفتم کنارش صدا زدم که مثلاً آدرس بپرسم با یه لبخند و كلي ناز و ادا حالیش کردم که می خوام باهم دوست بشیم سریع از ماشین فاصله گرفت و بعد از کلی بکش بکش آخرش گفت که متاهله، تا اینو گفت پیش خودم گفتم خودشه و از اوناس كه پا ميده بالاخره شمارم رو بهش دادم ، با کلی التماس كه حتما زنگ بزن
حدود پنج روز بعد تو تلگرام پیام داد اسمش شراره بود ، کلی با هم حرف زدیم میگفت شوهر، داره دوتا بچه ، وضع مالیش خوبه از شوهرش راضیه ، هیچ مشکلی نداره ، برای تنوع و هیجان با من دوست شده ، همون روز دوم و سوم وارد سكس چت شدیم و براش عکس و فیلم سكسي فرستادم ، خودمو متاهل معرفي كردم و اينكه زنم خیلی سرد مزاجه برای همین دنبال سكسم ،گفت که از چت خوشش نمیاد و منم سريع خواستم قرار بذارم چهارروز از اولین تماسش بیشتر نگذشته بود که داشتیم وارد رابطه می شدیم
یه جای کارش میلنگيد یه چیزایی را داشت دروغ ميگفت ، میگفت از زندگی با شوهرش راضیه ، ميگفت شوهرم خیلی حشریه و یک شب درمیان سكس داریم ،گفتم لابد کير شوهرت کوچیکه يا زود آبش میاد ، ولي گفت که برعکس سكس های طولانی داریم كيرشم كلفته و عالیه ، البته خونش جای خوبی بود و ازم پول نخواست ولی تا یه تعریف ریز ازش میکردم خرکيف میشد ، منم تا میتونستم زبون بازی میکردم ، ازش خواستم که یه روز از ساعت ۹ صبح كه شوهرش ميره سر كار بیام دنبالشو ببرمش مکان و تا ظهربرش گردونم ولی قبول نکرد آخرش نفهمیدم چه مشکلی داره که حاضره با من باشه وقتی بهش گفتم مکان اون طرف شهره مشکلی نداشت ، غروب ساعت هفت رفتم دنبالش تا دوازده شب زير من بود ، تازه جنده خانوم میخواست شب هم بمونه که وقتی که با سردي من بعد از سكس مواجه شد خواست بره (اين قسمتو زودتر تعریف کردم) همش استرس داشتم روی سرم خراب بشه به نظرم طلاق گرفته بود ، نمیدونم
بالاخره با ترس و لرز خواستم که بياد مكان ، پیش خودم گفتم میبرم باش حال می کنم با همه ابهامی که داشتم نمیتونستم نکرده ولش کنم هیکلش خوب بود و خودم رو راضی کردم ، آخه این همه کس تو شهر ميچرخه خودمم كه زن داشتم که ای کاش نداشتم ، آخرش باید فیلم پورن نگاه میکرد و جق میزدم ، باید ميگائيدمش
حدود هفت شب سوارش کردم ، یه لباس معمولی پوشیده بود ، شلوار جین با کاپشن با یک ساك دستی ، چند تا شورت و كرست و چیزهای دیگه که نفهمیدم چی بود ، یک ساعت و نیم تا غرب تهران تو راه بوديم ، تا رسیدیم خونه رفتم دوش گرفتم از حمام بدون شرت آمدم بیرون جنده خانوم یکی از شورت و سوتین هاشو ست کرده بود ، نشسته بود روی مبل تا منو دید لبخند زد که همون لحظه داشت آبم ميومد خيلي بهم چسبيد ، لامپ ها را کم کرده بود یه نور زرد کمرنگ که زیرش کوس چهل ساله حشري آماده بود به گا بره ، خودمو جمع و جور کردم و سريع خودمو خشك كردم ، رفتم سمتش ، لخت بودم ، بلند شد وایساد ، لبشو ماچ کردم و چشمامو بستم ، وای که چه حالی میداد ، خیلی وقت بود زن نزده بودم ، اصلاً حالیم نبود چقدر لباش تو دهنم بود گردنشو بوسيدم و قربون صدقش رفتم ، سینه هاشو فشار دادم ، وسط ممه هاشو بوسیدم ، لپاي كونش تو دستام بود ، یه نگاهش کردم تو چشاش ذوق و عشق و سكس بود نمیدونم چی بود ولی چشاش خیلی گيرا بود زن خوشگلي نبود پوست شکمش هم کمی آویزون بود به خاطر دو بار زایمان ولی با نمک بود ، سبزه بود ، سینه های درشتي داشت به نظر پروتز کرده بود و از همه بهترحرف گوش کن بود مثل بره ، نشستم رومبل حاليش كردم كه جلوم زانو بزنه ، كيرم تو دهنش بود ، درآوردم گذاشتم لاي ممه هاي بزرگش ، خدا … چه لذتي ، خودشو بالا پايين ميكرد هنوز كيرم لاي ممش بود ، هدایتش کردم به سمت کيرم چسبید به كيرم و شروع كرد به ليسيدن و بوسيدن كيرم اصلا بلد نبود ولی چاره ای نبود من همین چند ساعت رو داشتم بايد از بدنش لذت ميبردم
شورتشو کشیدم پایین ، رو به دیوار، حالت ایستاده ، از پشت کردم تو کوسش ، تنگ نبود ولی خیلی ليز بود ، نميخواستم زود تموم شه ، قنبل كرد و منم از كوسش لذت ميبردم ، واي داشتم ميگاييدمش چه حالي ميداد خدايا تموم نشه ، مكس میکردم و دوباره سینه هاشو با دوتا دستام فشار میدادم محکم ضربه میزدم ، جبغ ريز می‌کشید که باعث میشد خیلی حال کنم ، خیلی بلد بود ، عشوه ميومد ، نبايد زود تموم بشه ، انداختمش لبه مبل حالت داگی ، بهش گفتم می خوام كونت بزارم گفت تا حالا از كون نداده حتی به شوهرش ، بیخیال شدم که ضد حال نشه ، حول شده بودم نمیدونستم چه مدلی بكنمش ، میخواستم زيرم بمونه و لذت ببرم ، انداختمش رو زمین ، افتادم روش ، پنجه هامو قفل کردم تو پنجه هاش ، لبشوگاز گرفتم و کيرم تو کوسش بود و همینطور ازش تعریف میکردم و تو كوسش ضربه ميزدم ، بهش فحش میدادم ، جيغ های ریز می کشید ، تو آسمون بودم حاليم نبود ، گفتم مادر جنده ميدوني چه کوسي هستی بايد بازم زیر کيرم بيايي گفت نوش جونت هر وقت بخوای زیرکیرتم ، فقط اينقدر محکم نزن دردم میاد ، اینو که گفت میخواستم بتركم از حشريت ، جنده خانوم ميدونست چي بگه كه منو ببره تو اوج ، آبم اومد ، اونم ارضا شد
سر شام دوباره سر حرف باز شد ، ميخواستم بفهمم فازش چيه ، هم ميگفت يه شب درميون با شوهرش سكس داره هم الان اينهمه حشري بود انگار خيلي وقته زير هيچ مردي نبوده ، همون حرفا رو تکرار کرد میترسیدم برام نقشه كشيده باشه ، خيلي حال ميداد ،كامل خودشو در اختيارم قرارداد ، بايد میکردمش و ولش میکردم ، خلاصه که خیلی نسبت به من حس گرفته بود و همین منو میترسوند ، سر شام لخت نشسته بودم بهش گفتم بازم پایه اي چون دلم نيمیخواد راحت ولت کنم ، لبخندی زد که كيرم دوباره شق شد ، گفت بخورمش ! همونجا کنار سفره افتاد روی كيرم ، بهش گفتم لخت شو که وقتی خوابیدی كون قشنگتو ببینم ، بلند شده وایساد جلوم كه باید خودت در بیاری ، من که نشسته بودم شورتشو کشید پایین و کوسشو بوسیدم و گفتم خیلی کوسي گفت مال خودت ، نوش جونت ، دوباره خوابید رو كيرم كه بخوره ، عوضي کونشون تکون میداد و سرشو از روي كيرم بلند ميكرد و ميخديد ، نتونستم طاقت بیارم ، رفتم خوابیدم روش گذاشتم دم سوراخ کونش ، گفت درد داره تو رو خدا نکن ، گفتم چی میشه گريه ت میگیره ؟ جيغ میزنی ؟ گفت آره تورو خدا نکن ، داشت از زیرم میومد بیرون ، گفتم آخه باید حاليت كنم كيرم چه مزه اي داره ، بايد محکم بزنم که ازم خوشت بیاد ، آخه ميگن زنا از بکن خشن خوششون میاد ، گفت نه درد داره ، تو همین حالت کردم تو کوسش ، بهش گفتم مامان تو میاری بکنم گفت آره گفتم خواهرت چی ؟ گفت میارم ، پا به پای من می‌آمد ، خیلی اهل حال بود ، ميدونست دارم ديونه ميشم اونم همراهي ميكرد بهش گفتم ، كيرمن بهتره يا كير شوهرت گفت تو خیلی شیطوني منو بدجوري كردي دارم ميميرم ، متکای مبل گذاشتن زیر شکمش دستشو از پشت گرفتم و محکم میزدم ، آبمم كه تازه اومده بود دیر ارضا میشدم ، دادش رفت هوا که شهرام تورو خدا ولم کن ، واي خداي من خوابيدم روش ، شل شدم ، دستمو گرفت كشيد سمت صورتشو بوسید ، چقدر لذيذ بودي شراره دمت گرم
رسوندمش خونشون ، دو ساعت بعد پیام دادم که دیگه نمیتونم باهات باشم ، پيام داد چرا مگه چی شده؟! دیگه جواب ندادم
نوشته: شهرام