داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

علیرضا و دختر عمه

ﺳﻼﻡ،ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 31 ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻭﻣﺘﺎﻫﻞ ﻫﺴﺘﻢ . ﻫﻤﺴﺮ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ویداﺳﺖ ﻭ ﺣﺪﻭﺩ 40 ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﺠﺮﺩﻩ . ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﯾﺎ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﺯﻥ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮ ﭘﺮ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻟﻔﻆ ﻗﻠﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ‏( ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍ ‏) ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ، ﺳﯿ ﻨﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﭼﺸﻤﻤﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻓﮑﺮﺵ ﻧﺒﻮﺩﻡ ، ﭼﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻤﻮ ﻭ ﺩﺭﻭ ﻭﺭﻡ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻮﺩ .
ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﻫﻤﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻫﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻫﯽ ﺷﻮﺧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻤﻮ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪﯾﻢ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﻡ ، ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻇﺮﻓﺎﯼ ﺷﺎﻣﻮ ﻣﯿﺸﺴﺘﻦ ، ﻣﻨﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻧﺎﭘﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻣﻮ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺘﻬﺎ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ویدا ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﺁﺧﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﯾﻘﻪ ﺑﺎﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﺎﯾﻮ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ ، ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺳﯿ ﻨﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺻﻼ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ویدا ﮔﻔﺖ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ،ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺖ ﻫﺴﺖ ، ﭼﺎﯾﯿﻮ ﺑﺮﺩﺍﺭ . ﺩﯾﮕﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﻓﺘﻦ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯿﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﺁﻣﯿﺰﯼ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺒﯿﻨﯿﻤﺘﻮﻥ .
ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻓﮑﺮﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺪﻭﺩ 5 ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﯾﯽ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺷﻤﺎﻝ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﺧﻨﮏ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ، ﻣﺎ ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻠﻤﻮﻧﻮ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﯾﯽ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﮐﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭﻧﺠﺎ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﻭﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ویدا ﻫﻢ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ . ﺍﻭﻧﺸﺐ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﺮﮔﺬﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻫﻤﻪ ﺻﺒﺢ ﺑﺮﻥ ﺳﺮ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺷﺒﺸﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ ، ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻢ ﻭ ویدا ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﻐﻠﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ . ﺍﻭﻧﺸﺐ ﯾﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺳﮑ ﺲ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻤﻮ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﺧﻨﮏ ﺑﻮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺻﺒﺢ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺷﺒﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ، ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻢ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ 11 ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺳﺮ ﺧﺎﮎ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﻡ ﺩﻭﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻣﻪ ، ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ ، ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ‏( ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺣﺲ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯾﻢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﮐﯿﻪ ‏) ، ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ویدا ﺩﺭ ﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ، ﻫﻤﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﯾﯽ ﺍﯾﻨﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﭘﺮﺭﻭﯾﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻨﻮ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﺗﺎﻕ . ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﺑﺪﻥ ﺳﻔﯿﺪﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻤﻮﻡ ﺷﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪﺵ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ویدا ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺣﻮﻟﻪ ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﯼ ﻭ ﮐ ﯿﺮ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ویدا ﺑﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ 2 ﻣﺘﺮ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺷﻠﻮﺍﺭﻣﻮ ﺟﺮ ﻣﯿﺪﺍﺩ ، ﻣﻨﻢ ﺍﺯ ﺟﺎﻡ ﭘﺎ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﻡ ﺣﻤﻮﻡ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ویدا ﺑﻪ ﮐ. ﯿﺮ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﯼ ، ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﭘﺮﺭﻭﯾﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﻢ ﻭ ویدا ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷ ﻬﻮﺕ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻣﯿﺒﺎﺭﯾﺪ ، ﮐﻢ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻦ ﻭ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﺑﻮﯼ ﺷﺎﻣﭙﻮﺵ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺣ ﺸﺮﯾﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻧﺎ ﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺩﺳﺘﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮﺵ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﮐ. ﯿﺮ ﻣﻨﻮ ﮔﺮﻓﺘﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻟﺐ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺁﻩ ﻭ ﺍﻭﻩ ﻫﺮﺩﻣﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻮﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻨﺪ ﺣﻮﻟﺸﻮ ﺷﻞ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﻭ ویدا ﻟ ﺨﺖ ﻟ. ﺨﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﺒﺎﺳﺎﯼ ﻣﻨﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﻫﻤﻪ ﻟﺒﺎﺳﺎﻣﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳ ﺎﮎ ﺯﺩﻥ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﺁﻩ ﻭ ﺍﻭﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺑﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺪﻧﺶ ﻭ ﺍﺯ ﺳﯿ. ﻨﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﯽ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺻﺪﻗﻢ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ، ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ، 3 ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮ ﮐﻔﺘﻢ ﻭ ﮐ ﯿﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭ ﮐ ﯿﺮ ﮐﻠﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ‏( ﻭﺻﻔﺸﻮ ﺍﺯ ﺯﻧﻢ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ‏) ﻭ ﻣﻨﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﮐ ﺴﺸﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐ ﺲ ﺑﯽ ﻣﻮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺴﺘﻪ ﺷﺪﺵ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﯽ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﺣﺎﻟﯿﻤﻮﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﺵ ﺟ ﺮﻡ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﮕﻪ ﺑﺎﺯﻩ ، ﮐﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﮐ ﺲ ﺑﻌﺪ 40 ﺳﺎﻝ ﮐ ﯿ ﺮﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻗﺪﺭﺗﻢ 2 ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﯿ ﺪﻥ ﮐﯿ ﺮﻡ ﺑﻪ ﮐ ﺴﺶ ﻭ ﻫﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﯿ ﺮﻣﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮﮐ ﺴﺶ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﺲ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳ ﯿﻨﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻤﻮ ﻭﺑﺮﺍﺵ ﻣﯿﻤﺎﻟﻮﻧﺪﻡ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺗﻠﻤﺒﻪ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﻭ ﺳﺮ ﻭﺻﺪﺍﻣﻮﻥ ﮐﻞ ﺧﻮﻧﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﺪﯾﻢ ، ﻣﻨﻢ ﺗﻠ ﻤﺒﻪ ﺯﺩﻧﻤﻮ ﺗﻨﺪ ﮐﺮﺩﻣه شلوارمو دادم پایین همونقدر اینقدر شرتو شلوارم تنگ بود کیرم یه حالت کبودی پیدا کرده بود گفت بیشتر بده منم ک انگار دنیارو بهم دادن یه ذره دیگ دادم پایین گفت نگاه کن چیکارش کرده بس خاروندیش زخم شده گفتم میبینم میسوزه(حالا یعنی نمیدونستم زخم شده)گفتم خوب حالا چیکارش کنم خانوم دکتر گفت برو کرم بیار گفتم کدومو گفت اونک عکس الورا روشه سریع پریدم تو اتاق میدونستم ک الان خودش برام کرم میزنه با ناخن از عمدی روی دسته کیرمو محکم خاروندم تا زخم بشه زود کرمو بردم تا شک نکنه همچنان کیرم شق بود دیگ خیلی داشت اذیتم میکرد گفت کرمو بده گفتم ن نمیخواد خودم میزنم گفت لوس نشو دیگ کرمو دادم سر گرمو باز کرد یه ذره کرم زد رو دستش گفت شلوارتو تا زانو بده پایین من تعجب کردم مکث کردم دوباره گفت مک کری میگم شلوارتو بده پایین کار دارم میخوام غذا درست کنم منم دیگ ایندفعه دست دست نکردم شلوارمو دادم پایین

کیرم یهویی پرید بیرون یه ذره کمتر از حد معمولیش بود چون شرتم تنگ بود قشنگ اونجور ک میباید شق میشد شق نشده بود ولی کلفتیش بیشتر شده بود دیدم مادرم دست به کار نمیشه گفتم پس زود باش مگ نمیخوای غذا درست کنی مادرمم دیگ میخواست من شک نکنم کرمو زد روی زخمی ک بالای کیرم بود با یه دست کیرمو گرفته بود داده بود پایین با یه دستم داشت کرم میزد روی زخمم روی زخم اولیم که کرم زد رسید به اون زخمه ک از عمده انداخته بودم رو دسته کیرم اولاش با اکراه کرمو میمالید بعد دیگ براش ادی شده بود خیلی حال میداد دیگ بی اختیار چشمامو بستم تو اسمونا بودم سرم بالا بود چشمامم بسته مامانم یه ذره تندترش کرد دیگ روی کیرمو نمیمالید اومده بود نزدیکس رش بدنم یجوری میشد نه ک ابم بیاد ن من یه ذره ریز انزالم دیر ابم میاد سرمو دادم پایین دیدم مامانم داره با دست چپش پستونشو میماله نمیدونید چ حالی میداد نقشم گرفته بود یواش دستمو بردم سمت سرش سرشو اورم سمت کیرم ک برام ساک بزنه تقلا کرد کیرم کرم کرمی شده بود سریع مثل فشنگ پریدم کیرمو با صابون شستم تمیزش کردم دوباره برگشتم مادرم تابو سوتینشو در اورده بود عجب پستونایی بود انصافا داشت پستوناشو میمالید رفتم بالاسرش وایسادم دیگ ایندفعه خودش اومد ک بخوره نمیشه بگی خیلی خوب ساک میزد اما انصافا خیلی حال میداد بیشتر سرشو میخورد کیرمو از دهنش کشیدم بیرون رفتم سمت پستوناش شروع کردم خوردن تو اسمونا بود خیلی حساسیت نشون میداد رو پستوناش از رو ساپورت دستمو بردم سمت کسش هم پستونشو میخوردم هم کسشو میمالیدم با یه دست دیگمم پستون سمت چپشو میمالیدم دیگ نمیتونس مقاومت نشون بده یه لرزه کوچیکی به بدنش افتادو ارضا شد من همیشه دوست دارم اول طرف مقابلم ارض ا شه بعد خودم ساپورتشو دادم پایین کیرم داشت میخوابید کم کم عجب کسی بود(حرومت بابا)پشماشم تازه داشت میومد بالا افتادم به جون کسش شروع کردم خوردن یه ذره ک خوردم دادم دوباره برام س اک بزنه کیرم دیگ مثل همیشه شق بود 17سانتو کلففت سرشو گزاشتم دم کسش کم کم کردم داخل یه اهی گفت که ابم میخواست با گفتن همون اهش بیاد تو حالت هفتی بودیم کم کم سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردم کسش تنگ نبود اما گشادم نبود دیگ داشت ابم کم کم میومد دیگ ازش نپرسیدم کجا بریزم درش اوردم ریختم رو شکمش خیلی حال داد بهم اونروز نمیدونم باز ارضا شد یا نه ولی بیحال بود خودمم دیگه نا نداشتم رو کیرم داشت میسوخت ولی به یه کس کردن که میرزید یه ماه پیش تاحالا 3بار کردمش یبارشو ک همین پریروز بود از کون کردمش بعد اولین ماجرا کیرم تا یه هفته تا بهش ور نمیرفتم شق نمیشد
پایان

نوشته: دزدلها

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها