صیغه ای سکسی (۱)

داستانی که مینویسم واقعی نیست ولی مطمئنم کیراتونو راست میکنه و کساتون رو خیس
سکس خشن.از زبون خودم نیس
اسم من حامده و 35 سالمه.وضع مالیم عالیه.یه سالی میشد که از زنم طلاق گرفته بودمو حسابی کیرم بی کس مونده بود.تو فکر جور کردن یه جنده بودم ولی سکس های معمولی بهم حال نمیداد.
خلاصه کیر ما از روزی سر حال اوند که یه مرد بد بخت بیچاره ای کلی سرم بدهی بالا اورد منم گفتم اگه می خواد بیخیال بدهی سنگینش بشم که دخترشو شیش ماه صیغم کنه.اونم که راه دیگه ای نداشت قبول کرد.
شب اول کلی گریه و التماس کرد که نکنمش ولی من وحشیانه زنش کردم.اون هیکل سکسیشم کلی بهم حال داد.سینه های گنده و نرم.کون گرد.رونای بزرگ و گوشتی.خلاصه انگار این جنده واسه من ساخته شده بود.
بعد از اون شب یه یه هفته ای سراغش نرفتم و باهاش کاری نکردم ولی منتظر یه فرصت مناسب بودم که حسابی حالشو بگیرم.رفتارم باهاش مثل برده ها بود.آره منم یه ارباب حشری و بی رحم.
تو اون مدت کلی فیلم سکس خشن دیدم.تازه فهمیدم سکس خشن یعنی چی.میتونستم تصور کنم گریه ها و التماس هاشو موقع به گا رفتن و شکنجه.
یه روز خسته از شرکت اومدم خکنه و رو تختم ولو شدم.خدمتکارم رو صدا کردم و بهش گفتم اون دختره، سارا، رو برا ساعت نه واسم حاظر کنه.
وقتی رفت بیرون یه قهقه ی بی رحمانه سر دادم و رفتم سراغ کمدم.واسه امروز حاظر و آماده بودم.یه جعبه اوردم بیرون.توش طناب و شلاق و قلاده و یه تیکه پارچه و پوزبند آماده کرده بودم.
خودم رو با فیلم سرگرم میکردم که یه دفعه دیدم ساعت پنج دیقه مونده به نه.دیگه طاقت نداشتم حتی فکر کردن به کس و کون صورتیش کیرمو راست میکرد.داشتم از شهوت آتیش میگرفتم.
خلاصه جنده ی کونی ما هم رسید.در باز شد.خدمتکارم اومد تو و پشت سرش برده ی من داخل شد.یه نگاه از سر شهوت بهش انداختم.سرش پایین بود و مثل بید میلرزید فک کنم فهمیده بود چه آشی براش پختم.
_چیزی لازم ندارین؟
_نه برو.
وقتی رفت بیرون در رو قفل کردم و دو تا قدم به سارا نزدیک شدم.چسبید به دیوار.کیر راست شدم خورد به کسش.لباس بلندی که رو لباس سکسیش پوشیده بود رو در اوردم.همون لباسی که خودم براش خریده بودم تنش بود.یه لباس مشکی، صورتی.همش تور مشکی بود و همه جاش پیدا بود.قرمزی سینه هاش، کونش، حتی کس صورتیش.تنگ تنگ بود چن تا تیکه پارچه هم زیر گردی سینه هاش و پایین دامن کوتاهی که تا زیر کونش بود داشت.
دستامو بردم زیر چونه هاش.گریه ش گرفته بود.
_تو رو خدا…تو رو خدا ولم کن.اینبار نه…حداقل اینبار نه…
یکی محکم زدم تو گوشش و پرتش کردم رو تخت.نشستم روش سینه هاشو محکم فشار دادم.جیغش رفت هوا.
_خفه شو جنده ی آشغال. ببند دهنتو.تو برده ی منی.هر کاری بخوام باهات میکنم.
دوباره سینه هاشو فشار دادم باز جیغ کشید
_افتاد؟
_ بله
_بله چی؟
_آقا
_ارباب.من ارباب تو هم.تو هم از یه اسباب بازی سکسی بیشتر نیستی کارت فقط حال دادن به کیرمه گرفتی؟
_بله ارباب
_حالا شد
بلند شدم و رفتم عقب.روی صندلی چرمیم نشستم.
با انگشتم بهش اشاره کردم که بیاد جلو.
با لرز جلو اومد.
_کمربندمو وا کن.
دستشو برد سمت کمر بندم از وقتی اومده بودم کت و شلوارمو در نیورده بودم.
کمربندم رو وا کرد و شلوارم رو به زور کشید پایین.با دیدن کیر کلفت و بلنده که حسابی راست شده بود وحشت کرد و لرزش بیشتر شد.
سیگارم رو آتیش کردم.
_چرا نگاه میکنی؟ درش بیار
شورتم رو هم دراورد.
_بخورش.
سر کیرم رو کرد تو دهنش.
نه من اینجوری نمی خواستم.
سرش رو گرفتم و کیرم رو تا ته کردم تو حلقش.داشت خفه میشد.همش عق میزد.
_بخورش.زود باش آبشو بخور تا جرت ندادم.بخور کونی.
ولی گوشش بدهکار نبود.آخر کار خودمو کرد یه نیشگون از کونش گرفتم.همشو خورد.
داشت از حال میرفت.موهاشو گرفتم و سرش رو بلند کردم.
_انگشتامو بلیس.
سرش رو اورد پایین انگشتانو کرد تو دهنشو همش رو لیس زد.جندهدی کار بلدی بود از اون هایی که مادر زادی جنده اند.
از تو جعبه یه قلاده در اوردم.چشاش چهار تا شد فکر نمیکرد بخوام اینجوری بکنمش.
بلند خندیدم._چته کیر لیس؟ فک نمیکردی این کاره باشم نه؟ هههههه امروز همچین بلایی سرت بیارم که تادعمر داری یادت نره.این شیش ماه جر واجرت میکنم.هههههه
قلاده رو بستم دور گردنش.از جام بلند شدم.
_هاپ هاپ کن
_نکنین…تو رو خدا…
_خفه…سگ که حرف نمیزه…هاپ هاپ کن.
آروم و با ترس هاپ هاپ کرد._خوشم اومد.ههههه.جنده سگ خودمی
بلیس پامو.
دوباره شروع کرد به لیس زدن پاهام.
_خوبه…بیا بالا تر
زبونش رو کشیر رو پام…رسید به رونم.کیرم دوباره دوبرابر شد.واسه جر دادنش لحظه شماری میکردم.
رو رونام متوقف شد نمی خواست به تخمام حال بده.غلط کرده اون نوکر تخمامه.
_بیا بالاتر خایه هامو بخور.
زبونش رو اورد بالا تر.
_بخورش…بخور جنده…بخور…اونا اربابتون…تو از اونا هم کمتری…بلیسشون…جون
همین جور می خوردشون و منم حال میکردم.
_بسه
رفت عقب.
_هاپ هاپ کن
باز صدای سگ در اورد
_کونتو تکون بده
کونشو از زیر لباس سکسی تکون داد و دامن از روش کنار رفت.خم شدم و کونشو حسابی مالوندم.چند بار محکم زدم روش.آه و اوهش بلند شد.منم از خدا خواسته محکم تر زدم.
_آی…
_جون بگو …ناله کن…ناله کن…آره …جوووووووون…
دوباره محکم زدم.
_شیش ماه به گا میدمت،…هر شب باید التماس کنی و گریه کنی…منم حال میکنم…بناااال،
انگشتم رو کردم تو کونش.
جیغش در اومد.اون یکی هم کردم تو.ناله هاش بلند شد.
دفتم عقب.بلندش کردم و بردمش سمت تخت.دست و پاهاشو محکم بستم.چشماشم بستم.بعد شلاقم رو در اوردم.رفتم جلو.سینه های خوشگلش رو از بالای لباس در اوردم.اول حسابی فشارشون دادم.ناله کرد.نوکش رو محکم گاز گرفتم.
_آآااااااااااااخ…تو رو خدا…درد داره…نکن…آههههه…آیی…
بلند خندیدم…محکم سینه هاشو شلاق زدم…مثل ژله بالا پایین مرفت…مثل خر جیغ میزد.منم از لذت بلند میخندیدم…نشستم روش کیرم رو گذاشتم لای سینه هاش.سینه هاشو با دست فشار دادم به کیرم.
_اینا چین هااااان؟…مگه لالی…؟
_سینه هامن…_نشنیدم؟ مال کیه؟
_مال اربابمه…_حالا شد…چی کار میکنی؟
_به اربابم حال میدم…_هههاهههه الان منم به تو حال میدم
رفتم عقب و پامو کردم تو کسش.با تمام وجود آه میکشید و فریاد میزد.درش اوردم.
_پس کیرمون بکنم توش چی میگی جنده؟
کیرمو یه ضرب کردم تو کسش صدای جیغش گوشمو کر کرد.کسش خیلی تنگ بود.
محکم تلمبه میزدم و اون هر بار جیغ میزد.صورتش از اشک خیس بود.آب کیرمون ریختم رو سینه هاش.
بلند شدم و دوباره دست و پاشو باز کردم.با بدبختی بلند شد.
_لخت شو.
لباسی که الان دیگه فقط دو سانت از شیکمش رو پوشونده بود کامل در اورد .دیگه لخت لخت بود.خودشم میدونست این مرحله از به گا رفتن چه جوریه.
قلاده رو دوباره انداختم گردنش.با طناب سینه هاشو یه جوری بستم که بالا نگه داشته بشه…
هاپ هاپ کن
هاپ هاپ کرد._اربابت کیه؟_شما…
_جوووووووون. …آره تو جنده ی منی…
شورتمو پرت کردم یه گوشه و داد زدم._بیارش…
…
ادامه داره…
نظراتون رو بگین

نوشته: نگار