سلام .من می خوام ی خاطره تعریف کنم اما قبلش ی مقدمه کوتاه باید بگم.اینکه من ی دختر 25 ساله ام. اهل تهران که اصفهان رفتم دانشگاه.از 17 سالگی سکس کردم از کون.از 18 سالگی هم هم کون دادم هم کس.با پسرای زیادی دوس بودم که به اکثرشونم دادم.البته واقعا شانس آوردم که همه شون آدم بودن.این از چیزاییه که تو زندگیم شکرگذارم.بگذیریم.اصفهان با امیر دوس شدم.21 سالم بود. اونم 30 سالش. شیشه میکشید اما واقعا تفریحی.چون اصن معلوم نبود.معتادش نبود.توضیح بیشترم باعث تبلیغ شیشه اصل میشه.و من نمیخوام کسی رو ترغیب کنم. خلاصه که منه کله خره اهل ریسک چند بار باهاش کشیدم.تنها تغییر جفتمون شهوت خیلییییییییییییی بالا بود.در حالت عادی روم غیرت داشت. با شیشه بی غیرت میشد.وقتی منو میکرد بهم میگف تو جنده منی. خدایی تو سکس همه جور حالی میدم.باهام حال می کرد.میگف میخوام به کس وکون جنده ات حال بدم.ولی تموم میشد، ی آدم دیگه میشد.حتی اسم کس وکونو نمی آورد.گف میخوام برات کیر بیارم. وقتی رو کیرش میشستمو با انگشت کونمو میمالید میرفتم تو یه دنیای دیگه.خودم دلم میخواست.هی میگفتم من جنده اموبرام کیر بیار. خلاصه من اول حرفشو جدی نمیگرفتم.رابطه ما خیلی خوب بود.همش باهم بودیم.باهم زندگی می کردیم.تیریپ ازدواج. خلاصه یکی از این دفعات به دوتا دوستاش گف بیا ن خونه.من گفتم اگه نخاستم زوری نمیدما.گف باشه.خلاصه کشیدیمو طبق معمول منو مالید.بعده اون کوفتی 24 ساعت پشت هم کس میدادم بازم خیس بودو دلم میخاست.امیر دیگه بلد بود چند بار ارضام کنه تا کسم بخوابه. بعد من نشستم رو کیرشو از پشت هی سوراخ کونمو مالیدو تو گوشم گف تو جنده منی و باید به هر کی من میگم بدی.منم که تو اون حال رام امیر بودم.تا اینکه دوستاشو صدا زد.اومدن بالا سرم.کیراشونو ساک زدم.اول روم نمیشد چشامو وا کنم.وقتی کیرای کلفتشون بلند شد.یکی از پشت آروم کرد تو کونم.سینه ها مو میمالیدنو ی کیرم تو دهنم بود.وااااااای که چه حالی داد.کم کم روم وا شد.خودم کس و کونمو بالا پایین میکردمو اونا هم بهم میگفتن جنده و من بیشتر تحریک میشدم. بعدم زانو زدم رو تختو یکی یکی از پشت با ضربه که دوس داشتم تاته کیراشونو میکردن تو کسم.بعدم یکی یکی آبشون اومد.یکی ریخت تو کونم.امیر تو دهنم.اون یکی هم رو سینه ام.جالب اینه که اونا رو فقط واسه کیرشون میخاستم.مثه ی جنده واقعی.تا آخر نه بهشون لب دادمونه نگاهشون کردم.امیر حال کرده بود. بعده اون 2.3 بار دیگه گروپ کردیم.الان 2 ساله دیگه نکشدیدیم و 1 ساله ازدواج کردیم.هرکی میخوادبگه دروغه یا توهم بگم باور کنین راسته راسته.درست نی قسم خدارو بخورم.امیرم جز خوش شانسی های زندگیم بود.الانم عاشق همیم.
نوشته: نیروانا