داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس گروهی با اتباع خارجی

سلام به همگی
میخوام یه خاطره براتون تعریف کنم
من اسمم علی ۲۷ سالمه و این قضیه برميگرده به یه سال پیش
قد و وزنمم نمیگم.که چی بشه مثلا؟ مگه میخواین بیاین خواستگاریم😆
مثل بقیه کیر ۱۸ سانتی ام ندارم😖😀ولی هرکیو کردم هم اون حال کرده هم من.بگذریم
اقا ما دو تا رفیق داریم که کلا چیزی جز کص ردیف کردن و کص بلند کردن تو مغزشون نمیگذره
منم که خلاصه بدم نمیاد از سکس با اینا مثلا ماهی حداقل دو نفرو میبریم یا ۳ نفرو میبریم یه مقدارم وسایل فلان میخریم میریم کوه،خونه ی یکی از همون رفقا که ۲۴ ساعته شبانه روز کلید خونه کوهشون دستشه
اینم یادم رفت بگم بچه شمالم استان گیلان(شمالیا تو کوهم اکثرا خونه دارن که فصل های خوب سالو میرن میمونن و میان)
یه روز سر کار بودم یکی از این رفیقای اجنبی زنگ زد 😅
اسمش سامیار بود،اونیکی رفیقمونم اشکان بود
خلاصه گفتم چیه دیوث؟
گفت کجایی
گفتم کجا باید باشم سرکار…
گفت غروب به بعد کجایی؟ گفتم تو لباسام
گفت کص نگو بگو کجایی
گفتم خونه
گفت اماده شو یکم خرت و پرت بگیر به اشکانم زنگ بزن بریم بالا
گفتم خبریه؟
گف بهت میگم خدافظ
منم که فهمیده بودم داستان چیه
زنگ زدم اشکان گفتم اشکان اماده شو که داریم میریم بالا 😅😅 گفت جوووون کیه؟
گفتم چه میدونم سامی اوکی کرده
قطع کردمو رفتم سرکارم
غروب تعطیل کردمو رفتم خونه یه دوش گرفتم که خستگیم در بره
یه لقمه داشتم عصرونه میزدم که سامی زنگ زد
با دهن پر گفتم الاوواوو
گفت چی کوفت میکنی خخخخ گفتم کسکش از دست تو یه تیکه نونم نمیشه خورد
گفت اماده شو کم کم میرسم الان
بساط جمع کردمو به خونه گفتم من شب نیستم میرم کوه
اماده شدمو رفتم از دراور سه تا کاندوم برداشتمو یه ادکلن سکسی زدمو به سرو صورتم رسیدم سه تا قرصم برداشتم انداختم تو جیبمو رفتم پایین دیدم سامی رسیده
سوار شدم سلام احوال پرسی یکمی فحش دادیم همو خخخخ(احوال پرسی رفیقای صمیمی)
گفتم چخبره؟
گفت یه کص جور کردم در حد بنز
گفتم حله برو برش داریم
نگه داشت یکم چیپس و ماست و نون و گوشت و نوشابه او پفک و کوفت و زهرمار زهر و مرض هر چی که نیاز بود خریدم 😅
حرکت کردیم سمت اشکان اونم برداشتیم با اونم یکم زدیم سرو کله هم حرکت به سمت اون کص خانومی که خبر نداشتیم کیه بجز سامی
اقا رفتیم یه جا نگهداشت زنگ زد چند دقیقه دیگه دو تا دختر اومدن
چی میدیدم اوووووف
دو تا کص میزون ولی افغانی
یکمی اولش زد تو ذوقم ولی دیگه افتاده بود گردنمون خخخخ
سلاموو احوال پرسی میکردیم و حرکت به سمت لوکیشن مورد نظر که پاتق تمام عن بازیامون بود😆😆
جونم براتون بگه که این دو تا دختر درسته افغانی بودن و لهجه شیرینی داشتن ولی واقعا اندام ردیفی داشتن
پاهای پر خوش فرم،ممه های نه زیاد بزرگ نه کوچیک
صورتای خوشگل واقعا میزون بودن
باسن بزرگ و قوص کمر
خلاصه رسدیمو وسایلارو اوردیم و کص هارم زدیم بغلمون وارد خونه شدیم😆😆😅
از خونه بوی کص میومد😅😅
در و پنجره هارو باز کردیم و هوا عوض شد یه چایی ردیف کردیم
تو یخچالم یکی دو نوع مشروب نصفه بود روهم شاید یه لیتری میشد
خلاصه نشستیم یکمی ور رفتیم با هم کلی گفتیم خندیدیم
تا شد شب
شبش اقا یه املتی درست کردم که بیا و ببین
بقیه مثل کروکدیل حمله کردن منم به اونا ملحق شدم ترکوندیم املتو
بعد رفتم یواشکی بغل اشکان و سامی نفری یه قرص پخش کردم زدیم بالا
دو ساعت بعدش اطراف ساعت ۱۱ و نیم ۱۲ بود که آماده بودیم این دخترارو شخم بزنیم
من و رفیقام چون هیچگونه تعارف و خجالت این داستانا نداشتیم و از طرفی سه نفر بودیمو دو تا دختر تصمیم گرفتیم گروپ بزنیم
اقا سه تا کون لخت که گهگاهی خودمونم انگشت میکردیم 😅😅😅 افتاده بودیم به جون این کص خانوما
اقا اونا هم لخت شدنو ما هم لخت
بدناشون لخت که شدن خیلی ردیف تر دیده میشدن
اقا من تا اون موقع تو کار اتباع خارجی نبودم و این اولین بار بود یه کص میکردم که فراتر از مرزهای ایران بود قبلا وطنی میزدیم فقط خخخخ
خلاصه اونشب خیلی ردیف بودیم
قرصا هم ترکیده بودن و اماده با کیرای شق شده
اقا یکیشونو من گرفتم یکیشون سامی اشکانم یکم اینو میمالید یکم اونو
اقا این افغانیا خیلی باحالن گیرتون اومد دست رد به سینش نزنین
بد جور کمر حالی کنن
بدناشون سفید و کاملا بدون مو
حتی موهای زائدم ندارن،کصشون کلا چیزی به عنوان مو نداره که اصلاح کنن
خلاصه نشوندیمشون زمین هم زمان یکیش زانو زده بود کیر منو میخورد یکیشون کیر سامی
بعد کیر اشکان
خوابیدم زمین اوردمش روی خوردم کیرمو کردم تو کصش اووووف چه تنگ و نرم و داغ بود کسکش صاحاب.دو دقیقه طول کشید تا بتونم توش تلمبه بزنم
از بس تنگ بود
سامی ام داگی گذاشته بود داشت شخمش میزد
منم رگباری کمر میزدم
اشکانم یکم تو کون این میکرد میرفت تو کون اون میکرد
بعد سامی جاشو با اشکان عوض کرد اشکانم پوزیش عوض کرد لنگاش داد بالا مثل مسلسل ام ۲۴ داشت تیراندازی میکرد
سامی نقش اشکانو ادامه داد داشت باسن جر میداد
خونه شده بود مثل جنگل ادمخوارا هر صدایی میشد از توش شنید
جیغ و اه و شهوت و بکن منو جرم بده و کیر خرو همه چی بود خخخخ
ما هر سه تا همزمان مشغول حرارت خونه رفته بود بالا
همه شر شر عرق
اونا هم از بس ناله کرده بودن نایی نمونده بود براشون خخخخ
هر کدوم شاید دو سه بار ارضا شده بودن
از سکس طوفانی و ضربتی ما داشت یکی ساعتی میگذشت
یبار من با اشکان عوض میکردم یبار سامی با من یبار من با سامی
خلاصه در انواع پوزیشن ها به چوخ دادیمشون
تا اینکه سامی ابش اومد مثل توپه از تانک ول شده پاشید رو سینه دختره
منم دیدم این صحنه رو یکمی تند تر کردم بیشتر رفتم تو حس دیدیم ابم داره میاد و دراوردم ریختم رو کمرش و اشکانم یه دقیقه بعد من ابش اومد ریخت روی پاهای اونیکی
وای که چه حالی کرده بودیم
دخترا هم از بس حال کرده بودن ارضا شده بودن جفتشون خواب بودن
ما رفیتم کون لخت خودمونو ترتمیز کردیمو نوبتی دوش گرفتیم اومدیم بیرون دیدیم این کص خانوما هم بیدار شدن دارن خونه رو مرتب میکنن بعد ما هم اونا رفتن حموم
خلاصه ساعت دم دمای ساعت ۴ و ۵ صبح بود گرفتیم خوابیدیم فردا ظهرش بیدار شدیم
گوشتارو کشیدیم بیرونو کباب زدیم به بدن همراه با مشروب
کم بود ولی سرخوشمون کرد یکم
نشستیم با اتباع خارجی غذا خوردیمو خونه رو جمع و جور کردیمو حرکت کردیم اومدیم پایین
اینارو رسوندیمو رفتیم کافه نشستیم یه قهوه زدیم ساعت دیگه ۵ بعدظهر بود
اومدیم بیرونو یه سیگار سه نفری زدیم به بدن
اونروز اینقد بهمون خوش گذشته بود که نگو
سر حال و سر خوش بودیم
سامی گفت وقتی دیدم شما دو تا کون لخت دارین دختره میکنین یلحظه خواستم ولش کنم بیا شمارو بکنم خخخ گفتم دیوث کیری که برای رفیق راست شه رو باید از ریشه کند خخخخ
خلاصه کلی خنده و شوخی کردیمو فلان خدافظی کردیم رفتیم خونه
دوستان از این خاطره ها زیاد دارم با این دو تا اجنبی
دوست داشتین بگید براتون تعریف کنم
فداتون رفقا

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها