داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با همکار سکسی

سلام
من امیر هستم .

من سال قبل تو یه شرکت مشغول بودم و دو تا همکار خانم داشتم . یکیشون خیلی راحت بود و موقع صحبت کردن ب دست و بازوی طرف مقابلش دست میزد واسه جلب توجه نسبت به صحبت هاش . اون یکی همکارمون دانشجو بود و دو روز آخر هفته سر کار نمیومد . من بعضی روزا که حالشو داشتم سمیرا (همکار) رو میرسوندم خونشون . یه روز نزدیک خونشون چرخ ماشین افتاد تو یه چاله و تکون شدیدی خورد . سمیرا گفت امیر یه دفعه دیگه تکرار بشه ماشینت نجس میشه . گفتم چرا ؟ گفت خه جیش دارم و الان اونجام حساستر شده دست خودم نیست . اون روز تو راهه برگشت به خونم کل ذهنم مشغول اون حرفش بود . منظور داشته یا …
قسمت اصلی داستان … چند روز بعد وقتی تو شرکت تنها بودیم …
کنار هم نشسته بودیم و سندهای حسابداریمون رو چک میکردیم که دلمو زدم به دریا و ازش پرسیدم که اون روز منظور خاصی داشتی یا همینجوری گفتی ؟ گفت چرا قضیه رو میپیچونی ؟ گفتم منظور؟ گفت این یه نیازه که دخترا هم مثل پسرا دارن و نباید یه پرده باعث سرکوب شدن اون نیازشون بشه ؟ گفتم خوب الان تو داری یا نه ؟ گفت نه و واسمم مهم نیست . اینجا بود که شهوت من زد بالا و سرشو گرفتم و شروع کردم به لب گرفتن . کم کم رفتم سراغ سینه هاش و با دستام از رو مانتو میمالوندم . دکمه های مانتو شو باز کردم و بعد سوتینشو دادم بالا . سینه هاشو می خوردم . نوکاشو آروم گاز میگرفتم . از رو شلوار با کسش ور میرفتم . شلوارشو در آوردم اونم با شرت . یه ذره واسش کس لیسی کردم و بعد شلوارمو نصفه در وردم و کیرم و کردم تو کسش . تقریبا چند دقیقه ای بود که داشتم عقب جلو میکردم و گذشت زمان رو متوجه نمیشدم داشتم کم کم ارضا میشدم که …
که یهو گوشیم زنگ خورد … اینجا بود که از خواب پریدم و دیدم زنگ بیدار باشه . انقدر بد شانس بودم که لا اقل ارضا نشدم . رفتم و باقی داستان رو تو حموم ادامه دادم و مثل جنتل منا رفتم شرکت . سمیرا چند روز بعد از پیش ما رفت و من هنوز ذهنم مشغول همون سواله که منظوری داشت یا نه …
رفتیم بالا ماست بود اومدیم پایین دیدیم دوغ شده…
اگر دوست داشتید بازم ازین داستانا واستون مینویسم تا شبا راحت بخوابید .
دوستتون دارم … داشاکول

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها