داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بیتا (۳ و پایانی)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

(منو برای غلط املایی ها و اشتباه تایپی هایم ببخشید. اونایی هم که فحاشی میکنن برای اشتباهات تایپی من توصیه میکنم یه داستان بنویسن و ادعای بی عیب بودنشونو ثابت کنند. و اونایی که فحاشی میکنند برای این سبک داستان ها وحالشون بهم میخوره یه سوال دارم ازتون که آیا اجباری برای شما وجود داره که این نوع سبک داستان هارو میخونین؟)

شب خیلی عالی خوابیدم و خواب خیلی خوبی دیدم…
خواب میدیدم که جواد و کل خانوادش(پدر،مادر،دوخواهراش و یه برادش) همگی برده من شدن و من برا هر کدومشون یه وظیفه انتخاب کرده بودن که مثلا دو خواهراش ققط حق داشتند تا کوس و کونمو بخورن و اینکه کدوم کدوم قسمتو بخوره بستگی به انتخاب خودشون داشت آزاد بودن که باهم به تفاهم برسن و اینو انتخاب کردند که هر یک ساعت تغییر شیفت بدن و جاشونو عوض کنند. پدر و مادرش وظیفه فیتیش پا داشتند و برادرشون هم مسعول زیر بغل بود. زبون جواد هم برا سکس دهنی. خابم اینجوری بود که همشون عاشق عن و شاش و گوز من بودند و این در اختیار من بود که به کدومشون این لطف و بدم که من اکثرا به خواهرا لطف میکردم. اسم خواهراشونم زینب و زهرا بود.
دست پخت مادرش خوب بود و چون مادرش عاشق گوز و چص من بود برا ناهار قرمه سبزی با لوبیای فراوان و قیمه درست کرده بود و منم که عاشق هر دوشون بودم از هر دوتاشونم خوردم اونم بدون برنج پر پر بودم.
ملوسکم و بردم حموم(جواد) تا از زبونش بعنوان لیف استفاده کنم.
وقتی وان حمومشونو دیدم برق از سرم پرید و ذوق مرگ شدم آخه عاشقه وان و آب گرم بودم. دیدم جواد مثل سگ نشسته و داره لح لح میزنه.
گفتم چته… چی میخوای…؟
گفت: ارباب، قلوم هوس شراب وجودتون کرده.
توله سگ میدونست چجوری داغم کنه که بهش جواب رد ندم.
گفتم: این اجازرو میدم خودت انتخاب بکنی که چه مدلی بشاشم دهنت
مث سگ نشست و دهنشو به سمت بالا باز کرد…
آها پس سر پایی دوس داری…باشه هر طور که شما مایلین ملوسکم.
رفتم بالا سرش با دستم موهاشو گرفتم و فشار دادم به کوسم و شروع کردم به شاشیدن یه حس و حال خیلی محشری داشتم بعد اتمام شاشم، شروع حمام کردن شدم و نیم ساعته تموم کردیمو زدیم بیرون از حموم.
روبه مادر جواد کردم و گفتم: آهای ماده سگ چایی بیار.بعد رفتم سراغ زینبشون گفتم که بره همه اعضارو جمع کنه. ازشون راضی بودم و میخاستم جایزه بدم.
بعد خردن چایی همشونو به سف کردم و گفتم: دراز بکشین و دهنتونو باز کنین که فقط جایزس.
زهراشونو دوس داشتم و اول به اون جایزه دادم. رفتم سوراخ کونمو گزاشتم دهنشو یه تیکه ریدم دهنش به این ترتیب یکی یکی ریدم دهنشون آخر سر هم باقی موندشو برقشتن خالی کردم دهن زهرا.
به صورت خامه ریدم و به رنگ نوتلا بود.
از خاب که بلند شدم دیدم شاشیدم به رختخوابم. هر وقت هنگام شاشیدن تو خواب حس و حال خوبی دارم مطمعنم که دارم میشاشم به رخت خوابم ولی ارزش حال کردن و داشت. جامو با سشوار خشک کردم بعد لباسمو. حوصله شستن نداشتم نگهداشم برا جواد. به جواد پیام دادم که صبحونه حاضر کن دارم میام اونجا…
امروز برام خیلی روز خوبی بود.ولی ادامه این قسمت و میسپارم به خودتون تا با تصورات خودتون، خودتونو خیس کنین.
(بار گزاری داستان ها تو سایت اینجوریه که اگه لایک و بازدید بالایی داشته باشه بقیه قسمت های داستان بدون نوبت به اشتراک گذاشته میشه پس برای سریع تر شدن این روند از لایک و بازدیدتون دریغ نکنید)
داستان بیتا تمام شد. ولی ماجرای جواد تازه شروع شده. پس منتظر داستان جواد باشید.
شب و روز عالی داشته باشین. و بجای فحاشی نظرات و پیشنهادات و انتقاداتتونو با من به اشتراک بگزارید. ممنون از حمایت شما.

نوشته: بیتا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها